۷ پاسخ

برو بیمارستان دکتر خودت اونا بهش زنگ میزنن

سریع برو بیمارستان ، nst ضربان قلب جنین نشون میده وقتی گفته جالب نیست حتما دلیلی داره سریع برو بیمارستان.

منم ۱۱ ام سزارین دارم
حس میکنم انقباض دارم اما بدون درده
امیدوارم برسم به یکشنبه فقط🥲

عزیزم شمارشو نداری؟بهش زنگ بزن و برو همون بیمارستانی که نوبت زایمان داری بنظرم پیگیر باش شاید دکترت بگه مهم نیس تا شنبه میتونی صبرکنی

وای استرس گرفتم
منم 10 خرداد وقت سزارین دارم
خیلی ترشح دارم یکمم بعضی وقتا درد دارم
خداکنه تا شنبه دووم بیارم😅

برو مطب دکترت بهش بگو یا ب منشی زنگ بزن نکنه دیر بری دهانه رحمت از یه حدی بیشتر وابسه سزارین نمیکنن

امضا بده بیا بیرون برو بیمارستان خودت هم پرونده ات هست هم به دکترت دسترسی داری

سوال های مرتبط

مامان آریا مامان آریا ۱ ماهگی
پارت دوم
دکتر و ماما مریضاشون رو ول کردن وزنگ امبولانس بیمارستان زدن و دکتر یه سری توصیه ها به ماما کرد و نوار قلبا رو داد دستش و کلی منو دلداری داد که چیزی نیس فقط میخایم بری تو زایشگاه اونجا هم یه نوار دیگه بگیری.آخه ترس من از این بود که درمانگاه و زایشگاه که من چن بار پیاده مسیرشون رو رفتم شاید 1دقه طول میکشید هزار تا فکر پیش خودم گردم که اخه چی شده.نا گفته نماند شب قبلش هم احساس میکردم حرکت بچم کم بود انگار یه آشوب و دلهره ای تو دلم پیچیده بود ولی خیلی بهش اهمیت ندادم.دکتر ما رو راهی کرد و با ماما رفتیم پایین و سوار آمبولانس شدیم رسیدیم دم در زایشگاه و رفتیم تو و پرونده منو ماما داد به پذیرش زایشگاه و یه سری توضیح هم با اصطلاحات پزشکی خودشون بهش داد و رفت منم که گریه ولم نمیکرد از یه طرفم مامانم همراهم بود میخاستم اونم نفهمه که من گریه میکنم .کاغذ داد به مامانم و گفت برو حسابداری مامانم رفت و اومد شروع کردن به نپار قلب گرفتن.چون قلبش هم نوار قلب گرفته بودم با صدای منظم کار کردنش آشنا بودم ولی این نوار قلبه هم منظم کار نمیکرد.معاینه هم‌ کردن گفتن یه سانت بیشتر نیس گفتن باید بری تو بخش بستری بشی.باید همسرت باشه امضا کنه گفتم نیس فقط مامانم و داداشم همرام هستن گفت خوبه داداشت چون مردونه باید امضا کنه.زنگ داداشم زدم اومد و امضا کرد./اینو هم نگفتم شب قبل بیام انگار بهم الهام شده بود که وسایلات رو هم فردا همراه خودت ببر منم همرا برداشتم گذاشتم تو ماشین داداشم گفتم شاید لازم شد/منو بردن بخش اونجا شروع کردن به گرفتن نوار قلب
مامان دلوین خانوم مامان دلوین خانوم ۱ ماهگی
خوب میخوام تجربه زایمانم رو بعد از چند روز بزارم
داستان از روزی شروع شد، که من رفتم برای خودم ماما خصوصی بگیرم، وفتی برای بستن قرار داد ماما رفتم، ماما ازم یه صدای قلب بچه شنید که گفت برای محض اطمینان برو یه ان اس تی بده، منم چون دکترم بر حسب سونو بهم تاریخ داده بود 14 اردیبهشت و من 6 اردیبهشت برای ماما رفتم ،گفتم کووو تا تاریخ زایمانم هنوز 9 روز مونده ،حتما دستگاهش خراب بوده که موقعه خدافظی ماما گفت تاریخ زایمان بر حسب ان تی که میگیرن برای تو رو چندم زدن منم گفتم فک کنم 10 هم چون دقیق یادم نبود ،ماما گفت خوب خوبه برو ،تا اینکه رسیدم خونه تاریخ زایمان رو نگاه کردم زده بود 7 اردیبهشت ،دست و پاهام یخ کرده بود و شب قبل زایمان هم با همسرم بحث کرده بود،کمر درد و استخون درد شدید داشتم رفتم زیر دوش اب گرم و کلی گریه کردم و ورزش کردم،صبح که شد به شوهرم گفتم نمیخواد بری سرکار بیا بریم من ان اس تی برای بچه بدم و بیایم،دیگه خلاصه با شوهرم رفتیم بیمارستان 17 شهریور و نوار قلب دادم و ماما بیمارستان گفت خوبه برو خونه،داشتم برمیگشتم که از بیمارستان به شوهرم زنگ زدن که نگران نشید ولی سریع برگردید دکتر شیف نگاه کرد نوار رو گفت خودش برای محض اطمینان میخواد نوار قلب بگیره و بگید خانومتون اب زیاد بخوره،منم همون موقعه استرس شدید گرفتم که چی شده...😭