۵ پاسخ

رفته رفته شلوغیاشون بیشتر میشه
دیروز انقد عصبیم کرد فلورا
رفتم تو اتاق درو بستم
هی گریه میکرد
یکی دو دقیقه موندم تو اتاق، حالم بهتر شد
اومدم بیرون

چرا تنهایید عزیزم ؟ شوهرت خونوادت نبستن مگ کنارت؟
ببین حق داری ماها آدمیم ربات ک نیستیم خسته میشیم کلافه میشیم بابا حللا چون مادریم دگ نباید حق داشته باشیم عصبانی بشیم😐
ناراحت نکن خودتو

خب گلم اینکه خسته میشی اینکه کلافه میشی و شاید گاهی کم بیاری حق داری همه ما همینیم خب بچه هامون الان ماشالله شیطونن اذیت میکنن نق میزنن گریه و جیغ دارن اما خدایی با داد زدن ما چیزی عوض میشه جز اینکه استرسشون بیشتر میشه و ترسو میشن و در آینده پرخاشگر و منزوی میشن این رفتار اونها کاملا طبیعیه و اقتضای سنشون اما رفتار ما اگه داد بزنیم کاملا غیر طبیعیه و ما اول باید خودمونو اصلاح کنیم امیدوارم که صبور تر بشی
من که سر پسرم داد نمیزنم و اینو بارها تمرین کردم

الان خیلی نق نقو شدن منم بعضی وقتا خسته میشم ازبچه داری
دلم میخواد زار زار گریه کنم

آخ که منم همینم

سوال های مرتبط

مامان هامین مامان هامین ۱ سالگی
همین الان اینقدر نفسم گرفت که نتونستم نفس بکشم پاشدم نشستم و‌زدم تو قفسه ی سینم و اومدم لب پنجره که باز بود که نفسم بالا بیاد
چون نفسی که میکشم سنگینه
فکر می‌کنید چرا
چون امروز اینقدر از دست پسرم حرص خوردم که تمام جونم درد میکنه و‌دردای عضلانی گرفتم
الان من یه سری علائم میگم بچهای شمام دارن یانه
پسرم موقع خواب روز اصلا این علائم رو نداره
ولی شبا وای از شبا که منو میکنه تو گور و در میاره
شبا مثلا ساعت ۱۰ الی ۱۰ و‌نیم خاموشی میزنیم بعد پسرم کی میخابه ۱۲
موقع خواب دور از جونش انگار داره جون میکنه تا بخوابه
همش گریه میکنه یعنی با گریه میخابه
یه جوری رفتار میکنه انگار خیلی اذیته میخاد بخوابه ولی نمیتونه
اینقدر لول میخوره و گریه میکنه و نق میزنه تا بخوابه
یعنی منو به جنون میرسونه که مجبور باشم هر شب داد بزنم تا بخوابه
خب منه آدم چقدر تحمل دارم که هم روز هم شب گریه ی این بچه تو سرم باشه بخدا الان که دارم تایپ میکنم سرم داره از درد میترکه
انکار این بچه جن زده میشه شبا
نمیدونم واقعا نمیدونم و‌نمی‌فهمم چشه
فقط اینو‌میدونم خودم خیلی اذیتم خیلی اینقدری که داره میزنه به بدنم و جسمی هم دارم مریض میشم
دیگه طاقت ندارم
خیلی روزا و شبای سختی رو میگذرونم
همین الان دارم گریه میکنم
هر شب که شوهر و بچم میخابن من بعدش کلی گریه میکنم به حال خودم که دارم اینجوری از دست میرم
انگار یه چیز سنگینی راه گلومو بسته
الان که این بچه اینجوریه خدا به داد من برسه که هرچی بزرگتر میشه
اینقدرم خواب سبکه که من صدا تق پام میاد بیدار میشه
اونوقت یه سری مامانا گفتن تا خابه کاراتو بکن
کسی دعا برا بچش گرفته ؟؟؟
نمیدونم ولی من اعتقاد ندارم به این چیزا
مامان الین مامان الین ۱ سالگی
خانوما خوبین ؟
من یه مشکلی برام پیش اومده اونم اینکه ۳ روزه دارم بچم رو از شیر
میگیرم . روز اول بچم بعد از ظهر میخوابید نخوابید تا ۱۰ شی بهش شیر دادم خوابید تا صبح روز دوم که دیروز باشه تایپک قبیلیم هست با اعصاب خوردی بچه م رو خوابوندم و شب شیر دادم باز خوب خوابید تا امروز صبح که تا الان باهاش بازی کردم و اینا تو حیاط بودیم ما نرده نداریم خونمونم دو طبقه اس و خیلی خطرناکه بچه هم که نمی‌فهمه یه سره میرفت اونور و هرکاری میکردم نمی‌اومد خونه منم بزور برداشتم آوردمش خونه انقد گریه کرد منم مخم نکشید سرش داد کشیدم بعد اومد تو بغلم خوابش برد . الان موندم با این اعصابی که دارم این قطع شیردهی رو ادامه بدم یا ول کنم باز بخوره تا اعصابم آروم بشه ؟
متاسفانه خیلی آدم عصبی هستم و دلم برا بچه ام میسوزه که گبر من افتاده کاش یه مادر آروم و خوش اخلاق داشت🥲
میگفتم تا یه هفته همینجوری از صبح تا شب شیر نمیدم و فقط شبا میدم تا اونم قطع کنم که واقعا اعصابم نمی‌کشه موندم تو دوراهی