۳ پاسخ

منم نو همین وضعم
به من میگ تو چجوری مادری هستی نمیدونی گریه بچت برای چیه دردش چیه
واا مگه من زبون بچه حالیم میشه گریه بچه حالیم میشه از چیه چی میخاد دلم شکست واقعا
از زایمانه حتی کنار هم نمیخوابیم
میره اون اتاق میخوابه میگ بچه بیدار میشه گریه میکنه من صبح میرم سرکار بدخواب میشم فلان

باید آروم باهاش صحبت کنی، بگی که دوران حساست هنوز هستش و باید درکت کنه، بهش بگو ازش چه توقع هایی داری

منم دیشب از بی توجهی هاش خیلی گریه کردم بعد براش تو پیام نوشتم که چی میخام ازش امروز یکم بهتر بود و بهم توجه میکرد 🤦‍♀️ حتی فکر کردم دوس دختری چیزی داره

سوال های مرتبط

مامان سید احسان مامان سید احسان ۲ ماهگی
تجربه سزارین (پارت۲)
صبح مایعات رو شروع کردم با نسکافه. چقد چسبید بعد اون همه ناشتایی😬
بعد هم که گفتن پاشو راه برو. خیلی درد داشت خیلییییی. تا حدود سه روز بعد هم ادامه داشت هر دفعه که پامیشدم. البته هم اتاقی من میخواست راه بره اندازه من درد نداشت بخاطر همین میگم شاید برای هر کسی متفاوت باشه ولی برای من خیلی بد بود. درد بخیه ها هم تا دو هفته خوب شد. الانم یکم گاهی سوزش داره ولی دیگه خوبه.
من بعد از عمل سرمو تکون ندادم و حرف نزدم و بالش هم نذاشتم اصلا سردرد نگرفتم. هر چقدر هم بیشتر راه بری زودتر خوب میشی. یه نفر هم تا ده روز باید کنارتون باشه وگرنه خیلی سخته. بعد ده روز هم بخیه هامو کشیدم که هیچ دردی نداشت و خیلی راحت بود.
در کل بخوام بگم از سزارین راضی بودم و با وجود اینکه بعدش درد داری و سخته بازم خوشحالم ک سزارین شدم چون بالخره زایمانه درد داره دیگه. حس میکنم طبیعی ممکن بود برام سخت تر باشه با توجه به شناختی که از خودم دارم.
امیدوارم مفید بوده باشه اگه سوالی هست خوشحال میشم کمک کنم
مامان دخمل هستم🙋🏻‍♀️🎀 مامان دخمل هستم🙋🏻‍♀️🎀 روزهای ابتدایی تولد
من هنوزم هر روز از خودم میپرسم چرا نرفتم سزارین؟
اینکه هنوز سوزش دارم و زخم شده مهم نیستا
همش به این فکر میکنم اگه سزارین بودم چه زایمان رویایی داشتم و سر بچم بدون زخم بود
یا لاقل قسمت خصوصیم برا شوهرم مونده بود :)
هنوز تک تک صحنه ها جلو چشمه که تو اتاق زایمان یه جوری با اونجا رفتار میکردن که انگار قرار نیس کسی دیگه بره سراغش فقط میخواستن باز شه
من خیلی روحیم دخترونس مامانا
ولی بعد زایمان احساس زن بودن و پیر بودن میکنم،
چرا من عین این زنای سفت و هیکلی رفتم طبیعی؟
من خیلی بدنم ظریف بود
الان دیگه اینطور نیست تو آینه که قسمت خصوصیمو میبینم از خودم بدم میاد
اینارو به کی میتونم بگم؟به هیشکی..
نمیدونم این تصویر آرمانی و رویایی زایمان طبیعی از کِی توذهنم شکل گرفت ولی خیلی پوچ بود همش
اینارو دارم با بغض تایپ میکنم
بچم الان سالم کنارم خوابیده زخم سرشم داره کم کم خوب میشه؛ نمیخوام ناشکری کنم ولی دست خودم نیس هرروز این سوال تو ذهنمه که من چرا نرفتم سزارین؟