۹ پاسخ

بنظرم تجربه های بد زایملن هاتون رو نزارید ک بقیه با خودشون فک نکنن چخبره زایمان طبیعی اینجوری ک تو تجربه کردی نیس اصلا.خیلیا زایمان کردن و براحتی تموم شده رفته چه با دهانه رحم باز چه با دهانه رحم بسته.تجربه های خوب رو باید بزاریم ک بقیه نترسن و بهره مند بشت

جون به لبمون کردی خب بیشتر و زود تر بنویس دیگه

تبریک میگم🩷🥹 واقعا چقدر بعضیا بی انصافن بخدااا
عب نداره تجربه شد دیگه اون بیمارستان نری
من سزارین میشم هفته دیگه بستری ۶ صب ناشتا چون قبلش خون ازم میگیرن
انشالله ک قدمش مبارکتون باشه

کدوم شهری؟

اخی عزیزم .بعضیاشون واقعا حیوونن

وای خواهری منم مردم زنده شدم

چقدر حیوون بلانسبت

هوا خنک بشه برو خسته نمیشه تو گرما ضرره

من ی کوچولو درد بیاد سراغم همش پیاده روی

سوال های مرتبط

مامان 👶🏻بلوط🤩 مامان 👶🏻بلوط🤩 ۱ ماهگی
خلاصه همسرم بیرون کرد و نمیدونم آنقدر درد کشیدم ک نگو روی تخت بودم ک یهو کیسه آبم پاره شد هرچی صدا میزدم خانوم پرستار هیچ کی نمیومد هیچ ک 😭🥺فک کن انگار تنهایی داخل خونه خودت باید زایمان کنی همچین شرایطی داشتم
اومدن معاینه فلان چنتا آمپول زد دیگه داشتم میمردم از درد شدید حس زور بهم میومد فک کنم آمپول فشار زده بودن
بد ی زنه نظافت چی بود ب اون ماما ها گفت اونو بیار روی تخت زایمان
منو آورد من آنقدر درد داشتم‌ وصت راه نشستم گفتم نمیتونم بیام اونم هی داد میزد بلند شو فلان بیسان من کمرم درد میکنه نمیتونم تورو بلند کنم پشو برو ردی تخت آنقدر داد میزدن بزور رفتم ماما آنقدر بد بودن با این ک میتونستن بچمو بدنیا بیاره ولی برشم زدن
نمیدونم برش خیلی زیاد زد زور زدم بچم اومد همین ک گذاشت رو شکمم ب بچم ک یکم دست زدم داد زدن گفت برو نگیر تو با ما همکاری نکردی بچتو نمیدیم 🥺😭😭 بخدا همکاری کردم ولی اونا همشون بد بودن چند بار ب همسرم گفته بیا خانمتون ببر زور نمیزنه بچه کلش داره لح میشه
با این ک زور میزدم ولی هیچ کی نبود پیشم
مامان فسقلی🐰 مامان فسقلی🐰 ۱ ماهگی
مامان کیاناولیانا مامان کیاناولیانا ۱ ماهگی
اما من از اول ب هر کد م از ماما ها میگفتم بنظرتون بچه چند کیلو میگفت ی ۳ و خورده ایی هست ولی من چون داخل سونو وزنم ک ۳۵ هفته رقتم بچه ۳ کیلو بود بشون گفتم زیاد نبود برا اون موقع میگفتن ن بابا بچه اولت ک ۳ و ۴۰۰ باشه نکنه میخای این ۴ تا باشه منم چیزی نگفتم دیگ دیگ.دردا اخر طوری بود ک ماما همراهم میخاست منو از تخت بیاره پایین جیغ میزدم دست از سر من بردار و کارم نداشته باش 😄😄
اونم میگقت خب پس برا چی ماما گرفتی وقتی میخاستی خودت تنها باشی
دیگ ۹ سانت شدم جیغ میزدم منو ببرید روتخت زایمان من دیگ میخام زور بزنم بیاد دیگ تحمل ندارم اونا هم میگفتن ن بری اونجا اذیت میشی باید فول بشی🤣این جا بود بای حالت قهری میگفتم خو باش اگ منو نبردید باید کول کنید
ساعت دیگ ۱۱و نیم بود ک بردنم رو تخت گفتن هر وقت احساس مدفوع داشتی زور بزن منم زور میزدم ولی دیگ دردام رفت بودنو نمیتونستم زور بزنم دکتر هر دفعه میگفت موهای بچه رو دارم‌میبینم ترو خدا زور بزن
منم هر چی زور میزدم سر بچه بیرون نمیومد دیگ طوری بود اونا خودشونم نگران شده بودن و جیغ میزدن زور بزن منم هر چی زور میزدم بی فایده بود