سلام
داستان تب علی از اون روزی شروع شد که من علی رو از شیرگرفتم
آقا روز خیلی حالش خوب بود من سرسینه هامو تلخ کردم دیگه بچه نیومد سمتش تا میومد و میدید دیگه نمیومد بخوره
اتفاقا اشتهاشم خوب شده بود طوری که همیشه آرزو داشتم
خیلی اوضاع خوب پیش رفت شب اما اذییت کرد شدید
با هرچی که تونستم ارومش کردم
صبح دیدم تب شدید داره یعنی شدید ها
اصلا باورم نمیشد که مریض شده باشه چون یک هفته بود خوب شده بود
آقا من شیر ندادم گفتم ولش دیگه زحمت هام حروم میشه بعدم بچه دزد میشه
دیدم تبش با هیچی پایین نمیاد بردمش دکتر گفت گوشش عفونت کرده
خلاصه آموکسی داد و استا
اما از بچه من بد دارو تر نداریم یعنی دهن منو باباش و همه رو درکل سرویس کرد ،مگع میخوره 🤮😭
سرتون رو درد نیارم سه روز تب داشت آخر تصمیم گرفتم شیر بدم
الآنم که خداروشکر تب ندارع اما همچنان بی‌حال
آخر نفهمیدم ویروس گرفته ،اب رفته تو گوشش ،سرما خورده ....؟
بچه هیچیییی نمیخوره هیچیییی جز شیر
میخوام ببرم دکتر اگه عفونتش خوب شده باشه بگیرم از شیر
هرچند ما مادر ها بچه هارو چند گرم چند گرم تپل میکنیم ،مریض که میشن چند کیلو چند کیلو لاغر 🥺😭
خدایا شکرت
حواستون به بچه هاتون باشه خصوصا تب لعنتی

تصویر
۶ پاسخ

ای خدا ماهایی ک سینه میدیم بچه هامون انگار میخوایم معتاد ترک بدیم😓 خدایا کمکمون کن من وحشت دارم واسه از شیر گرفتن پسرم 😭

الهی بگردم
ی چند وقت صبر کن بزار کامل خوب بشه بعد دوباره از شیر بگیرش عزیزم

آخی گناه

واقعا دیگه خسته شدیم از مریضی پسر من یه هفته خوبه دوباره شروع میشه مریضی نمیدونم از کجا میاد بخدا قدیما اینجوری نبود هی مردم زود ب زود مریض نمیشدن نمیدونم چرا الان اینقدر بچها زود زود مریضن هر ویروسی میاد اول طفلی اینا میگیرن

تفففف ب مریضیییی تف

عزیزم
😔

سوال های مرتبط

مامان کوچولو مامان کوچولو ۱ سالگی
یک آبان شروع کردم به قطع شیر یعنی از بک روز قبل حدودای بعد از ظهر تصمیم قطعی گرفتم چون دخترم افتضاح وابسته بود هر نیم یاعت شیر میخورد شبا چندین بار دیگه کنارم میخوابید و سینه دهنش میموند تا صبح دیگه داشتم دیوانه میشدم از بیخوابی از اینکه طول روز کلا چسبیده بهم و غذا هم نمیخوره دندوناشم حس کردم میخواد خراب شه و تصمیم نهاییمو گرفتم قبلا هم چندبار خواستم قطع کنم اما گریه کرد دلم سوخت طاقت نیاوردم اما اینبار دیگه تصمیمم جدی بود خصوصا تو اسفند بعد یک سالگی دخترم بردم دکتر و بهشگفتم گفت اگه روزانه بیشتر از یه بار میخوره شیر قطع کن چون الان شیر تغذیه نیست برای بچه بالای یک سال بجاش پاستوریزه بده اینطور شد که دیگه ندادم دخترم بسیار وابسته بود گریه کرد بهانه گیری کرد اما خداروشکر رفته رفته نه شبا بیدار میشه نه دیگه یادش میوفته تغذیه اش بگم بهتر نشده اما گاهی لااقل غذا یادش میوفته کمی لاغر تر شده چون زیاد بهانه و دلتنگی شیر داشت اما یواش یواش داره بهتر میشه حداقل ازم درخواست غذا میکنه درسته کم میخوره اما شکر اون آویزون موندنا تموم شد چون خودم بشدت لاغر شده بودم دیگه داشتم به مرز جنون میرسیدم 🤣 اینم تجربه ی ما اما خب دختر من الان قبل خواب ظهر و شب شیر پاستوریزه میخوره نمیشه که کامل قطع کرد جایگزینی باید باشه