۸ پاسخ

تونستی بزاری کنار وسواسو؟؟؟

منم مث توام عزیزم درکت میکنم ولی من تو خونه خودمم اینجورم همیشه به نظم شوهرم و پسرم گیر میدم🥲

برای شمال همیشه انتظار حشره و عنکبوت و هزارپا داشته باشین رطوبته اگه نباشه طبیعی نیس خوب
شماله و جک وجوونورش سخت نگیر الان از سفرت لذت ببر میای خونت همه چیزو میشوری

ببین توی مسافرت اگه اینجور هستی اشکال نداره ولی خب من همیشه جایی میریم ملافه و مایع و اسکاج و ظرف میبرم وقتیم میرسم اونجا همجارو تمیز و مرتب میکنم و از وسایلای خودمون استفاده میکنم و اصلا غر نمیزنم ولی جایی تمیز میگیریم

عزیزم خب خوبه خودتو بی خیال بگیر لذت ببر از موقعیتت
شوهرت چی گفت ؟

اگر فقط توی مسافرت ها اینجوری هستی خوب حق داری گلم. منم اینجوریم ام و اصلا با این قضیه که بخوام حتی پتو یا بالشت گه ای استفاده کنم خوشم نمیاد.

باید بری مشاوره و روانپزشک خیلی تاثیرگذاره

سلام عزیزم به نظر من که وسواسی نیست منم همینم ولی فقط تو مسافرتا، وگرنه خونه خودم و خونه خانواده و کسایی که میشناسم اینجوری نیستم. هر سوئیت و هتلی نمیتونم برم و تو مسافرتا سخت میگیرم و شوهرمو اذیت میکنم و اونم همیشه مجبوره واسم هتل پنج ستاره و شیک بگیره 😁

سوال های مرتبط

مامان محمدرسول❤مرسانا مامان محمدرسول❤مرسانا ۵ سالگی
مامان دختر مو خرمایی مامان دختر مو خرمایی ۵ سالگی
سلام .مامانا بیاین نظرتون رو بگید لطفا
من یک خواهر ۲ سال کوچکتر از خودم دارم و دوتا برادرکوچکتر خودم فرزند اولم.....خواهرم مشهد زندگی می‌کنه و منو خونوادم شهرستان یعنی ازهم دور هستیم هر ۲ هفته یا یکماه یکبار همو میبینیم ،خواهرم بچه نداره و بسیار حساس رو تمیزی رو دست شستن رو اینکه همه چیز سر جای خودش و مرتب باشه...هروقت منو دخترم میریم خونه ش مثلا اگه ازش آب بخوام داخل آشپزخونه میگه صبرکن خودم بدم یا هرچیزی رو رو بخوام نمیگه فلان جاست میگه صبر کن خودم بدم و با یک لحنی هم میگه ،به تمام حرکات دقت می‌کنه داخل خونش طوری که ما اصلا تو خواهش راحت نیستیم اگر دنبالت نیاد چشماش و نکاهاش دنبالتع که دستامون رو شستیم یا نه،موچکترین کاری رو انجام بدیم باید دست بشوریم،من بقدری که خونه دخترخاله و دخترعموهام بااینکه بچه داشته باشند یا نه راحتم خونه خواهرم راحت نیستم،دیگه به خودم گفتم عمرا اگه برم خصوصا منی که جداشدم تحول این رفتارهاش برام سخته.....خونه مادر من که میاد طوری رفتار می‌کنه و خونه رو تمیزنیکنه که میفهمونه که شماها هم کثیفین رعایت نمیکنید فقط من خوبم،یر سفره قاشق و بشقاب به اندازه همه میارم اون می‌ره برای خودش خداگونه میاره بهش هم میگم میگه که اخلاق من اینطوریه تو قاشق رو گذاشته بودی رو زیر سفره....یا سرسفره صبحونه نونش رو از بقیه جدا می‌کنه ،بنظرتون شما فقط یک خواهر داشته باشید با چنین وسواسی خونه ش مدیریت یا نه.....ناراحت میشوید که اینطوری از موضع بالا نگاه می‌کنه یا نه....آخه با خنده و شوخی نمیگه مثلاً دستات رو بشور یا فلان چیز رو من بهت میدم صبر کن،با یک لحن جدی میگه
مامان امیرعلی💙ضحی💗 مامان امیرعلی💙ضحی💗 ۵ سالگی
شاید خیلیا فک کنن تعریفه ولی واقعا دلم میسوزه و میگم کاش بچم اینجور نبود کاش غر غرو و بدجنس بود و بهونه گیر و بابت هرچی میشد گریه میکرد پسرم ازاول خيليیی صبور بود ینی نازنازی نبود گفتم خداروشکر اسباب بازی هاشو میداد بقیه و بقیه نمیدادن گفتم عیبی نداره دلسوز بود و هرگی بچش دعوا میکرد میرفت دفاع میکردازش و بقیه بی تفاوت بودن گفتم عیبی نداره الان شدتش بیشتر شده میخوره زمین درحدی ک کامل پاش چاک میخوره واینمیسه نگاکنم ازدیگران خيلي مواظبت میکنه و محبت‌ میکنه طوری ک خودش لطمه میبینه اعداد رو ازدوسالگی بلد بود خيليیی باهوش بردمش تست هوش ،جمع و تفریق و ضرب رو بلده از میلیارد رد کرده واقعا بلد نیستم البت تا۴ رقمی خودش بلده و جمع و تفریق ساده رو بلده حروف رو تاحدی بلده شهرمون امکانات اونجوری نداره بچه رو پرورش بدم میگم کاش یه بچه نق نقو بهونه گیر و باضریب هوشی پایین و بدجنس داشتم ک ب فکر هیچ بچه ای نبود اما ......نمیدونم چیکار کنم ببرم مشاوره بابت دلسوزی بیش از حدش واقعا اعصابم خرد میشه