سلام خانوما شبتون بخیر میخوام یه چیزی بگم بهتون و راه حل بخوام ازتون فقط خواهشا نمیخوام از طرف کسی قضاوت شم🙏
خدا منو لایق مادر پسر شدن دونست و هزار بار شکرش بابت این معجزه ای که بهم داده
ولی هم اینکه من از زمان مجردیمم عاشق دختر بودم و بیشتر بخاطر حرفای خانواده همسرم و فرقی که بین دختر و پسر میزارن (مثلا به دختر کمتر از گل نمیگن ولی پسرمو که میبینن بهترین حرفشون دیوث هس یا مثلا خرابکاری که میکنه میگن گوه نخور پدرسگ و ....ولی برا دخترا نه) اینم بگم پیش اونا خودم همش قربون صدقه پسرم میرم و اجازه نمیدم چیزی بگن ولی نمیفهمن باز حرف خودشونو میزنن
همش این فکر و خیال تو ذهنمه که کاش بچه منم دختر میبود یا مثلا یکی رو که میبنم دختر داره حسودیم میشه که کاش منم دختر داشتم بخاطر همین همش احساس تنفر و عذاب وجدان دارم که چطور میتونم اینکارو در حق پسرم بکنم و همش گریم میگیره که چرا اینجوریم🥲اینم بگم یدونه جاری دارم و بچه های اونم پسره ولی با اونا این رفتارو ندارن و سه تا خواهر شوهر که بچه همشون دختره و جز یکی که ه پسر داره هم دختر
نمیدونم چیکار کنم این فکرا از سرم بره
مشاوره تلفنی و آنلاین سراغ دارین؟

۱۱ پاسخ

من میگم یکم رفت و اومدتو کم کن جایی ک ب بچت بی احترامی میشه جای برا موندن و رفت واومد نی

دوست محترم من حس کردم شماخودت مشکل داری درکمال ادب واحترام بهت قشنگم من خودم کاملا دختردوستم اینوازکوچیک بودم تاحالامیگفتم ولی الان مامان دوتاگل پسرم وخییییلی عاشقشوتم وهزاران بارخداروشکرمیکنم که دوتا پشت وپناه دارم تاحالا کسی جرات نداشت ازگل نازک تربه پسرام بگه چون میدونن من حساسم ودیگه نمیرم اون مکان چون احترام به پسرام میشه احترام به من بچه درهرجایگاهی توهرجنسیتی عزیزکرده خانوادست وازکوچیکی شخصیتش شکل میگیره رفت وامدبا خانواده همسرتون درصورتی که شخصیت گل پسرتون حفظ نشه غلط ترین کارممکنه🩷🩷

ببین تو خودت باعث شدی اینا رفتار داشته باشند
تووووووووووحتییی تو مخیلاتتر.سیمهای مغزتتتتت نبابد تکرارکن نبایدددددددد بگی کاش منم دختر داستم متاسفم برات
وقتی پسر دارشدی مثل کوه پشتت باش بزن تو دهن هرکسی که حتی به شوخی به بچت فحش میده
اگرم میترسی بده نشی که حوب تحمل کن تو خودت بریز
چه فرقی بین دختر وپسره
هیچ وقت حسرت کسی که دختر دارد نخور زشته این حرفت چون میگی یه دونه جاریم پسر دارد ورفتارشون خوبه پس باخودت مشکل دارند
مشاور احتیاج نداری خواهر
خودت فقط باید تفکرات عوض کنی اون بچه تو
وقتی تو اینطوری ت ذهنت فکر کنی یعنی بله منم کاش دختر بود

عزیزم من مطمئم یه چیزایی بهت بگم آروم میشی
ولی الان خوابم میاد نمیتونم جمله بندی کنم همه حرفا رو خوندم
بزار ان شاالله صبح بهت میگم

به پسر تو میگن پدرسگ؟ یعنی به پسرشون میگن سگ؟ اون وقت شوهرت شاکی نمیشه؟

من اگه جات بودم دعوا میکردم باهاشون و قطع رابطه حتی اگه توی یه ساختمون باشید
خانواده شوهر منم همینن البتع شرایط من برعکس شماست تنها کسیکه اونجا دختر داره منم و بقیه پسر دارن
خیلی ب پسرا بی احترامی میکنن و حتی تنبیه کتکی میشن ولی ب دختر من از گل نازکترم نمیگن💖ولی خب با همه اینا من خیلی سیاست خودمو حفظ میکنم و میدونن اگه کوچیکترین چیزی ب دخترم بگن عصبانی میشم(ولی کسی بی احترامی نمیکنه ب دخترم نوهای پسر ک دارن همشون از دخترم بزرگترن و گاهی میگن چرا ب فلانی چیزی نمیگید اونام در جواب میگن چون اون دختره)

یا بهشون تذکر بده یا نرو خونشون بابا حوصله داری بخاطر چرت و‌پرتا بقیه ناشکری نکن خواهر فرقی نمیکنه دختر پسر اونا بازم کرمشون میریزن و تورو ناراحتت میکنن

من جایی ک ب پسرم از گل کمتر بگن نمیرم وای بحال اینکه بخوان این حرفارو بزنن بنظرم رفت و امدتو کمتر کن چون بچه بزرگ بشه متوجه این فرق گذاری میشه و پیش خودش غصه میخوره، اصلا این فکرارو نکن دختر با پسر فرقی نداره جفتشون نعمت خداس
وقتی میگی بچه جاریتم پسره ولی با اون اینجوری حرف نمیزنن پس مطمعن باش مشکلشون دختر یا پسر بودن نیس اون با شخص شما یا بچتون مشکل دارن ک اینجوری میگن ببخشید انقدر رک گفتم

واااا خیلییی ببخشیدااا ولی واقعاا خانواده شوهرت باید خودشونو اخلاقشونو تغییر بدن من جات بودم پامو دیگه اونجا نمیزاشتم😐

الهی بگردم عزیزم ، خداروشکر بخاطر نعمت قشنگی که خدا بهتون داده عزیزم ، دختر و پسر چه فرقی داره جانم . مهم تربیت هست ، مهم اینه ارسام مادری داره که تمام دغدغه اش اونه آفرین به شما که به دنبال مشاورید .راستش من اگه بجای شما بودم چون تربیت بچم برام مهم بود سال چند بار بیشتر اجازه نمیدادم که این خانواده رو با چنین تربیتی ببینه چه برسه به اینکه بخوان باهاش صحبت کنن 🩷

منم دلم دختر می‌خواد شدیدا ولی دیگه بچه نمیخام حوصله واعصابم نمیکشه خیلی ها بهم میگن در آینده تنها یی حرفشون برام مهم نیس

سوال های مرتبط

مامان توت فرنگی مامان توت فرنگی ۱۲ ماهگی
دختر قشنگم چندروز دیگه یک سالش میشه
بارداری برام ی حس قشنگ و خاصی بود که تا کسی تجربه نکنه نمیتونه احساسی که ادم داره رو حس کنه،ولی من از اون دسته مامانایی بودم که موقع بارداری زیاد ارتباط نمیگرفتم با بچه فقط تو سرم به خودم افتخارمیکردم که ی انسان رو دارم پرورش میدم،منی که عزیزدوردونه بودم و دست به سیاه وسفید نمیزدم الان یه دختر زیبا خدا بهم داده که حتی خوابه شبانه ام ندارم به حدکافی استراحت انچنانی ندارم دروغ چرا دلم برای خودمم تنگ میشه گاهی گریه میکنم گاهی میخندم بعد یکی دوساعت باز به خودم میام شیفت مادریمو تحویل میگیرم🤣،ولی خداروهزاران مرتبه شکر بهم ی بچه سالم داده ی دختر ناز که همیشه تو رویاهام بود دختر داشته باشم منو بابایی خیلییی عاشق دخترمونیم هر روزم برای شیرین کاریاش میمیریم الانم که داره کم کم ی سالش میشه و تاتی میکنه حرف میزنه از ذوق نفسمونو بند میاره نمکدون، نمیگما اعصبانی شدم داد زدم حرص خوردم از خستگی ولی ی تار موشو با دنیا عوض نمیکنم عذاب وجدانه بعدشم امونمو بریده و میبره،میخوام بگم خدا همه بچه هاتونو حفظ کنه عاقبت به خیر باشن الهی،الهی اونایی ام که نی نی میخوان خدا صداشونو بشنوه و خوشحالشون کنه این دعای هر لحظه منه....❤️این دختر گله من نیهان خانمه🥰م
مامان نور چشمام❤️‍🔥 مامان نور چشمام❤️‍🔥 ۱۳ ماهگی
یهو فکرم خیلی درگیر شد نمیتونم بخوابم بسکه پاهامو تکون دادم حالم بد شد، لطفا نظرتونو بگید در مورد چیزی که میخوام بگم
خانوما من یه پسر یه سالهو یک ماه دارم بعد از دو بار سقط خدا بهم داده حالا خیلی نگرانم که پسرم تنها نمونه و یه خواهر یا برادر داشته باشه خودم دوست دارم داداش داشته باشه حالا بگذریم، همسر من از من کوچیکتره شرایط زندگیمم اینکه مستاجر با یه درآمدی که همه چیم روبه راهه در حد معمول،دست تنهام هستم یعنی فقط فقط فقط شوهرم کمک حال منو زندگیمه اینجوری بگم که بعد سزارین خودم پسرمو بعد دوروز بردم حمام،از طرفیم افسردگی بعد زایمان گرفتم که تازه رفتم تحت درمان هی فکر میکنم میگم نکنه تو باردار شدن به مشکل بخورم نمیدونم که بچه دار بشم یا نه،شوهرم باز بچه میخواد ولی میگه حالا نه ولی من خودم به خاطر سنم میگم اگه قراره بیارم زودتر اقدام کنم، اصلا یه سر درگمی دارم نمیدونم چک شده این موقع شب 😔😔😔😔😔😔خانواده سوهرمم شهرستانی هستن الان که شکر خدا رفت آمد نداریم ولی میدونم بعدا هی میخوان گوه بخورن که یه بچه بیار یعنی واسه اونا بچه آوردن هیچ غمی نداره زرت زرت میزان بدون هیچ درک و فهمی از دوران زایمان بعد زایمانو بچه بزرگ کردن
مامان آرکان و تودلی❤️ مامان آرکان و تودلی❤️ ۱۳ ماهگی
تجربه ی شخصیم که رحم سردم با کاچی گرم شد رو گذاشتم که یکی اگه دوست داشت استفاده کنه و اینهمه گارد گرفتن که با یه بچه کوچیک چجوری بزرگش می‌کنی حتما خوش میگذره بهت تو بارداری و ...کمکی داری که به فکر بچه دوم افتادی و.....فلان و بهمان که انگار اونا قراره بیارن خرجی زندگیمون رو بدن که اینقدر ناراحتن .
هیچ کس از زندگی بقیه ذره ای خبری نداره‌ من هم شاغلم هم دانشجو ام هم مادرم و ز اینکه دوباره باردار شدم ذره ای ناراحت نیستم همین که خدا لایق دونسته بچم تنهاو تک وفرزند نباشه مثل خودم دنیایی برام ارزش داره . همسرم داره ساختمونمون رو میسازه و هرماه نزدیک صدو خورده ای چک پاس می‌کنه ولی با این حال از خوشحالی داره بال در میاره . من نه نه ماه بارداریمو ذره ای خوابیدم نه هیچی اگه تاپیکامو خونده باشین من فشار خون بارداری داشتم و هر چند روز یکبار بستری بودم .ذره ای خوش نگذشت تو بارداریمون جز استرس چیزی نصیبم نشد ولی حالا همین که انگیزه برای ادامه‌ی. زندگی دارم برام کافیه. قبل قضاوت از کل ماجرا آگاه باشیم بعد شروع به حرف زدن کنیم .