پسرم کلا شبا خیلی گریه می‌کنه دیشب خیلی بیشتر گریه کرد اصلا آروم نمیشد سر این با شوهرم بحثم شد تا دو شب تنهایی بچه رو آروم کردم بعد اونم همش بیدار میشدم بش شیر بدم خوب نخابیدم سینمم نمیگیره مامانم اومد ک تو چرا تلاش نمیکنی بچه سینه بگیره فلان کلا حال روحیم خوب نیس زدم زیر گریه حس میکنم من مامانی خوبی نیستم ک نتونستم بچمو سینه خودمو بدم هزارتا حس بد یجا دارم حس مادر کافی نبودن مادر بی مسولیت هر کی از راه میرسه هزارتا نظر میده با درد بخیه دوشیدن شیر بچه ک سینه نمیگیره شوهر ک اصلا درک فهم ندارع دلم میخاد ی شب تا صبح گریه کنم ولی جای ندارم بچمو بزارم داغونم 😞

اصلااا داغون نباش هستن آدمایی مثل تو یکیشم من تازه الان شوهرم یکمی خوب شده فکر میکردم شوهر من فقط اینطوریه ولی هنوزم بچه یکم گریه کنه چهار تا چرت میگه من پنج تا حرف بارش میکنم ساکت میشه بچه منم بخاطر اینکه تو بیمارستان چهار روز پیشم نبود سینه امو نگرفت بزور بهش دادم بعد یکماه که سینه امو خورد بازم یکبار ول کرد منم خسته شدم خواستم شیشه بدم بهم گفتن بزار گرسنه بشه بزور دهنش کن خودش میگیرع با اینکه دلم نمیومد و دوست داشتم شیر خودمو بچه ام بخوره گذاشتم گرسنه شد بزور بعد چند بار دهنش کردم با به عالمه گریه که دلم براش کباب میشد ولی تخمل کردم دادمش خداروشکر گرفت تو هم همین کارو کن عزیزم انشاالله که میگیره فقط شیشه نده بهش که دیگه هرکاری کنی سینه اتو نمیگیره

تو که با این حال داغون تا صبح نشستی بالا سر بچه ت مامان نیستی عزیزدلم ، فرشته ای ، این فکرها و حال بدت بخاطر شرایط هورمونیته ، ولیزمثل اینکه شوهرت هم افسردگی بعد زایمان داره ،میدونی عزیزم توی ایران افسردگی بعد زایمان رو همه خانواده و همسایه ها میگیرن برای همینه همه فضول و گیر میشن ، ولشون کن مریضن .

حالا بریم سروقت گریه های نی نی نازت ، مطمئنی کولیک نداره ؟ برای تمرین شیردهی و تقویت سینه ت برو یه بیمارستان دولتی ، معمولا کنار زایشگاه یا بخش ان آی سی یو کلینیک شیر دارن ، پرستار اونجا کارش آموزش شیردهیه ، دستگاه شیردوش برقی بزرگ هم دارن که میتونی باهاش بدوشی که هم نوک سینه بهتر میشه هم شیر بیشتر .
به مامان محترمتون هم بگو اگر نگرانن شب بمونن ، خودشون سینه رو بدن دهن بچه ، حداقل آروغ بچه رو میگیره ، بچه نمیخوابه بغل میکنه راه میبره

من سینه هام به شدت زخم شده اما با ابن وجود میدم سینمو و آنقدر کرم میزنم بچم سینمو قبول نمیکنه اما به هر بهانه ای گول میزنم‌که بخوره.روش چند قطره شیر خشک‌میریزم و....و وقتی شیر میدم از یک‌سینم.از این سینم‌به اون سینم‌که یکم‌شیر یا آب داده میمالم به اون سینم که قبول کنه اون یکی سینمو.

دقیقا منم اوایل زایمان مثل تو بودم بچه منم سینمو نمیگرفت هرکس یه حرف میزد با بخیه به روز پا میشدم کاراشو میکردم خیلی روزای بدی بود ولی خداروشکر الان افتادم رو روال

چقد سخت میگیری.بچه وقتی سینه مارو نمیگیره.یعنی کمه سیر نمیشه.اون وعده رو شیر خشک بده.....هم داری خودتو عذاب میدی هم بچه رو....بذار سیر بشه....منم فک میکردم حتما باید هر وعده شیر خودمو بدم...بخاطر حرفای اطرافیان.اصلااا اینطور نیست ۳تا دکتر رفتم گفتن کمکی بده شیرخشک.

عزیزم خودتو نباز منم مثل شما بودم فقط صبوری کن
منم تا یه هفته پیش همش گریه میکردم شکر خدا الان بهترم ولی وقتی پسرم گریه میکنه نمیفههم چشه عذاب وجدان میگرم این حس برای همه مامانا مخصوصا ما ها که اول راهیم طبیعیه فقط به خودت انرژی بده انگیزه بده بگو میتونی از پسش بر بیای اگه نمیتونی خدا لایق مادر شدن نمیدونستت