دوران بارداری به شدت سختی داشتم اوایلش که لکه بینی و استراحت ک حالت تهوع شدید در حد مرگ .بعدش عفونت و بستری .بعد اواخر بستری دوباره به خاطر زایمان زودرس .
آخرشم اورژانسی سزارین چون بند ناف دورگردن بچه پیچیده بود و ضربان قلبش اومده بود پایین .تازه درو طبیعی هم کشیدم در حد پنج سانت باز شدن دهانه رحم ولی خیلی خیلی زیاااااد دلم برای بارداری تنگ شده 😬😬😬
اگه به شوهرم بگم میکشتم .چقد باهم دیگه زجر و سختی کشیدیم. هیچ کس هم نداشتیم کمک حالمون باشه

من تو بارداریم ۶ ماه استراحت مطلق بودم در حدی که دکتر بهم گفته بود اگه نیاز ب اب هم داشتی بگو یکی بده دستت خودت پا نشو، من حتی ۴ ماه اخرو دراز کشیده غذا میخوردم ،دکتر گفته بود نشین
بعد الانا یکم دلم باز واسه بارداری تنگ شده حتی پیش خودم میخوام مرور کنم ک دلتنگ بارداریم خجالت میکشم چه برسه به بقیه بگم😅

انشالا هرکی بارداره به خوبی و خوشی این دورانش رو سپری کنه

ای وای منم یاد دوران بارداریم میفتم تب میکنم اینقد با استرس گذشت بخدا الان زن باردار میبینم یه لحظه حالم بد میشه فکر میکنم هنوز باردارم اینقد میترسم

من ۹ماه ویارسختی داشتم همش تهوع استفراغ هرسه وعده بود۱۸کیلوکم کردم تازه هم ازماه دوم فهمیدم ودلم تنگ نشده ونمیشه میترسم دیگه

یعنی هچکس به اندازه مادران ivf سختی نمیکشن من ۶ ماه استراحت انسولین میزدم تا آخر ماه انوکسا میزدم ۲ ماه آمپول پروژسترون سزارین اوژانسی تهوع اووووف دلم بچه نمیخواد دیگه😫😫😫

وای چه دل گنده ای داری تو
با اون همه اذیتا باز دلت مبخواد
هرچند بیار شاید ایشالا این سری اوکی باشی😁
من اصلا تفهمیدم حاملم انقد راحت بود ینی برام سخت نیومد وللللییی سزارین😭
یاد اون دردای بعدش ک میفتم اصلا دلم ننیخاد بازم تجربه کنم

یه دونه دیگه بیار همه بارداریا مث هم نیست،منم میخوام

من که زن باردار میبینم ناراحت میشم هم میدونم چقدر سختی داره میکشه هم اینکه نمیدونه بعدش چی میشه. شب بیداری ها کولیک ونفخ بچه وااای

اوه منم دلم تنگشده
همش زن حامله میبینم هوس کردم
چقدر خوب بود و پر استرس
اما لحظه ها برای دیدن شیرین ترین شخص زندگی مون سپری میشدددد
نی نی کله گرد خوشگلمون دنیا اومد
خداراشکر هزارم تبه
دامن همه سبز بشه🙏

وای این همه اذیت شدی دختر برای چیش دلت تنگ شده اون وقت 😂😂

واای چیه بارداری سخت ترین مرحله زندگی هر زنی هست 😓