۷ پاسخ

بعضیا واقعااااا بیشعوررررن
من ک بودم اصن اجازه نمیدادم به بچم دست بزنه

وااااا خاک تو سر بی فرهنگش

چه پررو شدن ملت.بچه مگه عروسکه که کسی باهاش بازی کنه

به اون چه ربطی داره مردم رد دادن😂

بگو بچم مگه عروسکه بدم دست شما چ بی فرهنگ بودن

چرا گذاشتی دست بزنه اصلا،چقدرم پررو بودن ای خدا

انقدررررر بدم میاد زارت دست میزنن صورت و دست بچه
مگه ما ادم بزرگا میریم دست بزنیم به صورت هم خب بچه هم مثل بقیه

سوال های مرتبط

مامان ساحل🍭 مامان ساحل🍭 ۱۴ ماهگی
امشب به حدی رسیدم که ریدم به خاله شوهرم.بچه بلد نیست تربیت کنه.پسرش تا میرسه دخترمو‌میزنه،هی باید مراقب باشم بچمو نزنه.وسیله دخترمو میگیره نمیده.موتور دخترم ۱ساعت دستش بود،بچم هی دنبالش رفت بگیره نمیداد،نوبتی هم راضی نبود اصلا میگفت ساحل سوار نشه.به زور ازش گرفت مادرشوهرم،پسره از گریه کبود شد،بعد ۱۰ ثانیه دخترم سوار نشده بود پیاده اش کرد یه خاله دیگه همسرم و‌ داد به اون.دیگه جوش اوردم گفتم بچم موتور خودشم نمیتونه سوار بشه،۱۰ ثانیه نشد،بخاطر گریه اون بچه منو پیاده کردین از موتور خودش،شوهرم عصبی شد دید بچمو پیاده کردن،موتور رو برداشت برد تو ماشینمون گذاشت.حیف مهمون بودیم خونه مادربزرگ شوهرم وگرنه میشستم افتاب میدادمشون.
پسره هی امد با لگد بزنه تو سر دخترم هی گفتم نکن،هی مراقب بودم.اخرش با پا زد تو پیشونی دخترم،گرفتم پسره رو گفتم یکبار دیگه بزنی میزنمت،دفعه بعد بزنی دعوات میکنم.کسی هم جلودارم نیست.۳ سالشه پسره،انگار بچم کیسه بکسه هی میومد میزدش،مادرش به شوهرش گفت برو ببین کی بچمو میخواد دعوا کنه و بزنه!منتظر بودم بیاد برینم بهش،بگم بشین خونه ات بچه ات رو تربیت کن،نه دخترت تربیت داره نه پسرت
مامان نی نی مامان نی نی ۱۴ ماهگی
شوهرم اومد خونه شروع کرد به داد و بیداد تا حالا صداش برام بالا نیاورده بود تو این ۳سال برگشت گفت شاهان هم یکی مثل امیر رضا گمشو برو خودم نگه میدار جفتشون.. بچمم جیغ میزد امیر رضا هم گریه میکرد منم گفتم کجا برم بچم شیر میخوره گفتم عادت داری پس بچه رو بی مادر بزرگ کنی گفت ساکت میشی یا دهنتو ببندم گفتم بچه داریم زشته باشه هفته ای دو بار سه بار امیر رضا هم مثل پسرم پیشم باشه برگشت گفت مگه تو باید بگی باشه یا نباشه اومد زد تو گوشم و دهنم
برگشت گفت انقد گدا گشنه ای که پدرت عرضه نداشت برای دخترش هزار تومان جهاز بخره فقط ترو داد ک نون خورش کم شه
هیچی نگفتم یکم گریه کردم بچمو شیر دادم
شوهرمم ساکت شد الانم غذا برای امیر رضا دادم اونم گفت نمی‌خورم شوهرم گفت بخور یعنی چی زحمت کشیده مامان
کاش منم خانوادم دوستم داشتن لااقل جا داشتم الان شوهرم بیرونم کنه ک پدرم راه نمی‌ده خونه
نمی‌دونم چیکار کنم یعنی تند رفتم شوهرم اینجوری کرد؟
الانم همش ترس دارم نکنه روش باهام باز شدن ازین به بعد کتکم بزنه؟
کاری هم نمیتونم بکنم ازش بچه یکساله دارم کجا برم