۹ پاسخ

من درسته خانوادم پیشم هستن ولی سختیش براخودمهچ

من که ۴ روز بعد زایمان تنهای تنها شدم چی🥺😢

من ک شوهرم ساعت ۱۲ ۱ شب میومد خونه

منم همینجورم خواهرر

منم تنها تو بیمارستان
بچم مریضه

منم همینطور هم توبارداری هم الآن خانوادمم دورازمنن شوهرمم همش سرکاره

بچت سالم باشه خداروشکر کن کاش همش باشه زحمت و دست تنهایی آنقدر استرس دخترمو کشیدم پدرم در اومده دیگه ی روز رفلاکس ی روز سرما خوردگی ی روز اسهال

منم تنهام امروز خیلی دلم گرفته

چ باید کرد مادر بودن سخته

سوال های مرتبط

مامان دخمل هستم🙋🏻‍♀️🎀 مامان دخمل هستم🙋🏻‍♀️🎀 ۱ ماهگی
من هنوزم هر روز از خودم میپرسم چرا نرفتم سزارین؟
اینکه هنوز سوزش دارم و زخم شده مهم نیستا
همش به این فکر میکنم اگه سزارین بودم چه زایمان رویایی داشتم و سر بچم بدون زخم بود
یا لاقل قسمت خصوصیم برا شوهرم مونده بود :)
هنوز تک تک صحنه ها جلو چشمه که تو اتاق زایمان یه جوری با اونجا رفتار میکردن که انگار قرار نیس کسی دیگه بره سراغش فقط میخواستن باز شه
من خیلی روحیم دخترونس مامانا
ولی بعد زایمان احساس زن بودن و پیر بودن میکنم،
چرا من عین این زنای سفت و هیکلی رفتم طبیعی؟
من خیلی بدنم ظریف بود
الان دیگه اینطور نیست تو آینه که قسمت خصوصیمو میبینم از خودم بدم میاد
اینارو به کی میتونم بگم؟به هیشکی..
نمیدونم این تصویر آرمانی و رویایی زایمان طبیعی از کِی توذهنم شکل گرفت ولی خیلی پوچ بود همش
اینارو دارم با بغض تایپ میکنم
بچم الان سالم کنارم خوابیده زخم سرشم داره کم کم خوب میشه؛ نمیخوام ناشکری کنم ولی دست خودم نیس هرروز این سوال تو ذهنمه که من چرا نرفتم سزارین؟