یه جای داستان
شخصیت اصلی میگه،حالا که اینکارو کردی دیگه دوست من نیستی
پسرم تازگیا این جمله رو زیاد استفاده میکنه
حالا که با من بازی نکردی…
حالا که پات خورد به اسباب بازیه من…
منم اون لحظه باید مثل پاندای معلم،یا لاک پشت دانا،یا سنجاب جنگلی
بهش بگم،چشماتو ببند نفس عمیق بکش،تا ۱۰ بشمار،و حالا به بازیهای جالبی که با هم میکنیم فکر کن

بعضی وقتها انجام میده بعضی وقتها هم نه
بهش میگم راد عزیزم این حرفهایی که به من میزنی ممکنه منو ناراحت کنه
ممکنه دوستت رو ناراحت کنه،درسته عصبانی یا ناراحت شدی
اما قبل از اینکه حرفی بزنی نفس عمیق بکش

یه مدت روی این موضوع تمرکز کرده بودم،اما یه روز وقتی گفت ناخودآگاه سرم به چیزه دیگه‌ای مشغول شد و حرفی نزدم،دو سه بار تکرار کرد و من به بازی که از قبل برام چیده بود ادامه دادم
و دیگه از اون روز تکرار نکرد
و دیگه نگفت
و حتی موقع گوش دادن به همون داستان شروع میکنه به نفس‌های عمیق کشیدن
من بچه تربیت نمیکنم،اونه که داره منو تربیت میکنه
اون داره به علم و آگاهیه من اضافه میکنه
اونه که صبر،شادی،ناراحتی،هیجان،فکر کردن و … رو به من یادآوری میکنه
❤️❤️❤️

تصویر
۳ پاسخ

دقیقا عزیزم
منم باهات موافقم 💙

میشه بپرسم بازی هوشی م انجام میدین؟

آفرین
دقیقاً باهات موافقم ♥️👌

سوال های مرتبط

مامان رزا مامان رزا ۳ سالگی
سلام به همه مامانهای مهربون و زحمت کش.
میخواستم تجربه خودم رو از سنجش بینایی و شنوایی که ۳سالگی دارن بهتون بگم.
اول اینکه چون مراقبت ۳سالگی دز بالایی از ویتامین آ به بچتون میدن و برای بینایی خیلی مفیده دوهفته صبرکنید اگر تغییر مثبتی میخواد ایجاد بشه بشه بعد ببرید سنجش.
برای اینکه بچه تو سنجش شنوایی و بینایی همکاری کنه باید قبلش به شکل بازی باهاش تمرین کنید.برای سنجش شنوایی یه هدفون میزنن به گوش بچه و تو یه اتاق ایزوله هست که صدا از بیرون نمیاد. برای ما اینطور بود که یه سطل پر از لگو دادن دست من. از هدفون فرکانسهای مختلف صدا پخش میشد و بچه باید با شنیدن هرصدای بوقی یه لگو پرت کنه تو سطل خالی روبروش و من دوباره یه لگوی دیگه میدادم دستش. بعدهم یه میکروفون هست که هر کلمه ای که بچه شنید باید جلوی میکروفون تکرار کنه. دختر من چون میکروفون اسباب بازی داشت خیلی خوب همکاری کرد. به قول خودش بوق بازی کرد. پس بهتره قبلش با بچتون بوق بازی کنید تا روزی که میره سنجش براش غریب نباشه. حالا ممکنه با لگو نباشه و شکل دیگه باشه ولی شما باهاش بوق بازی رو تمرین کنید.
توی پست بعدی درمورد بینایی سنجی هم میگم
مامان 👶🏻👦🏻شاهان وماهان🩵💙 مامان 👶🏻👦🏻شاهان وماهان🩵💙 ۳ سالگی
سلامی دوباره😁👋🏼
📍واینم چند نمونه بازی برای لجبازی بچها🐣
1. بازی «انتخاب کن»

به جای اینکه دستور بدی، چند گزینه ساده بهش بده. مثلاً:
«دوست داری با ماشین بازی کنی یا با عروسک؟»
اینطوری حس کنترل و انتخاب بهش می‌دی و کمتر لج‌بازی می‌کنه.

2. بازی «نقش‌ بازی»

بازی کن که خودت هم مثل بچه هستی و اون «بزرگ‌تر» شده. مثلاً تو نقش بچه‌ای رو بازی کن که نمی‌خواد چیزی رو انجام بده، بعد بذار اون راه‌حل بده! این بازی باعث می‌شه خودش رفتارهاش رو بهتر بفهمه.

3. استفاده از عروسک یا حیوانات اسباب‌بازی

از عروسک‌ها یا حیوانات اسباب‌بازی استفاده کن و موقع لجبازی، عروسک رو طوری بازی بده که به بچه نشون بده چطوری می‌شه رفتار خوب داشت. مثلاً عروسک می‌گه «وقتی مامان می‌گه باید لباس رو بپوشیم، من گوش می‌دم چون بعدش می‌تونم بازی کنم.»

4. ایجاد روتین بازی روزانه

یک روتین بازی منظم درست کن که بچه بدونه هر ساعت چی قراره اتفاق بیفته. این پیش‌بینی‌پذیری به کاهش لجبازی کمک می‌کنه.

5. «بازی آرامش»

وقتی بچه عصبانی یا لج‌بازی می‌کنه، یه بازی آرامش مثل نقاشی با انگشت، بازی با خمیر بازی یا شن بازی رو پیشنهاد بده. این بازی‌ها به آروم شدنش کمک می‌کنه.

6. تشویق با استیکر یا جایزه کوچک

برای هر بار رفتار خوب، بهش استیکر یا جایزه کوچکی بده. این باعث می‌شه انگیزه پیدا کنه و لجبازی کمتر بشه.

🦋حتما نظراتتون رو باهام به اشتراک بزارین🪼
مامان لاوین مامان لاوین ۳ سالگی
تجربه شخصی من در مورد از پوشک گرفتن
اول اینکه همه بچه ها مثل هم نیستن، اینکه میگن پوشکو حذف کردی دیگه تمام دیگه نباید برگردی به پوشک برای همه بچه ها صدق نمیکنه، بعضی از بچه ها از جمله دختر خودم شخصیت مستقل و به شدت منطقی دارن و دوست دارن خودشون تصمیم بگیرن، در مورد این بچه ها اگر پوشکو به یک باره حذف کنی نتیجه عکس میگیری، کاری که خودم کردم این بود که وقتی میخواستم از پوشک بگیرمش از یک ماه قبل بهش میگفتم مامان برو از تو کشو پوشک بیار اینطوری مطمئن میشد که پوشک هست و تمام نمیشه و طی دو هفته اصلاااااا درمورد اینکه دیگه پوشک نپوش و بزرگ شدی و ... حرفی نزدم، کاملا اختیارو دادم به خودش و حتی وقتی میگفت مامان بهم بگو بزرگ شدی میگفتم مامان ناراحت میشی من نمیخوام ناراحتت کنم هرموقع خودت تصمیم گرفتی من کنارتم،اینطوری واقعا حس کرد که خودش داره تصمیم میگیره اما در واقع من شرایطی فراهم کددم که تصمیمی من میخوام و درسته رو بگیره، روز اول خودش گفت پوشک نمیخوام منم نپوشیدم براش اما بعد از ۳ ساعت گفت پوشک داریم گفتم بله مامان برو بیار، روز دوم ۵ ساعت بدون پوشک بود و البته ازم پرسید طوری نیست تو شورتم جیش کنم گفتم اصلا، حتی اینکارم بکنی من لازم دوست دارم. روز سوم باز پوشک پوشید و از روز چهارم گفت پوشک نمیخوام و تا ۴ روز توی شورتش جیش میکرد اما تو دسشویی از روز پنجم با تشویق و جایزه شورتشم در آورد و بدون شورت جیششو کرد.
نکته دوم اینکه بعصی مادرا توی گهواره میگن از پوشکش بگیررررش گوش نده به این حرفا که بچه باید آماده باشه و ... اما واقعا امادگی بچه اولین و مهمترین شرطه، اگه بچه آماده باشه این پروسه راحتترین بخش بچه داری میشه
مامان جوجه مامان جوجه ۳ سالگی
✨ مامانا یه نکته مهم ✨
بارها روانشناس‌ها گفتن هیچ بچه‌ای اونقدر غرق بازی نیست که صدای شما رو نشنوه.
از حق بچه‌ها همیشه دفاع کنید و جواب بدید. برای بچه‌ها، مهم‌ترین صدا جواب مامانشه نه حرف غریبه.

ما دو روز پیش یه روز خیلی سخت داشتیم، لنا هرچیزی باعث گریه‌ش می‌شد.
بعد خودش گفت چرا:
توی ماشین، لنا انگشت می‌مکید. راننده گفت: «من برای نوه‌م فلفل زدم تا نخوره!»
من سریع جواب دادم: «من قصدم آسیب زدن به بچه نیست.» و جلوش به لنا گفتم: «کار آقا درست نبود.»

ولی لنا تو دلش ترسیده بود که نکنه منم بخوام این کارو بکنم. فرداش با نگرانی پرسید:
«مامان، تو هم فلفل می‌زنی به دستم؟»
گفتم: «نه عزیزم، اون کار اشتباهه. ما با حرف غریبه‌ها کاری انجام نمی‌دیم.»

از اون روز، این موضوع رو به شوخی و بازی درآوردیم تا ترسش کم بشه.

🌸 اصل ماجرا اینه:
هرجا کسی جلوی بچه‌تون چیزی گفت یا پیشنهادی داد که درست نبود، همون لحظه جلوی بچه واکنش نشون بدید.
کوتاه، قاطع، محترمانه.
چون برای بچه فقط یک چیز مهمه: صدای مطمئن مامان. ❤️
مامان 💙راد💙 مامان 💙راد💙 ۳ سالگی
تو پارک داشتیم بازی میکردیم

که چندتا از آشناهای دور رو دیدیم

خیلی بامزه اومدن نزدیکمون، و من هم خیلی خوشحال شدم از دیدنشون

امّا

بعد از احوالپرسی شروع کردن به پرس و جو احوال کلی آدم دیگه رو پرسیدن،

⭕️یادمه هر موقع تویه پارک مادرهایی رو میدیدم که نشستن به صحبت کردن و مدام به بچه‌اشون میگفتن خودت برو بازی کن، خودت که بلدی،وااای حالا باز من نشستم
وااای خسته‌ام کردی و …
به خودم قول داده بودم که اگر بچه دار شدم شیش دنگ حواسم باشه واسه بچه‌ام
حرف همیشه هست⭕️

خلاصه که تلنگری بود بهم که بدو بدو برو
الان زمان زمان تو و بچه‌اته🏃🏻‍♀️🏃🏻‍♀️🏃🏻‍♀️🏃🏻‍♀️

این حرفها تمومی نداره
بهشون گفتم ببخشید من باید برم با پسرم بازی کنم به همه سلام برسونید✌🏼✌🏼

که دیدم پشت سرم دارن میان، موقع تاب دادن راد، گفتن وای چه خجالتیه(برچسب زدن)، چه فرفریه،چه شیطون،چقدر شبیه خودته،چشاش شبیه فلانیه
پوستش سفیده به مادرشوهرت رفته😂😂😳😳😳
بچه خوبشم خوب نیست و …

گفتم نه خب شمارو نمیشناسه وگرنه پسر خیلی اجتماعیه

ایستادن به حرف زدن منم فقط اگر موضوع به من ربط داشت سری تکون میدادم و لبخند میزدم چیزی نمیگفتم

دیگه کم کم حرفا داشت به سمت بیخود بودن و بی‌هدف بودن و حرف کشیدن از زیر زبون میرفت

که تو الاکلنگ به راد گفتم راد بریم بستنیامونو از فریزر در بیاریم

خلاصه که طرف هنوز به بسم‌الله رو واسه حرف کشیدن زده بودن
که گفتم ببخشید از دیدنتون خیلی خیلی خوشحال شدم

ما باید بریم خیلی خوشحال میشم یه روز تشریف بیارید خونمون در خدمتتون باشم
کلی با هم حرف بزنیم

لبخند زدن
و
خدا نگهدار

ممکنه آدم زیاد دورو برتون باشه، اما خودتون الک باشید جدا کنید
مامان پرهام مامان پرهام ۳ سالگی
مامان رایبد💙 مامان رایبد💙 ۳ سالگی
امروز ده روز که رایبد از پوشک گرفتم باید عرض کنم من همیشه قبل از هر چالش و موقعیتی اینقدر که استرس قبلش از پا درآوردتم خود اون موقعیت سخت و جانفرسا نبوده😂
مثلاً از شیر گرفتن، واکسن زدن، تایم های بیماری و مریضی و در نهایت همین پوشک گرفتن...
اینقدر ترک پوشک برام شده بود کابوس که اصلا دلم نمی‌خواست وارد این پروسه بشم خصوصاً که هر روز کلی مامان مستاصل اینجا میدیدم که راجع به قضیه پوشک گیری مینالیدن😥
اما خداروشکر این مرحله هم خیلی راحتتر از اون چیزی که تصور من بود سپری شد، و رایبد بخوبی با این قضیه کنار اومد و همکاری کرد...
اینم بگم تا الان خیلی مواخذه شدم که چرا بچه رو از پوشک نمی‌گیری و دیر شد اما من از اول زمان مورد نظرم سه سال بود که بچه به آمادگی کافی برسه، خیلی ها مسخره‌ام کردن، خیلی ها بهم طعنه زدن و فکر کردن بخاطر تنبلی و راحتی خودم این کارو تاخیر میندازم اما برام مهم نبود، مهم این بود که تو این مسیر بچه ام آسیبی نبینه و هر دو اذیت نشیم، که خداروشکر همینم شد😍
شما هم کاری به اظهار نظر اطرافیان نداشته باشین، هر مادری شناخت بهتری از بچه اش داره👌
مامان اِل آی👸🎀 مامان اِل آی👸🎀 ۳ سالگی
نمیدونم دختر من اینجوریه یا بقیه هم همینن
دختر من از اوللللل غرغرو بود بماند
دیگه الان چندین ماهه رفته تو یه لول دیگه از غر زدن
روانی شدم افسرده شدم از اینهمه غر زدن و بهونه و گریه این دختر
برا همه چیی گریه میکنه شما فرض کنید رو زمین یه مورچه رد شه یهو ببینه یکسااااااعت گریه میکنه که چرا رد شد از کنارم چرا از اونور نرف
باباش بوسش کنه گریه بغلش کنه گریه باهاش بازی کنه گریه.....بعد به شوهرم میگم نکن بوسش نکن بازی نکن حواستو بده به تیوی هی میره از سر و کولش بالا غر میزنه به من نگاه کن با من بازی کن شوهرم شروع میکنه بازی جیغ و گریه که اینجودی نه اونجوری نه‌‌......یا مثلا میگه پنکیک درست کنیم من با ذوق میارم درست میکنیم باهم بقرآن شکلش تر و تمیز در میاد یهو گریه که اینجاش اینجوریه فلانه😓میگه فلان وسیله بده بازی کنم میارم بازی کنه دنبال بهونه که فقس گریه کنه شروع میکنه غر زدن که قابلمم کوچیکه یا بزرگه لیوانم زرده من ابیشو میخام بعد پرتشون میکنه میگم بیار بازی کنیم باهم بعد میگه من نینی تو بشم میگم باشه میگه نه تو نینی شو میگم باشه بعد میگه اصلا نمیخام😐💔😓 کلا من دارم مثال میزنم بدونین در چه حده برای هر چیییییییییزی بهونه و گریه صبح که میشه من گریم میگیره که باز شروع شد.....امروز از صبححححح بالای ۱۰۰ بار گریه کرده دیگه خودشم چشاش حال نداره از بس گریه کرده شوهر بدبختم با اینهمه فشار کاری و شلوغی مغازه بردتش تا من به خودم بیام الان زنگ زدم ببینم جیکار میکنه دیدم صدای گریش میاد باز 😓😓😓😭😭😭😭😭