تجربه #زایمان_سزارین اورژانسی پارت ۱



تازه یکم وقت کردم بشینم پای گوشی😁


من چون دیابت داشتم دکتر برام ۶ خرداد نامه بیمارستان داده بود که برم بستری شم قصدمم رو زایمان طبیعی بود
بعد من ۴خرداد صبح از خواب ک بیداررشدم از ساعت ۱۰ صبح درد پریودی گرفت منو ولی خیلی خفیف
فکر میکردم مثل همیشه ماه درده زیاد محلش ندادم
رفتم حموم یه دوش گرفتم دیدم تو حمومم هی درد پریودی میاد سراغمو ول میکنه
بازم محل ندادم
از حموم اومدم بیرون دراز کشیدم دیدم خیلی نزدیک ب نزدیک داره میگیره ماه درد یبار شاید صبح درد میگرفت یبار شب اینجوری تند تند نبود
دیگه خلاصه
تا ساعت ۴ بعدازظهر صبر کردم ک مطمعن شم دردام منظمه خونمو از روی حوصله مرتب کردم وسایلامو جمع کردم و رفتم بیمارستان
معاینه کردن گفت یک سانته😕
ولی بخاطر دیابتم دکترم گفت بستریش کنین
بستریم کردنو رفتم اتاق زایمان
ادامه پارت بعد…

۳ پاسخ

قندتون ناشتا و بعد صبحانه چند بود عزیزم ؟ انسولین میزدید؟

سلام عزیزم به سلامتی😍من الان متوجه شدم مبارک باشه

چند هفته زایمان کردی؟؟؟

مقالات مرتبط

خونریزی بعد از زایمان سزارین
خونریزی بعد از سزارین تا کی ادامه دارد؟ + علائم خطر
حمام کردن بعد از زایمان سزارین
حمام کردن بعد از زایمان سزارین
نحوه خوابیدن بعد از سزارین
نحوه صحیح خوابیدن بعد از عمل سزارین
درد مفاصل بعد از زایمان
درد مفاصل و زانو درد بعد از زایمان و علت آن

سوال های مرتبط

مامان حدیث🤍🌈 مامان حدیث🤍🌈 ۴ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی
پارت 1
37هفته و 5روزم بود که دل درد پریودی داشتم بعد از 36هفته مرتب هر شب پیاده روی میکردم یه شب کلی پیاده رویی کردم تند تند روزش دبدم ترشخ موکسی قهوه ایی رنگ داشتم دل درد پریودی هم داشتم دیگه شک کردم که زایمانم نزدیکه
مشاهده ۳ پاسخ
مامان دونات کوچولو مامان دونات کوچولو ۳ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی پارت 1
صبح ساعت شیش دردام شروع شد و تا ساعت ده یازده صبح ادامه داشت بعد قطع شد زنگ زدم مامانم که بیان مامانم اومد بعد از ظهر دوباره هی دردام می‌گرفت ول میکرد ولی منظم نمیشد که برم بیمارستان یکم ورزش کردم تا خود صبح من درد داشتم ناله میکردم هی خوابم میبرد باز دوباره با درد بیدار میشدم
مشاهده ۲ پاسخ
مامان پرنسا‌🩷 مامان پرنسا‌🩷 روزهای ابتدایی تولد
زایمان طبیعی😁 پارت ۲
۳۹ هفته رفتم کوه نوردی شبش شیاف گل مغربی گزاشتم و رابطه عمیق بدون پیشگیری داشتیم نیم ساعت بعدش سمت چپ دلم میگرفت ول می‌کرد تا چند بار بعد که دونستم درد زایمانه رفتم حموم زیر دوش اب گرم اسکات‌ زدم لباس زیر شستم در اومدم موهامو سشوار کشیدم سوال هامو جمع کردم آرایش کردم رفتم خوابیدم که درد و تو خونه بکشم هروقت که شدید شد برم صبح ساعت ۱۰ و نیم دیدم که داره یواش بدتر میشه رفتم بیمارستان گفت ۴ سانتی
مشاهده ۳ پاسخ
مامان جوجه 💙 مامان جوجه 💙 ۵ ماهگی
تجربه زایمان پارت یک
ساعت ۸ صبح از درد زیر شکماز خواب بیدار شدم ولی زیاد شدید نبود رفتم بیرون تا ظهر کار داشتم بیرون هیچی درد نداشتم وقتی رسیدم خونه دیدم ترشح موکسی دارم با ترشح قهوه ای دردام قطع شد تا ساعت ۹ شب که دردا پریودی و انقباضات اومد سراغم تقریبا تا ساعت ۲و نیم شب درد کشیدم منظم بود ولی زیاد نه
رفتم بیمارستان معاینه کرد گفت یه فینگری گفت باید نوار قلب بگیریم ازت
مشاهده ۱ پاسخ
مامان نی نی👶🏻 مامان نی نی👶🏻 ۱ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی پارت یک😇
۳۷ هفته و ۴ روز زایمان کردم. شب قبل زایمان یک دوش گرفتم یکم اسکوات و حرکت لانژ زیر آب گرم زدم و بعد رفتم مهمانی.
ساعت ۱۲ شب خیلی راحت خوابیدم. حدود ساعتای دو و نیم شب بود موقع خواب حس کردم دارم خیس میشم. اولش توجهی نکردم بعد ده دقیقه دیدم داره زیاد میشه. پاشدم و رفتم داخل حمام که همون جا دم در ی آب که یکم هم صورتی بود و گرم از بین پاهام خارج میشد. نشستم روی فرنگی و یکم ادرار کردم تا مطمئنم بشم ادرار نیست. بعد پد گذاشتم و یکم همونجا داخل حمام فعالیت کردم دیدم پد داره پر میشه.
همسرمو صدا کردم. و چون داخل کلاس آمادگی زایمان گفته بودن اگه کیسه آبتون پاره شد هول نشید و با آرامش بیاین بیمارستان، منم با خیال راحت دوش گرفتم و یکم ورزش کردم زیر آب گرم.
بعد حمام رو هم ضد عفونی کردم ( در این حد آرامش داشتم ) البته ی مقدار خیلی کمی هم درد داشتم که نمیدونستم انقباض هست یا نه ( چون من درد پریودی رو خیلی کم کلا تجربه کرده بودم. ) بعدش اومدم بیرون و شروع کردم به جمع آوری خانه و وسایل، حتی ملحفه روی تخت رو هم چون خیس شده بود شستم پهن کردم و دیگه حدودای ساعت ۶ صبح آماده بودم. کم کم انقباض ها رو حس میکردم ی درد خیلییی کم که می‌گرفت و ول میکرد بود و تایم گرفتم دیدم فاصله اش ی چیزی بین ۵، ۶ دقیقه است. بعد
به همسرم گفتم با آرامش ی چک کنیم چیزی جا نزاشته باشیم ( البته ما بیمارستان نزدیک خونه مون بود حدود ۲ ۳ دقیقه راه بود) و اینجا بود که ما حدود ساعت ۷ صبح رفتیم بیمارستان. ( راستی تغییر شیفت بیمارستان عسگریه ساعت ۷ صبح هست خیلی خوب شد ما بعد ۷ اونجا بودیم دیگه همه عوض شده بودن و اول کارشون بود و همه با انرژی بودن.

ادامه پارت دوم رو میزارم براتون
مشاهده ۱۲ پاسخ
مامان محمدامین مامان محمدامین ۷ ماهگی
پارت ۲ برای ۳۰ ام نامه سزارین داشتم و قرار بود که صبح ساعت ۵ بستری بشم واسه همون دیگه زیاد فعالیت نمیکردم تا بتونم خودمو برسونم اما به شدت چند روز بود درد پریودی داشتم به هر کی میگفتم میگفت طبیعیه تا اینکه صبح ساعت ۵ روز ۲۴ اردیبهشت از خواب بیدار شدم و دیدم درد دارم بازم اما شدید نبود و من بازم فک میکردم طبیعیه و اینم یکی دیگه از اشتباهات من بود صبر کردم دیدم منظم شده اصلا باورم نمیشد زایمان کنم چون دو روز پیش رفتم دکتر گفت دهانه رحم کاملا بستست خلاصه رفتم دوش گرفتم شیو کردم آرایش کردم انقدرررر حالم خوب بود زنگ زدم مادرشوهرم ساعت ۷ رفتم بیمارستان......
مشاهده ۲ پاسخ
مامان ایلیا مامان ایلیا ۴ ماهگی
پارت یک

تجربه زایملنم براتون مینویسم
قرار بود ۸ شهریور برم اهواز بیمارستان خصوصی واسه سزارین چونکه دکترم گفته بود لگنت تنگه خودمم علاقه ای طبیعی نداشتم
خلاصه گفت سونو و آزمایش هات ایرادی نداره زایمان زودرس نمیکنی برو هفته دیگه سه شنبه بیا واست نامه بن یسن که جمعه جمعه بستری شی منم گفتم باشه
دیشب وسیله هامو جمع کردم چمدون بستم که برم اهواز خونه مادرم واسه زایمان
از ساعت ۶ صبح دلپیجه داشتم و چندباری مدفوع کردم درد پریودی داشتم خیلی زیاد و گفتم لابد ماه درده
مشاهده ۷ پاسخ
مامان هانا مامان هانا ۱ ماهگی
تجربه زایمان پارت ۱
از ۳۵ هفته هر روز ورزش میکردم کلاس های آمادگی زایمانم کامل رفتم از ۳۷هفته گل مغربی دکتر داد گذاشتم از ۳۸هفته ام هر روز پیاده روی میرفتم ۳۹هفته ۶ روز ساعت ۷ صبح کمر درد داشتم زیاد اهمیت ندادم هی بیدارم میکرد از خواب اما با خودم میگفتم ماه درده چون ماه درد داشتم تا ساعت ۹ صبح بی خیالش بودم ساعت ۹ شدید تر شد اما اونقدر نبود ک جدی بگیرم بیدار شدم ۲۰دقیقه منتظر موندم دیدم منظمه دردام هر ۵ دقیقه اس زنگ زدم ماما همراهم گفت استراحت کن یک ساعت تا ببینیم درد زایمان یا کاذبه دراز کشیدم یکم با تلفن حرف زدم ک حواسم پرت شه اما بعد یک ساعت دیدم ادامه داره زنگ زدم ماما همراهم گفت یه چیز سبک بخور چایی نبات بخور برو دوش بگیر ورزش کن منم یکم سوپ خوردم زنگ زدم شوهرم از سر کار بیاد رفتم دوش گرفتم زیر دوش اسکات زدم اومدم بیرون خونه رو مرتب کردم موهامو بافتم ورزش کردم وسایلمو حاضر مردم تا شوهرم رسید چایی نبات خوردم تا ساعت ۱ ظهر خونه بودم ورزش میکردم ساعت ۱ماما همراهم گفت برو بیمارستان انتخابم بیمارستان ۱۷شهریور بود رفتم معاینه ام کردن گفن۴سانتی لباس دادن بهم فرم پر کردن بسازیم کردن دردام قابل تحمل بود هر ۵ دقیقه می‌گرفت ول میکرد ب ماما همراهم خبر دادم راه افتاد بیاد بیمارستان سرم وصل کردن بهم معاینم کردن یه بار دیگه کیسه گفت ۵سانتی چیکار کردی دردات زیاد نیست اما ۵سانتی گفتم ورزش کردم گل مغربی ام تقریبا ۱۵ یا ۲۰تا الان استفاده کردم کیسه ابمو پاره کرد ماما بیمارستان نیم ساعت بعدش ماما همراهم رسید دیدن ن من همچنان دردام زیاد نیست سرم فشار وصل کردن با ماما همراهم یکم ورزش کردیم ساعت ۲:۳۰بستری شدم ساعت ۵:۳۵زایمان کردم
مشاهده ۹ پاسخ
مامان گلناز ❤ خانم😌 مامان گلناز ❤ خانم😌 ۳ ماهگی
خب خب خب ))) من ساعت ۱۰شب یکم انقباض داشتم گفتم اینم حتما مصله بقیه انقباض ها هست تموم میشه میره شام خوردیم سر سفره همش دردم می‌گرفت چیزی نگفتم به کسی حتی شوهرم بعد شام رفتم پیاده روی ۲یاعت پیاده روی کردم موقع پیاده روی دردام بیشر میشد بعدش اومدم خونه دوش گرفتم گرفتم خوابیدم تو خواب هی دردم می‌گرفت جوری که از خواب بلند میشدم با درد گریم می‌گرفت صبر کردم گفتم بزا صبح بشه دردام تو تونه بکشم صبح دیگ ساعت ۸بود شوهرم بیدار کردم دردام جوری بود فک میکردم مدفوع دارم سریع رفتم بیمارستان تو ماشین دردام بیشتر بیشتر شد ولی قابل تحمل بود

بریم پارت بعدی
مشاهده ۴ پاسخ
مامان 𝙰𝚛𝚢𝚊🧸💙 مامان 𝙰𝚛𝚢𝚊🧸💙 ۴ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی پارت یک✅
خب خب من بلآخره اومدم تجربه زایمانم وبگم👼🤰
خب اول اینکه بگم من 38هفته و 4روز بودم که 1ونیم نصفه شب بود حس کردم لای پاهام کلا خیس شده شک کردم که کیسه آبه بلند شدم رفتم حموم یکم سرفه کردم یهو کلی آب با فشار ازم ریخت منم دوش گرفتم اومدم بیرون پد گذاشتم بعد رفتم همسرمو بیدار کردم گفتم پاشو بریم بیمارستان وقتشه نینی داره میاد وسیله هامو جمع کردم رفتم بیمارستان بستری شدم معاینه شدم دو سانت بودم بعد عوض کردن لباسام یه سرم بهم وصل کردن ساعت 3بود پرستاره بهم گفت سرم فشاره بهش دست نزن کم و زیاد بشه به رحمت فشار میاد پاره میشه رحم کم کم باید دردات شروع بشه چون بدون درد ودهانه رحم دو سانت بستری شده بودم یک ساعت همینطور بدون درد دراز کشیده بودم اتاق هم کلا خالی بود کسی نبود تا ساعت 5ونیم 6حس کردم دل دردهای پریودی شدید دارم هر نیم ساعت می‌گرفت ول میکرد
مشاهده ۶ پاسخ
مامان فندوق مامان فندوق ۳ ماهگی
سلام تجربه زایمان طبیعی
#پارت یک#
شنبه ۲۲شهریور بود که از سر شب یه سری درد های منظم داشتم ولی خوب میدونستم که درد زایمان نیست چون بارداری چهارمم بود شب شوهرم شب کار بود تا صبح هی نیم ساعت یه بار پیاده روی کردم دیگه خوابیدم تا صبح ساعت هشت و نیم بیدار شدم یهو احساس کردم که خیس شدم رفتم دستشویی دیدم کلی ترشح ازم اومد خیلی زیاد خواهرم خونه بود بهش گفتم گفت کیسه ابته منم زنگ زدم شوهرم ده دقیقه بعد رسید خونه منم همه چیزم اماده بود رفتم بیمارستان آرمان و معاینه شدم
مشاهده ۱ پاسخ
مامان دلوین جونم مامان دلوین جونم ۶ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی پارت 1
من طبق آنتی 30 خرداد تاریخ زایمانم بود هیچ دردی هم نداشتم خودم صبر کردم که 31 ام برم بیمارستان بدون درد تا دردم بگیره دخترم تیر ماهی بشه هر کاری هم میکردم دردم نمی‌گرفت و رحمم باز نمیشد
31 ام دو بعد از ظهر اومدم بیمارستان معاینه کردن گفتن یک سانتی بستریت میکنیم بستریم کردن اورژانس مامایی بدون درد شب موندیم صبح الکی گفتم درد دارم منو ببرین بالا تا زایمان کنم ساعت 8/نیم صبح امروز بردنم بالا اتاق زایمان
مشاهده ۱ پاسخ
مامان دلوین جونم مامان دلوین جونم ۶ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی پارت 1
من طبق آنتی 30 خرداد تاریخ زایمانم بود هیچ دردی هم نداشتم خودم صبر کردم که 31 ام برم بیمارستان بدون درد تا دردم بگیره دخترم تیر ماهی بشه هر کاری هم میکردم دردم نمی‌گرفت و رحمم باز نمیشد
31 ام دو بعد از ظهر اومدم بیمارستان معاینه کردن گفتن یک سانتی بستریت میکنیم بستریم کردن اورژانس مامایی بدون درد شب موندیم صبح الکی گفتم درد دارم منو ببرین بالا تا زایمان کنم ساعت 8/نیم صبح امروز بردنم بالا اتاق زایمان
مشاهده ۰ پاسخ
مامان lia مامان lia ۴ ماهگی
سلام خانما من دیشب زایمان کردم از صبح لگن درد گرفتم شبم دل درد اضاف شدم رفتم بیمارستان انقباض داشتم ساعت یک شب عملم کردن
مشاهده ۸ پاسخ
مامان همتا،یزدان مامان همتا،یزدان ۶ ماهگی
پارت دوم زایمان
امدم خونه کمی درد داشتم نهار خوردم شیاف گل مغربی گذاشتم خوابیدم تا ساعت چهار بعدظهر بعد بلند شدم یکم کار خونه بعد رفتم حیاط پیاده روی تا یک ساعت بعد حمام کردم دردم بود ولی خیلی کم از حموم امد تو خونه ورزش کردم چون از 36هفته ورزش می کردم یکم استراحت کردم دوباره باز یک ساعت پیاده روی خاصه به شوهر گفتم بیا برام کباب درست کن که خیلی لازم برام می خواهم برم زایشگاه کباب باز درد خوردم دردم هر نیم ساعت بود من در حال پیاده روی ،،،
مشاهده ۰ پاسخ