۹ پاسخ

دقیقا حس وحال تورودارم

من تا ۸ ماهگی دادم و خودم دیگ ندادم بهش اما اصلا ن گریه کردم نه سخت بود برام😐😐😐😐😐

منم همینجوری بودم عین تو شبو روزم گریه بود ولی تموم شد

این پدرو مادرن که دارن پیر میشن و تو این وضعیت سختی دارن زندگیشونو میچرخونن، ان شالله بچه هامونم عاقبت بخیر بشن

من فقط ده روز اول به دو قلوهام سینه دادم، بعد دیگه مریض شدم ده روز بستری بودم بیمارستان، کلی دارو گرفتم دکتر گفت دیگه چون دارو گرفتی به صلاح نیست شیر بدی شیر خشکی شدن، نمیدونم ، چون سینه ندادم نمیتونم درک کنم، ولی ان شالله که به سلامتی باشه عزیزم

منم اینجوری بودم ازشیرگرفتم کلا حالم بهترشددخترمم راحت شد فکرمیکردم نمیتونم تحمل کنم ولی خداروشکرخوب بود کاش زودترمیگرفتم

توکل به خداااا اذیت نمیکنه من شبا تو خواب به پسرم میدم ولی خیلی عصبی شده

به این فکر کن که خداروشکر به سلامتی دل خوش این مرحله رو گذروندی

من موقعی که گرفتم موقع خوابش گریه میکردم من بچم کوچیک بود دلم خون بود براش 🥺

درک میکنمت

سوال های مرتبط

مامان آریا مامان آریا ۲ سالگی
تجربه از شیر گرفتن آریا: شیر روز رو اول تابستون کم کم قطع کردم یعنی آریا عادت داشت هر ساعت یه بار بیاد سراغم و منم میدونستم اذیت میشیم سر از شیر گرفتنش دیگه کم کم شیر های غیر ضروری حذف شد و هر وقت درخواست شیر داشت جایگزین می کردم گشنه بود غذا تشنه بود آب بی حوصله بود و توجه میخواست بازی و خلاصه یه کاری میکردم حواسش پرت بشه و اینطوری شد که وعده های روزانه اش شده بود ظهر قبل خواب و گاهی بعد بیدار شدن از خواب وعده شبانه هم قبل خواب و حین خواب سه تا پنج بار بسته به موقعیتمون قصدم این بود شهریور از شیر بگیرمش که اصلا وقت نکردم و مهر شد و گفتم اگر ادامه دار شه میخوریم به فصل سرماخوردگی و این بچه بیشتر بیقرار میشه ولی گویا دقیق زمانی تصمیم گرفتم از شیر بگیرمش که روز قبل تولدش بود اولش قصدم قطع کامل شیر روز بود پس ظهر بعد اینکه کامل غذا خورد صبح هم زود بیدار شده بود قطعا خوابش میومد تصمیم گرفتم سرگرمش کنم اما تنها چیزی که تمنا می کرد شیر بود و تمام چیزهایی که دوست داشت رو اصلا نمی دید اینجا بود که فهمیدم این تو بمیریا از اون تو بمیریا نیست و راه سختی در پیشمه چیزی که اذیتم میکرد گریه هاش بود یه ساعت بود گریه می کرد و کم کم داشتم شل می کردم که با هوش درمیون گذاشتم و یه جمله اش خیلی به دلم نشست این گریه ها گریه آسیب دیدن نیستن تو به آریا آسیب نمی زنی اینها گریه های سازگار شدن هستند
مامان 🌹 مهدیار 🌹 مامان 🌹 مهدیار 🌹 ۲ سالگی