جدیدا چند روزه که دوباره ایرمان لجباز شده
از نوع شدیدش!
نه اینکه قبلا نبودا
کلا اینطوریه که ماهی یک بار یا دو ماهی یک بار کلا سیستمش از اول آپدیت میشه بچم😂
هی درست میشه بعد دوباره وارد ماه جدید که میشیم تمام تنظیماتش بهم میریزه
الان تو مرحله ایه که یه وقتایی گیر میده بغل
هی میاد میگه مامان بغل
بغلللل
بعد داد میزنه پشت هم میگه بغللللل🤕
یه وقتایی کلا اجازه نمیده نزدیکش بشیم!
ممکنه از خواب که بیدار میشه یهو کلا رو مود نباشه و بی دلیل گریه میکنه
امروز که بیرون بودیم گیر داده بود تو یه مغازه با ماشین اسباب بازیشون بازی کنه
قشنگ نشست کف مغازه میگف تو هم باید بیای همینجا بشینی
حتی راضی نمیشد ماشینو براش بخرم میگف باید همینجا بازی کنیم!!
نفس عمییییق.....😩😤
تمرین صبر و تاب آوری ضربدر هزاااار😑

خلاصه که تقریبا یک ماه بود اوضاع روال بود گفتم حله دیگه خیلی خوب میتونیم باهم کنار بیایم
🫠🫠🫠
حس میکنم کم کم باید بگم به بحران دوسالگی خوش اومدی نازنین جان :(

تصویر
۳ پاسخ

دقیقا پسر منم همینطوره😢اکثر وقتا میخوام فقططط سرمو بکوبم ب دیوار
همش جیغای بیخودی میکشه اخه من میدونم طبیعیه ولی بقیه ک نمیدونن بده🫠

عههه چقد‌ مااا😂❤️‍🩹

چه اسم خوشگلی😍معنیش چیه؟

سوال های مرتبط

مامان ایرمان مامان ایرمان ۱ سالگی
واقعا یه روزایی یه لحظه هایی تو پروسه ی سروکله زدن با بچه حس میکنم الان یکی پاشو گزاشته رو مغزم در این حد متلاشی میشم🤕
دیشب تا صب چندین بار بیدار شدم که یا شیر میخواست یا پستونکش درومده بود بعدم پنج صبح تو خواب گریه کرد و دوباره خوابید
گفتم خب دیگه الان میتونم بخوابم
تا اینکه دقیق ساعت هفت دوباره پاشد و همون لحظه دستمو گرفت که پاشو بریم
نه چشمام درست میدید نه مغزم کار میکرد که الان کجام
همزمان گریه هم میکرد که زودتر پاشم بغلش کنم
و تا الان که ساعت یازدهه نمیخوابید
هرررچی تلاش کردم نخوابید باابنکه خستش بود
شیر دادم اب دادم قصه خوندم غذا دادم ده هزاربار لالایی مورد علاقشو پلی کردم و نخوابید
یهو تو بغلم بود سرشو اورد عقب محکم زد تو بینیم
و واااقعا اون لحظه تیر خلاصی بود حس کردم الان منفجر میشم دیگه
فقط با صدای بلند گفتم ماماااااان😩
چشامو محکم بستمو تند تند اشکام اومد از درد و حرص
پاشدم از اتاق رفتم بیرون که فقط عصبانی نشم سرش
و جالبه که دقیقا هر ماه هجدهم که میشه یعنی وقتی یک ماه بزرگتر میشه همزمان هم تنظیماتش بهم میریزه!
الان بلخره خوابید خداروشکر
فقط میگم خدایا منو هر روز صبور تر کن خیییلی این روزا فرسایش روانیم زیاده شده😓
مامان ایرمان مامان ایرمان ۱ سالگی
واقعا یه روزایی به خودم میگم بیخیال رژیمو سالم خوری و...
تو همین که بتونی یه لقمه سرپایی بخوری باید کلاتو بندازی بالا دختر
چند وقته دارم تمام تلاشمو میکنم چند کیلو کم کنم تا به وزنم ایده الم برسم ولی با بچه واااقعا سخته و گاهی غیرممکن
صبح ساعت شیش و نیم با گریه بیدار شده نشستم باهاش بازی کردم
هنوز هیچی درست نخوردم تا میگم بریم یه چیزی بخوریم گریهههه که نه بریم بازی
کلا نمیزاره از اتاقش بریم بیرون فقط باید همونجا بشینیم بازی
میخواستم برای خودم یه صبونه سالم و خوب اماده کنم قهومو درست کنم ولی الان از گرسنگی معدم داره سوراخ میشه و درتلاشم خوابش ببره
اشپزخونه انقد ظرف کثیف داره که نگاش میکنم واقعا عصبی میشم
من خیلی صبورم
چه دربرابربچه چه دربرابرخیلی چیزای دیگه
خیییلی
کثیفی خونه و اینام خیلی برام مهم نیس بعد از بچه دار شدن
ولی الان دیگه واقعا کم اوردم حس میکنم مغزم نمیکشه
تازه دیشب داشتم فک میکردم میتونم دمبل و... بخرم تو خونه ورزش کنم?
الان از فکر خودم خندم میگیره
الان که بخوابه نمیدونم بخوابم یا صبونه بخورم یا ناهار بزارم
چون کلا یک ساعت میخوابه و بعدم تا بیدار شد اوضاع همینه
😪😪
مامان نیکا مامان نیکا ۱ سالگی
شبایی که بچه هاتون خوابش نمیاد ولی شما هلاکید چیکار میکنید؟🤔
من ترجیحم اینکه تو اتاق تاریک باهاش تنها نمونم چون اینجوری دوتامون کلافه و عصبی میشیم . بهش میگم خوابت نمیاد؟ میگه نه . میگم خب الان چیکار کنیم میگه بریم بازی کنیم منم سریع قبول میکنم میایم یه یک ساعتی بازی میکنیم چون اینجوری جفتمون کمتر اذیت میشیم اخرشم نتیجه بهتری میده چون خسته میشه راحت میخوابه ولی اگه به زور بخوابونمش (۲باری پیش اومده) شب تا صبح هزاربار بیدار میشه اخرشم میبینی ساعت ۳-۴. دیگه پامیشه میشینه 🤦🏻‍♀️
سه شبه دخترکم شبا خوابش بهم ریخته چه خسته باشه چه نه ساعت ۱۲ میخوابه درصورتیکه هرشب روتایم ۱۰/۳۰ میخوابه . چون شیرشبشم قطع کردم صبحام گرسنه میشه زود بیدار میشه اینجوری کل روزو کلافه ست رسما نصف بیشتر روزو از دست میدیم 😑 تازه اینقدر غر میزنه تا ظهر بشه بخوابه که مغزم هنگ میکنه 🫠 ولی میدونم این روزا خییییلی زود میگذره و بدنش داره به شرایط جدید کم کم عادت میکنه بلاخره یه تغییر فوق بزرگه تو زندگیش
دلمم براش میسوزه شیرشو قطع کردم و هی بغض میکنم میگم دخترکم دیگه بزرگ شد🥲 انگار همین دیروز بود که اوردیمش خونه الان به سرعت باد داره بزرگ میشه و دل مارو تو روزای گذشته جا میذاره🫠