ادامه تاپیک قبلی

هرشب بهم میگه بریم خونه مامانم اینام خیلی شلوغن اصلا بهم احترام نزشته و نمیزاره یعنی جوری شده جلو‌ این همه آدم موقع میخان چیزی بخورن به همه تعارف می‌کنن جز من انگار اصلا من نیستم اونجا ببین چقدررررررررررر بی ارزشم کردددددددده بقران دلم خونه فقط بخاطر دخترم دارم زندگی می‌کنم

خب نرو عزیزم هر موقع میدونی میخاد بره اونجا بچه رو قبلش بخوابون یا بگو میخواد بخوابه
چندبار اینکارو کن بعدم قشنگ بگو نمیام
تو دعواها تو خوبی بهش بگو احترام نمیزاری اوناهم همینطور شدن منم نمیام
منم شوهرم همینطور بوذ تقصیرخودمونه متاسفانه
منم اوایل هرچی میگف برا اینکه دعوا نشه باهاش میرفتم بجوری هم بود وقتی مادرشوهرم ا هر خری از فامیلشون چیزی از من میگف میومد بهم میگفت ببین فلانی هم اینطوری گفته درموردت
دیگه هرموقع تو دعوا یا خوبی بهش میگفتم هرخری هرچی میگه درست نیست چرا هرکی هرچی میگه گوش میدی و دعوا درست میکنی
الان دیگه میگن بهش ولی به من نمیگه
دارم روش کار میکنم چیزی میگن پشت من در بیاد اینم چنذ بار بهش گفتم
شماهم نرو عزیزم ارزش و شخصیت خودت بالاتر از شوهرت و بچته
نهایتا خواست بره بزار بچه رو ببره ببینه اذیت میشه دیگه نمیبره

نرو یبار جنگ میشه دوباز میشه حداقل خودت بخودت احترام گذاشتی

خب نرو. منم مادرشوهرم تو ظاهر پاچه خوری منو میکنه ولی پشت سر هزار برابر بدی مو میگه‌. منم از دوروییش بدم میاد. با اینکه طبقه بالاشون خونه داریم ولی ماهی یه بارم پامو نمیزارم خونه شون. میدونه ازین اخلاقش بدم‌میاد. شوهرم و پسرم میرن ولی من نمیرم. چون از اخلاقشون بدم‌میاد
تو هم نرو. و یه جوری بهشون بفهمون که از برخوردشون ناراحتی. خودت برای خودت ارزش قائل شو تا دیگران هم بفهمن

شوهرت احترام نمیذاره ی خانوادش

خوب نرو بگو من نمیرم ک بی ارزش شدم از بس رفتم بگو کاش بخوبی حرف بزنی باهام