هوووف چی میکشین خدایی با این مادرشوهرا☹️🥲❤️
مال من ازم دوره ولی بازم حرف و حدیثاش ولم نمیکنه😒
در رو قفل کن
قبلش با شوهرت هماهنگ کن که میخوای این کارو کنی که بعدا مادرش بهش نگه و آب و تاب بده و شوهرت تو عمل انجام شده عصبی بشه .از قبل که بهش بگی واکنشش کمتره
صبح که بیدار میشی درو قفل کن حتی اگه سرویس بهداشتی بیرونه هر بار که میری و میای درو قفل کن . بگو مامان میخوام خودم یاد بگیرم ساکتش کنم اگه نتونستم بعد صداتون میکنم .
درو قفل کن که نتونه بیاد تو و وقتی خواست درو باز کنی بگو دستم بنده بچه داره گریه میکنه ساکت شد میام ولی با احترام بگو که ناراحت نشن بچه رو ببر داخل اتاق درو ببند که صداش کمتر بره بیرون و فعلا با همون صدای سفید بخوابونش نترس موقتی و عادت نمیکنه به مرور که بزرگتر بشه صداهای دیگه براش جذاب میشه و بعد دیگه سکوتو دوست داره
مادر شوهرا کلا تو همه چی سرک میکشن بعد میگن مث دختر خودم .اگع دختر خودمم بود اینکارو میکردم
قبل حاملگی هر چی میگفتن من زیاد جواب نمیدادم همیشه با احترام رد میکردم
ولی از وقتی بچه دار شدم هم اعصاب زیاد برام نمونده هم اینکه گفتم اگه من نتونم از پسش بربیام دخترمم ازم یاد میگیره نمیتونه از حقش دفاع کنه
هر چی گفت اوایل میگفتم باشه ولی تو روی خودش همون کار خودمو میکردم بهش برمیخورد ولی دیگه چون من لفظی باهاش بحث نمیکردم هیچی نمیتونست بگه
الانم دیگه یه چیزی که میگه راحت یا خنده جوابشو میدم خودشو جمع میکنه
مثلا یه سری خونشون بودیم خواهر شوهرم اومد ساعت ۱۰ ۱۱صبح بود برگشت بهش گفت از صبح زود به بچه شیر نداده هر چی گریه میکنه برا اونه
منم اول یه دل سیر خندیدم بعد به خواهر شوهرم گفتم رژیم دادم بهش روزی دو وعده شیر میدم دیگه
بعد به خودش گفتم هیشکی دلسوز تر از مادر نیست من نمیتونم شما هر جا نشستی بیام سینمو دربیارم بگم ببین دارم شیر میدم با خنده جمعش کردم همون بار اخر بود که گیر داد
ازتو دروقفل کن هروقت اومد برو تو اتاق بگو خوابش میاد صدای شما نمیزاره بخوابه لطفا حرف نزنین
باید با صبر و آرامش و کاملا محترمانه باهاش حرف بزنی و قانعش کنی
درو قفل کن . یکی دوبار باز نکن
ببخشید میپرسم چند سالتونه
عزیزم برای حریم خصوصیتون ارزش قائل باشید دو روز دیگه صاحب اختیار بچه میشن بدون اینکه بگی دیگه درو قفل کن
اگرم گفتن چرا بگو بچه یهو بدخواب میشه
یا میترسه یا خودم بلدم جمع کنم
بعدم بکو دیگه کار داشتید قبلش زنگ بزنید به گوشیم بعد بیاید بالا قدمتون رو چشم ازونور تماساشونو دوتا یکی جواب بده
😐😐😐😐😐😐وایی من ک با مادرشوهرم تو ی ساختمون نیستم ولی همینک میبینه دخترم گریه میکنه ب این فک نمیکنه ک شاید خابش میاد شاید پوشکش کثیفه شاید گشنشه فقط میگ دلش درد میکنه بر میدارع سر خود چیزی میده ب بچع باز خونمونم ک هستیم زنگ میزنه میگ چیکار کنین چیکار نکنین انگار من بلد نیستم مادری کنم واس بچمم واییییی حرصم در میاد مادرشوعرا همشون فضولن
چرا نمیتونی موضعی رو مشخص کنی
مثلا خودت بهش بگو که من خودم از پس نگهداری بچه برمیام میشه تا گریه میکنه شما به زحمت نیفتی و بیایی
دوبار ک در زد محل ندادی بازنکردی نمباد
درو قفل کن
مادرشوهرمنم همینه همش هی میگه چشه و شبرش بده
بچم رفلاکس گرفته
تو یه ساختمون هم باشین چطوری در باز میکنه؟ کلید دلره؟
ولی خداییش میفهمم چی میگی من بچم بدنیا اومد رفتم یکهفته خونشون تا کمک حالم باشه
وای ینی وقتی برگشتم افسرده شده بودم بس که حرف الکی میزد
نصف شب بچم گریه میکرد بدو میومد از گهواره برش میداشت بمن نیکفت زود باش شیر بده بچه گشنشه😟😐
عزیزم ولش کن مام همین داستانو داریم فقط تنها کاری ک باید کنیم اینه که بریم ازینجا
به شوهرت بگو نگی خودم میگم شاید ازش میترسع
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.