۱۰ پاسخ

آخ نگو خاهر دخترم نابود کرده

دلم خوش بود زمستون تموم شده میتونم پسرمو ببرم پارک اینم ک اینجوری شد😪

عزیزم انشالله خدا سلامتی بده بهتون‌...گفتم نبرش پارکا پسر من با یکبار که اوردمش گرفت...پسرتو ببر کلینک کودکان توحید دکتراش خیلی خوبن من هروقت بردم پسرم زود خوب شده

ینی از وسایل ک دست میزنع و ممکنه بکنه دهنش گرفته یا بچه های دیگه

خیلی خیلی خیلی خیلی بد این مریضی من نزدیک ده روز دستم بند بود هنوزم مدفوعش شل
واقعا بردیم انشالله شماهم زودی خوب بشه

آره خاهرم اینا گرفتن خواهرم 7 کیلو وزن کم کرده تو دو هفته دخترش هم شده 7 و 800 یک سال و خورده ایشه

دختر منم تب و با سرررررفه که بستری شد . اسهال استفراغ هم ویروس جذیده؟ یا خدا . تازه دخترم ترخیص شده با درگیری ریه بستری بود.

من پارک نمی‌برم بردم رزویلا گرفت داغون شدم

منم هم خودم گرفتم هم بچم وااای خیلی خیلی سخته وبده یک هفته الهی بمیرم بچم تب داشت باهیچی پایین نمیمد سه بار بردمش دکتر تا خوب شد متاسفانه تا دورشو طی نکنه خوب نمیشه انشالله هرچه زودتر بچه شماهم خوب خوب بشه الهی

اخ گفتی پسر منم بردمش پارک یه تبی کرد که تا حالا اینجور نبود با استا اصلا پایین نمیومد لنتی اگر فقط پنج دقیقه دیر داروشو میدادم تو تب دوباره میسوخت تا دارو میدادم بالا میورد دیگه من پارک نمبرمش

سوال های مرتبط

مامان قلب مامان مامان قلب مامان ۲ سالگی
نمیدونم من اینجوری میشم یا همه همین طوری هستن
گاهی وقتا مثل همین امشب از اینکه تصمیم گرفتم و بچه دار شدم عین خر پشیمونم و فوش خودم میدم
از صبح بردم بیرون کلی با اتوبوس که دوست داره گشته بعدشم بهداشت بعدشم رفتیم مهدکودک خواهرم با بچه ها بازی کرده در آخرم اومدیم خونه دوباره عصر رفتیم پارک ظهر نخوابید من داشتم از خستگی بی هوش میشدم ولی نمی‌داشت بخوابم و آخرم نخوابیدم بردمش پارک موقعی اومدیم با خواست خودش رفتیم حمام و آب بازی و در آخر از خستگی ساعت نه بی هوش شدولی ساعت ده با گریه شدید بیدار شده هرچی هم بغل کردیم و گردوندیم خوب نشد تا چند دقیقه پیش اروم گرفت با برنامه کودک و طی این ساعت ها که ماهان با من بوده باباش که صبح سر کار بوده ولی عصر که رفتیم پارک برا خودش خلوت کرده بوده خونه و من نابود بودم از خستگی
ولی دریغ از یه تشکر فقط موقعی که خواب بود بالشت گذاشته که بیا استراحت کن تا خوابه و موقعی که ماهان با گریه و جیغ بیدار شده اول بغل کرد بعد دیده اروم نشده اخمش درهم و انگار ماتم گرفته ها نشسته و در آخر برج زهرمار
آخه منم مادرم خسته و نابودم با این حالت بازم دارم میگم مامان نترس و بچه رو آروم میکنم ولی انگار بچه فقط مال منه و دلیل این کج خلقیاش منم
بخدا ما مادرا هم آدمیم کم میاریم مرداد حداقل سرکار میزنم چهارتا آدم میبینن حرف میزنن و بدون بچه هستن ولی ما تا تو دستشویی هم باید این بچه دنبالمون باشه
ببخشید خیلی دلم پر بود شرمنده 😭😭
مامان فاطمه حلما مامان فاطمه حلما ۲ سالگی
سلام مامانا من یه چالشی دارم با خانواده همسرم میخوام بدونم شما اگه جای من بودید چیکار میکردید؟ببینید پدرومادر همسر من خیلی خوب و مهربونن و بشدت بچمون رو دوست دارن و محبت میکنن اما پدرهمسرم خیلی لجبازه من خیلی حساسم روی ویروس و سرماخوردگی و این چیزا اونا زیاد مسافرت میرن و معمولا ویروس میگیرن و مریض میشن من برای احتیاط یه چند روز خونشون نمیرم ولی اونا همش زنگ میزنن و میگن دلشون برای بچه تنگ شده ازشون میخوام حداقل ماسک بزنن ولی پدرهمسرم فقط دوست داره حرف خودش بشه ماسک که نمیزنه هیچی تند تند هم بچمو میبوسه منم از اضطراب ویروس گرفتن بچم خفه میشم قشنگ نمیدونم چه واکنشی باید نشون بدم؟هیچ وقت تا حالا بی احترامی نکردم بهشون بارها منطقی صحبت کردم با پدرهمسرم که بچه کوچیکه اگه ویروس بگیره خیلی ناجور مریض میشه منم دست تنهام ولی اصلا گوشش بدهکار نیست دوست دارن کار خودشون رو بکنن
چه رفتاری میتونم بکنم که نه اونا ناراحت بشن نه خودم استرس بکشم؟