۸ پاسخ

منم شهر غریبم هر عصر باماشین میبرمون بیرون ولی کفایت نمیکنه افسردگی گرفتم میگه برو گواهینامه بگیر خودت بچها رو ببر بیرونی مدرسه ای

منم ماه دیگه میخوام برم شهر غریب از الان دلم برای شهرمون تنگ شده

خودت برو تو محلتون دور بزن بپرس پارک کجاست بعد نشونه بزار گم نکنی

ببخیال خودت عصرها برو بیرون یکم قدم بزن با بچه.
منم شهر غریبم سال اول سختم بود الان بعد 4 سال دیگه بگم بریم بیرون بگه نه خودم و بچه میریم دور میزنیم

منم اینجا هیچ کسیو ندارم سخته 😭😭

منم بخاطر کار شوهرم مارسال رفته بودبم شمال و شبا ک از سرکار میومد خونه میرفتیم بیرون برای خرید خونه،یکم روحیه ادم عوض میشد توام همینکارو کن

توی همین گهواره بپرس ببین کی بهت نزدیکه دوست شو باهاش

با همسایه ای کسی دوست شو

سوال های مرتبط

مامان رایسا مامان رایسا ۱ سالگی
امروز دخترم خیلی بد شده بود همش غر میزد گریه های الکی میکرد چیزای الکی میخواست منو میزد وسیله پرتاب میکرد موهامو میکشید لباس میکردم تنش بیرون میاورد شلوارش میگفت دوباره بکن پام این کارو پونصد بار انجام دادم باز میگفت انجام بده
حسابی خستم کرده بود کلی گریه کردم دلم میخواست برم فقط برم
برم هیچ جا که دست هیچکی بهم نرسه
تو شهر غریب هیچکی نیست استراحت مطلق شدم خونمون پله داره هفته یکبار میرم بیرون حس میکنم افسردگی گرفتم
بعد به مامانم زنگ زدم میگفتم خسته شدم دیوونم کرده کلی توپید بهم تو عرضه نداری بچه نگهداری
تو اینجوری
تو فلانی
خلاصه همه چیز بهم گفت
من فقط زنگ زدم خواستم یکم درکم کنه
خواستم یکم دلگرمی بهم بده
چند ماه هست اومدم اینجا یکبار نیومده خونم
میگفت که آره تو بیا خونه ما گفتم دکترم گفته جایی نرو گفت به درک
وقتی هم میرم خونشون همش پشت داداشم هست
داداشم اذیت دخترم می‌کنه خیلی بی‌تربیت هست همه حرفی به من میزنه
مامانم چیزی بهش نمیگه تا من میگم چرا اینجور میگی مامانم کلی بد و بیراه من میگه🙂
دیگه خسته شدم توان هیچی ندارم
باردار هم هستم حس میکنم هورمونام ریخته بهم خیلی زود رنج شدم
دخترم هم پدرم درآورده
خانواده همسرم یکبار زنگ نزدن
یکبار نیومدن یه سر بزنن
اگر من بودم پونصد بار تاحالا رفته بودم خونشون کمکشون میکردم هر هفته کلی چیزای خوشمزه می‌بردم
ولی هعییی🙂