سلام مامانا من از زمان حاملگی تا الان که نیلا ۱ سال و نیمه بخاطر ماموریت بودن شوهرم پیش مامانمم مریضی هاش کولیک واکسن هاش همه مامانم بوده قراره یک ماه دیگع برم یه شهر دیگع ۴۰ دقیقه فاصله است غصم گرفته که چطوری بفهمم نیلا تب داره حالش خوبه چطوری کنترل کنم اصلا داغونم

عزیزم بچه دیگه همه سختیاشوردکرده دیگه کارخاصی نداره پس من چی بگم عین این ۱۹ ماه دست تنهابودم نه مادرم نه هیچکس کمکم نکردن تازه بچمم بخاطرتنگی مجرای ادراردوباراتاق عمل رفت وسون داشت دوهفته

منم از بارداری پیش مامانم بارها رفته سفر و منوخیلی بهتر به بچم رسیدم نگران نباش

عزیزم نگران نباش ازپسش برمیای،من موقع زایمانم تا۱۰روز مامانم پیشم بود بعد ک رفت انقدبرام سخت بود حتی نمیفهمیدم چطور بچه بلندکنم بشورم یاحموم کردنش و...ولی باورت نمیشه روزاول ودومی بی تجربه وسخت بودولی روزسوم ب بعد راحت کارام میکردم کارای توخونه آشپزی وبچه داری،تازه مادرشوهرمم دیوار ب دیواریم ولی خداشاهده تاالان یکبار ازش کمک نخواستم،،الان دیگه دخترتون بزرگه مراحل سختو خداروشکر گذروندی عزیزم توقوی ومیتوانی

منم تا 6 ماه کامل پیش مامانم بودم از نبودش وحشت داشتم اما خب شد و تنهایی تونستم شماهم میتونی گلم

عزیزم نگرانی نداره یبار که تنها باشی دیگه یاد میگیری و ترست میریزه

نگران نباش عوضش،اونجا متکی به خودت میشی با توانمندی های خودت اشنا میشی و مستقل سختی ها ادمو میسازه و قوی میکنه از پسش،برمیای

چون از مامانت دور میشی غصه داری