۱۲ پاسخ

اصلااخلاقشو. جدی نگیر اهمیت نده
میبینی قیافش اونجوری لیوانو بزار رواپن یا میز عسلی جایی بگو خوردی خوردی نخوردی اصلامهم نیست امابزارجایی که دستش برسه

دختر منم همینجوریه ۷سالشه بعضی وقتا بش میگم میگم من شدم بچه تو با هزار منت مشقاشو مینویسه دیروز عصبی کردم داشتم ظرف میشستم ادامو دراورد منمدوتا قاشق تو دستم پرت کردم بش گفتم یه بار دیگه جوابمو سربالا ندی

بچه که نیست بگو خودت بلندشو آب بخور

خخ دختر من از الآن من رو میزنه همه جام جای ناخنه صورتم کلا خونیه اونقدر زخم کرده

ببین گلم دخترمنم شش سالشه،نباید بهشون بگی بیا این کارو کن،من مثلاً میگم کی میاد کمک مامان،دختر قوی مامان کیه ک بهم کمک کنه،بخدا اینقد خوبه،ولی خب بعضی وقتا میگه همش سرت توگوشیه بامن بازی نمیکنی ،بنظرم باهاش وقت بگذرون باهاش دوست شو

سعی کن مسئولیت بدی بهش

پسر من کمک زیاد میکنه همیشه سفره با محمده ماشالله پسرم

بیام از سر کار کیفمو میگیره تو اتاق میذاره برام آب میاره

اما دیشب ی کلمه بد یاد گرفت بدجوری حالم بد شد

اون هنوز درکی از خوب و بد نداره. شما که خوب و بد میفهمی مدیریت کن .صبور باش ،تو این سن همه بچها همینن

پسر منم ....اما من میگم پاشو خودت بیار اونم داد و بیداد ک ن تو بیار اما من اهمیت نمیدم

برای دخترتون عمل لوزه انجام دادید

وایییی مثل دختر منه منم امروز زدمش😭😭😭😭ظهر عذاب وجدان داشت خفه ام میکرد انگار دخترمنو گفتی

ایکاش دختر من اینجوری میبود هر چی بگی هر کاری کنی بازم قهر کردنو بلد نیس هی میاد حرف میزنه اشتی می‌کنه تموم کارایی ک میگم انجام میده تا بحال نشده بگه تو برو اونچیزو بیار چون میفهمه ک نمیارم و وظیفه خودشه ک کاراشو کنه دوسدارم معنی قهرو غرور و بفهمه یجاهایی ازم ناراحت شه غرور داشته باشه ولی اصلا اینطور نیس اگه الان باهاش دعوا کنی ی ثانیه نکشیده میاد میگ اشتی و فلان خوشم نمیاد از این اخلاقش ک انقد مهربون و با گذشت باشع میگم در اینده ساده و بی شیله پیله میشه اونم تو این دوره زمونه ک همه گرگن

بخدا دختر منم همینه...جرعت نمیکنیم حرف بزنیم .بخوابیم .بیرون بریم .مهمون بیاد ‌‌‌‌....و من امیدواااارم اقتضای سنش باشه و اینطوری نمونه ...چند روز پیش خودمو زدم از دستش😂😂بعد آخر شب میگه مامان ببخشید من بچم حالیم نمیشه😐بس کن دیگه گذشته ....خب من موندم اینا بچن یا هیولا

سوال های مرتبط

مامان عشق مامان عشق ۶ سالگی
این خونه ای ک هستیم با مدرسه پسرونه خیلی فاصله داره ...امسال پیش پسرم سه روز درهفته بود و من خیلی اذیت شدم مجبوری تا اول اسفند بردم دیگه نبردم ...مطمعنم امسال هم همین خونه هستیم .همسرم آدم بیخیال و میگه سرویس میگیریم.اما آخه پسر کلاس اول و سرویس!!!!!من خیلی برام مهمه ک کنار پسرم باشم تا وارد مدرسه بشه و ببینم کیفشو‌گذاشته و اومده تو حیاط برای صف صبحگاهی،چون مدرسه پسرونه خیلی دعوا و بزن بزن دارن و فکرم هزار جا میره .پسرمم خیلی کنجکاو و شیطونه ...میخوام قبل اینکه زنگ بخوره من پشت در باشم اما با سرویس میگم نکنه بچه ای ک از خودش بزرگتره اذیتش کنن یا بلای سرش بیارن .یا نکنه در دستشویی ها رو هل بدن ...
اگه کلاس دوم ،سوم بود هیچ مشکلی نبود ....اما احساس میکنم برا کلاس اول سرویس زوده و مادر دور آدور مواظب باید باشه ...اینم یادم رفت ک من ی دختر ۱سال و نیمه هم دارم ...ک امسال با کالسکه برای پیش پوستم کنده شده و خونمم طبقه سوم بدون آسانسور هست .یعنی روز دوبار پله ها رو پایین میرفتم دو بار هم بالا میومدم