خواهرم تازه۷ روزه زایمان کرده،سر دخترش چون سینه ش نوک نداشت چندان اذیت نشد یعنی شدا شدید هم شد اما تا ۵یا۶ روزگی بچش اوکی شد کم کم ب مرور
الان۷ روزه پسرش رو دنیا آورده ،سینش زخمه زخم شده ،مادرم میگف پری شب بالا آورد پسرش تو شیر بالا آوردش انگار خون یا لخته خون دیده
حال پسرش هم خوبه خوبه فقط خیلی خواهرم عذاب میکشه وقتی سینه میده
میگم وقتی سینت تخته بی نوک هستی مثل من یا مامان حداقل مقداری نوک نداری چ اصراری داری هم خودت رو عذاب بدی هم بچه رو،دختر اولی من چون دختر دومیم رو حامله شدم مجبور ب شیرخشک شدم اتفاقا هم اینقدر راحت بودم البته دومی رو شیر مادر دادم.
بهش میگم شیر خشکش کن بچه رو ،فک نکنین من دشمنی دارما یعنی اگر جلوی شماها اونجوری ب خودش می‌پیچید وقتی سینه میداد می‌گفتین از جون عزیز نیست ک،واقعا هم بچه اینقدر از جون عزیز نیست وقتی خودش در عذاب هست بچه هم در عذابه دیگ
یه ساعت پیش بابام اومد دنبالم منو آورد تا پیش دختر و پسر خواهرم باشم ک مادرم و شوهر خواهرم خواهرمو بیمارستان ببرن چرا؟چون هزیون میگف حواسش سرجاش نبود از هوش رفته بود تو حال خودش نبود و فشارش افتاده بود و بدنش داغه داغ بود
ب من بود میگفتم این بچه رو شیرخشکی کن ک تو این موقعیتت نری بیمارستان بستری بشی ک پسر تازه دنیا اومدت اینجا بی تو باشه
این همه بچه ها شیرخشک خوردن دنیا ب آخر نرسیده انگار پسرش شیرخشک بخوره چی میشه ،جاری هام پسراشون رو با شیرخشک بزرگ کردن و گاه هم شیر پاکتی و شیر لبنیاتی ،همچین قدی و هیکلی درشت تر از دخترای من هستن که...

۸ پاسخ

طبیعیه منم تا چندروز زخم شدم داغون بودم ینی

عزیزم پماد شقاق سینه بگیر از داروخانه انشالله که زود خوب بشه

اخی خواهر ب مادرت بگو براش روغن حیوانی پیدا کنه چند بار در روز بزنه ب سر سینه اش ک زخمه دو روزه خوب خوب میشه این تجربه خودمه منم زمین و زمان چنگ میزدم تا شیر میخورد و گریه میکردم از درد این روغن ک زدم عااااالی بود زود خوب خوب شدم

پماد مخصوص هست و اینکه محافظ سینه بگیره اگر اصرار داره شیر بده
من باشم نمیدم اصلا تحمل درد ندارم

ماهم شیرخشکی بودیم والا چهارستون بدنمونم سالمه خواهرت نباید انقد سختگیر باشه خودش و بچه رو غذاب بده شیر خشکم برا همین وقتاس دیگه ‌ دختر دایی من فقط دوماه شیرمادر داد بعدش شیر خشک بخاطر اینکه حال سینه دادن نداشت دوس داشت ازاد این ور اون بره

خب رابط سینه بذاره

منم همین مشکل داشتم
خیلی زجر کشیدم
هرکی هر پیشنهادی میداد انجام دادم
با سرنگ خیلی دردناک بود،زخم با پماد شقاق سینه خوب شد.
شیرخشک هم اوایل دادم چاره ای نبود آخه
بعد گذاشتم کنار
می‌دونی بدتر از حس خودم که دوست داشتم بچم شیر بدم اطرافیان بودن
یجوری برخورد میکردن
که انگار مجبورم متحمل این درد باشم.

گلم با تا ۴۰ روزگی بچه م اینطوری بودم زمین و زمانو چنگ میگرفتم هربارررر باگریه و جیغ میدادم ولی بچه م جز تو خواب شیشه نکرفت مجبور بودم تحمل کنم بین هر شیر دهی وازلین میزدم بچه که شیر میخواست با شامپو بچه میشستم خشک میکردم دوباره میدادم انقدر تکرار کردم تا بچه نوک ساخت برای سینه م دور نوکش قشنگ گوشت صورتی در اومده بود بدون پوست قشنگ معلوم بود پوستم کنده شد تا شیر میخوره همه حرف شمارو میزدن بعم ولی بعد ۴۰ روز راحت شدم
اینم بگم چندین بار نعنا جوشوند مامانم و آبشو سرد میکرد نوکشو میکردم توش خیلییی آرومم میکرد
اصلا به خواهرت بگو تسلیم نشه تا دربیاد بعدشم موقع شیر دادن فقط نوکشو نکنه دهنش کل حاله دور نوک سینه باید دهن بچه باشه

سوال های مرتبط