۱۰ پاسخ

خیلی قشنگ برخورد کردی که.آفرین

چرا عذاب وجدان خب گاهی تنبیه لازمه اگه روی بچت هم کنترل نداشته باشی الان کوچیکه این طوریه بزرگ شه که دیگه هیچ حسابت نمیکنه سخت گیره الان تو بعضی مواقع به نظرم بهترین کاره

دوسال هشت ماه

پسرم خیلی اجیش میزنه نمیدونم چطور باهاش رفتارکنم تکرارنکنه

عزیزم دادشش میزنه

نه عزیزم کار عاقلانه ای کردی

یه جوری گفتی تبیه ترسیدم😮‍💨نه خوب تبیه کردی

نه مامان جان عذاب وجدان نگیر
ولی سعی کن روش های مختلف نداشته باشی
یه روش مناسب تر پیدا کن و باهاش حرف بزن
میدونی وقتی یه عضو جدید میاد واقعا برای بچه اول سخته خیلی سخت
چون هنوز کوچیکه ازش توقع نداشته باش بزرگانه رفتار کنه هی بهش نگید تو دیگه بزرگ شدی نه اون هنوزم کوچیکه بزارید بچگی کنه اینا رو کلی دارم میگم منظورم این نیست که شما توجه ندارید بهش
اما بچه ها خیلی حساس میشن حق بده بهش
من به تو هم حق میدم مامان جان واقعا سخته کنترل بچه ها باهم
دختر داداش منم همینطوره آبجی کوچیکه اش ۵ ماهشه از همون روز اول نمیذاشت بخوابه و به شدت وابسته مادرشه میگه باید و باید مامان پیش من بخوابه
برا همین بیچاره زنداداشم یه طرف دختر بزرگه یه طرف دختر کوچیکه رو میخوابونه
میگه اول باید دختر بزرگه رو بخوابونم کامل از عشق و توجه سیرش کنم بعد برم سراغ کوچیکه
برا همین میخوان بگم باید با توجه به شرایطت یه روش بهتر بدون تنبیه و حس کنترل گری و زور به کار ببری تا کم کم متوجه بشه
زبان ارتباط دخترت رو پیدا کن و سعی کن حوصله کنی الان دختر بزرگت خیلی مهم تر از پسر پنج ماهه ات هست شاید تعجب کنی اما این واقعیته چون اون کوچیکه هنوز متوجه نمیشه خیلی ولی بزرگه مستقیم همه چیو میگیره و میفهمه

چند سالش

چند سالشه؟

سوال های مرتبط

مامان آدرین مامان آدرین ۵ ماهگی
دیشب پسرم خیلی نق میزد ،ساعت خوابش بود و نمیخوابید ،من بودم و کلی ظرف نشسته و پسرم که گریه میکرد ،شوهرم از خستگی دراز کشیده بود و نگاه میکرد ... میدونم واقعا خسته بود ،آرایشگره و از صبح تا ۸ شب سر‌پا و دست تنهاست تو مغازه. ولی من از دستش شاکی بودم ،توقع داشتم‌بیاد بچه رو بگیره که من به کارمم برسم و هم اینکه خسته نشم از گریه هاش. شوهرم پاش درد میکرد و تنهایی داشتم حرص میخوردم ،خیلیییی عصبی شدم و یه مامان عصبانی بودم که هی غر میزدم که پسرم بخواب ،خسته شدم ،ای بابا و فلان... با پسرم بداخلاقی کردم تا اینکه گفتم بابا لامصب بیا بگیر بچه رو یه کم مغزم آروم‌بشه من از صبح دارم باهاش کلنجار میرم. اومد بچه رو گرفت یه کم اروم‌شدم‌،بعد میگم خب میدونم خسته ای ولی وقتی میبینی دارم عصبی میشم و خسته ام‌بیا بچه رو بگیر چند دیقه کافیه تا اروم‌بشم. حالا ایناش هیچی ، اصلا با همسرم مشکلی ندارم و درکش میکنم و اونم همیشه درک میکنه منو ،فقط نمیدونم چرا دیشب انقدر عصبانی شدم و از اینکه با پسرم بد اخلاقی کردم و هی غر زدم ناراحتم و عذاب وجدان دارم
مامان توت فرنگی ها🍓🍓 مامان توت فرنگی ها🍓🍓 ۵ ماهگی