چند وقته که خواب پسر کوچولومون کمتر شده که البته عادیه. قبلا دوتا چرت دو ساعته داشت و الان تقریبا سه هفته است بیشتر از یه ساعت چرت نمیزنه. قبلا موقع خوابش کارها رو میکردم و وقت برای استراحتم بود. الان دیگه فقط بخشی از کارهام در طول روز انجام میشه و استراحتم تعطیل. خواب شبشم از ساعت ۷ ونیم شده ۹ ونیم شب. خودش دیرتر میخوابه. و همه کارهای باقیمونده خونه رو اگه از ۹ تا ۱۲ شب انجام ندم میمونه برای فردا که بدتر از قبل میشه‌.
امروز عصر اینقدر خوابم میومد و اون میخواست بازی کنه که زنگ زدم به خواهرم که براش کلاغ پر بگه و شعر بخونه من ده دقیقه دراز بکشم و حرف نزنم. حجم این کارها به کنار، اینکه به خاطر بچه داری از باشگاه و خرید و شاگردهام‌ و خیلی کارها دیگه هم افتادم و رسما تو خونه حبس شدم هم علی حده است. روحت که خسته باشه، جسمت خسته تر میشه.
ولی این چند روز یه فکری خیلی کمکم کرده. اینکه تو اوج تنهایی و بی کمکی به این فکر میکنم الان خیلی از زنهای دیگه، خیلی از مامانهای دیگه دقیقا مثل من و شاید بدتر از منن. تو اوج خستگی باید برای بچه ها بپزن و بشورن و لبخند بزنن. این چند روز وقتی میخوام از شدت خستگی بزنم زیر گریه با خودم میگم خودمو به نیروی زنانه همه زن ها وصل میکنم و انرژی میگیرم. واقعا توان ما زنها بی پایانه. خدا این توان رو به ما بی‌پایان عطا کرده‌.
از من مادر به توی مادر، به گوشی؟ تو تنها نیستی. همه ما باهمیم فقط کنار هم نیستیم. به نیروی زنانه جهان وصل کن خودتو تا شارژ بشی و ادامه بدی.‌
خدا قوت به همه تون❤

۱۲ پاسخ

عزیزم چرت بچه ها بسته به ماه شون تایم های مختلفی داره. چرت به معنی چرت ما بزرگسالها تیست به معنی خواب روز هست. خوابی که خواب طولانی شب نیست.
مثلا برای ۱۰ ماهگی که پسر من توشه دو تا چرت دارن و محموعا میشه ۲تا ۳ ساعت. یعنی دو تا چرت یک ساعته‌
تا ماه قبل ۴ ساعتم میشد باشه و پسر من دو تا دو ساعت میخوابید
احتمالا خواب شبشم اورتایرد هست. یعنی بیش از حد خسته است. بجه ها هرجی خسته تر باشن انرژی شون بیشتر میشه و مقاومت بیشتری میکنن برلی خواب.
پنجره خواب و بیداری رو برای پسرت سرچ بزن و طبق اون ببرش برای خواب.
نکته مهم دیگه اینکه هورمون خواب بین ساعت ۷ تا ۸ شب ترشح میشه. اون موقع بهترین زمانه که بجه رو ببری بخوابه.
حالا اون به کنار، هورمون رشد ساعت ۱۰ تا ۲ ترشح میشه به شرطی که بجه خواب عمیق باشه.شما این ساعت میبری تو طولانی مدت ردی قد و وزنش اثر میذاره. اون حدی که‌پتانسیل داره رشد کنه رشد نمیکنه.
سبک زندگیتو درست کن.

بازم دوتا ۱ ساعت میخوابه
اسمش چرت نیس
چرت ۱۰ دقیقس
این قشنگ خوابه

پسر من که شبا زودتر از ۱۲ نمیخوابه
اینم بگم باباش تازه ۱۰ونیم شب میاد خونه
تا میایم شام بخوریم و بخوابیم‌میشه ۱۱ ونیم

بازم بچم راضی به خواب نمیشه اون موقع

مرسی برای متن قشنگت 😘
خیلی توی این روزهایی که تنهایی بچه داری میکنم کمکم کرد 🙏🏻🩷
خودمو به نیروی زنانه ی جهان وصل میکنم 😍
امیدوارم نسلی که تربیت میکنیم ایران بهتری بسازن 🙏🏻

درسته عزیزم منم گاهی اوقات خیلییی خسته میشم اما چاره چیه دوباره بلند میشم و ادامه کارها
هیچوقت فکرشم نمیکردم ک این حجم از خستگی و کار رو بتونم تحمل کنم اما چاره چیه مخصوصا ماهایی که توی شهر غریبیم باید خودمون ب داد خودمون برسیم

خدا قوت عزیزم ❤️

خدا قوت‌مامان قوی
من مدتیه برگشتم سرکار و از لحظه ای که میام خونه با سرعت همش دارم میپزم و میشورم و بازی میکنم با دخترم
اینقدر پادرد دارم که کلا موقع راه رفتن لنگ میزنم..‌‌
ولی چون میگذرد غمی نیست...

🤌🏻🥲
یه گوشه از روح و قلبم وظیفه مادری رو بر عهده داره
شاید بشه روزایی که از شدت درد و خستگی تمام قسمت های همون قلب و روح کاملِ کامل فرمان ایست بدن
لج کنن قهر کنن ناز کنن پا به پام نیان
اما امان از همون یه گوشه که حتی اگه رو به موت هم باشم نمیذاره قرار بگیرم آروم باشم
از من به تمام مادرایی که شاید حتی نفس بریده مادری میکنن
شما خیلی مردید♥️

من اینقدر روحم خستست دیگه حوصله بیرون رفتنم ندارم، این روزا دخترم عصرها نمیخواب من از خستگی له و داغون میشم تا همسرم بیاد

تایم خواب روز پسر من دو تا ۱۰ دقیقست یعنی تا بخوابونم بخوام یه استراحتی کنم بیدار شده
خوب شبشم بین ۱۱ تا ۱۲ شروع تا ۸ یا ۹ صبح و از شب تا صبح چندین بار بیدار میشه

دقیقا منم اینجورم... ظهر از بیمارستان برمیگردم و پسرم موقع بازی و شیطنت هاشه
از شدت بی‌خوابی حالت تهوع و سرگیجه میگیرم
داغانم داغان😬😅

💖💖💖💖این حس مشترک همه ما ماماناس واقعا

منم مثل تو خیلی خسته م خیلی مخصوصا این همش توی خونه بودنه یا وقتیم میخوام برم بیرون این بچه ها باهامن و خستگیمو بیشتر میکنن اصلا لذتی از بیرون نمیبرم مخصوصا مهلا ک نو پا هم شده و نور علا نوره ، کاش یکی هم مارو درک بکنه

سوال های مرتبط

مامان دردونه مامان دردونه ۱۲ ماهگی
خواب شب
امشب شب سومیه که پسرم با همون روالی که تو پست های قبلی نوشتم خودش خوابید، بدون شیر و به همین روال ادامه میدم چون مشخصه که تصادفی نمیتونه باشه این اتفاق. امشب که دیگه اومدم لالایی بگم هم اهن اهن کرد وقتی ساکت شدم پشتشو کرد خوابید. منظورش این بود که ساکت بشم دقیقا🤣😂😅😅😅
یه مطلب جدیدی که در مورد تنظیم خواب شب بچه ها خوندم اینه که برای این سن باید بین آخرین چرت روز و خواب شب حدودا ۶ ساعت فاصله باشه. یعنی بچه ای که ساعت ۵ عصر از خواب پامیشه نمیشه انتظار داشت ۹ شب خواب باشه.
در واقع این مطلب میتونه خیلی جالب و کاربردی باشه. چرا؟ چون میگه اگه میخوای خواب شب بچه رو تنظیم کنی، باید برنامه کل روزش تنظیم باشه.
این برای بچه ۱۱ ماهه است. سن بچه خودتون رو سرچ بزنین:
بچه تو این سن دو تا چرت روز داره به مدت یک یا نهایت یک ونیم ساعت. و پنجره بیداریش بین ۴ تا ۵ ساعته.
یعنی اگه تعداد چرت هاش بیشتر از اینه یا مدت زمان چرت روزش مجموعا از ۳ ساعت بیشتر میشه، خواب شبش هم نمیشه تنظیم کرد.
مامان نیلا‌ 🍓🍬 مامان نیلا‌ 🍓🍬 ۱۴ ماهگی
این روزا معمولا کمتر حرف میزنم و بیشتر تو خودمم
خودمم دقیق نمیدونم چی باعث میشه که یهو انقد از همه چی خسته باشم
چند روزی میشه که هربار شروع میکنم به نوشتن نه تنها عصبی تر میشم بلکه خط دوم به سوم نرسیده ذهنم جمع نمیشه تا این همه کلمه و جمله ای که تو مغزم وول میخوره رو یادداشت کنم

این روزا از عشق مادری لبریزم  و از خودم بیزار
از ثانیه های بودن با دخترکم لذت میبرم و از دیدن خودم حتا تو آیینه رنج میبرم
ذهنم پر از حرفِ ، پر از شکایت و شکر گذاریِ
پر از خدایا شکرت و خسته شدمه

کارای روزانه‌ی خونه تقریبا تو هیچ شرایطی تمومی نداره
تو از همیشه کلافه تر و غرغرو تر شدی
کارای خونه از همیشه بیشتر شده
و توان من از همیشه کمتر

حالا این وسطا برای بار هزارم رژیم و ورزش رو استارت زدم
کاش بتونم از شر این اضافه وزن راحت شم

خستگیای روح و‌جسمم از شکلی به شکل دیگه در میان
و این بین من انقدر ضعیف و زود رنج و کم طاقت شدم که حتا وقتی یه تایمی از روز وقت برای استراحت دارم ، عذاب وجدان میگیرم که چرا استراحت کردم :))

از هیچ چیزی که مربوط به خودم میشه راضی نیستم و این بیشتر از هرچیزی عذابم میده
قلبم سنگین شده
باید حتما گریه کنم ، اما نمیدونم چرا وقت اونم دیگه ندارم .....

فقط وجود توعه منو سرپا نگهداشته مامانی
جان در تنم
خون تو رگام
نیلای من❤️🤍
مامان دردونه مامان دردونه ۱۲ ماهگی
اگه پست های قبلی منو خونده باشین راجع به خواب مستقل و جدا کردن خواب و شیر از همدیگه قبلا نوشته بودم و پیشرفت خوبی هم ااشتیم. اما چند تا اتفاق از جمله مسافرت ها و از همه بدتر بستری شدن بیمارستانش باعث شد کلا سیستم مون بهم بریزه و بعد بیمارستان خیلی سخت نگرفتم سر این قضیه. چون شیر خوردن زیادش، چسبندگیش و همینطور با شیر خوابیدنش (که حتی کاهی ۴۰ دقیقه یک ساعت به سینه وصل بود و نمیخوابید) انگار همه برای هضم اون اتفاقات و استرس هایی بود که بهش وارد شده بود. میدونین که مکیدن سینه برای بچه ها فقط برای غذا نیست یه عامل مهم آرامش و تنظیم سیستم عصبی شونه. بهشون امنیت میده.
خستگی خودم باعث شده بود که رد بدم و بگم بی خیال خواب مستقل چیه هرکاری همه تا الان کردند منم به وقتش میکنم.
ولی چند روز پیش یه پستی دیدم از تجربه مامانی که داره بچه دو ساله اش رو از شیر میگیره و روز سوم بود و نوشته بود خوابیدنش خیلی سخته و برای خواب گریه میکنه. اصلا دلم نخواست که پسرم برای از شیر گرفتن اینطوری اذیت بشه‌ و طبق گفته روانشناسان کودک خواب و شیر باید از هم جدا باشن که وقتی بچه رو از شیر میگیری فقط شیر قطع بشه، آرامش بچه مختل نشه.
این چارت رو درست کردم. هر بار بدون شیر میخوابه سبز، هر بار با شیر میخوابه قرمز. یه مدت میخوام خودمو پیگیری کنم ببینم اوضاعم چطوره و بعدش برنامه ام رو جدی تر کنم که دیگه هیچ وقت یا شیر نخوابه.
بیدار شدن》شیر》بازی》خواب : این درسته.
بیشترم برای انگیزه داشتن خودمه. چون حس کردم دارم تنبلی میکنم.
[هنوز شیر شب رو قطع نکردم.]
اگه برای شما اینطوری نیست با صبر و مداومت تدریجی فاصله بندازین. اول یه دقیقه بعد دو دقیقه...۵ دقیقه ... ۱۰ دقیقه... کم کم فاصله ایجاد کنین.
مامان دردونه مامان دردونه ۱۲ ماهگی
مامان دردونه مامان دردونه ۱۲ ماهگی
سبک زندگی جدید برای خوابوندن پسرم.
دیشب و امشب اینطوری خوابید: ساعت ۵ عصر از خواب عصرش بیدار شد، بازی کرد و میان وعده فرنی و میوه خورد. ساعت ۷ ونیم رفتیم حمام و نیم ساعت آب بازی کرد. بعد لباس پوشیدیم و رفتیم بیرون. دیروز بردمش پارک، امشبم امامزاده. نیم ساعت بازی کرد و بیرونو دید. برگشتیم خونه و شیر خورد و بعدشم شامشو خورد. ساعت ۵ دقیقه به ده بود که روتین خوابش که شستن و عوض کردن پوشک و خداحافظی و شب بخیر با اسباب بازی هاش رو انجام دادم و بعدش سرشو گذاشت رو بالش و خوابید.
دیشب فقط یه بار ساعت ۲ برای شیر بیدار شد و تا ۹ صبح خواب بود.
اگه امشبم برای شیر بیدار نشه همین روال رو ادامه میدم.
درسته که قبلا که زودتر میخوابید برای خودم وقت بیشتری داشتم ک کمتر خسته میشدم و این دو شب خیلی له شدم، ولی چون میخوام دیگه با شیر نخوابونمش همین روال رو ادامه میدم.
نکاتی که بنظرم مهم هستن:
۱. حمام قبل از خواب شب بچه رو خواب آلوده میکنه و عالیه.
۲. قبل غذا حتما شیر بخوره که ارتباط حسی با مادر داشته باشه و نخواد قبل خوابش با شیر حس امنیت بگیره‌
۳.غذا به اندازه بخوره که سیر بشه.
۴. میان وعده هم خیلی مهمه چون اگه بخوره شام زیاد نمیخوره که نتونه درست بخوابه.
۵.و همچنان روتین داشتن بیشترین تاثیر رو داره.