من خیلی میترسم پسرم بدنیا بیاد دخترم حسودی کنه الانم انگار حسودی می‌کنه ما خیلی بهش توجه میکنیم مثلا میگ من نوزادم یا میگ من دوسندارم داداش داشته باشم پنج سالشه دخترم
نمی‌دونم چبکارکنیم

بهش بگو داداشته واسش جا بنداز که همبازیش میشه هم دوستش میشه باید یجوری توجه کنی که بدونه دوتاشون عزیزن واست

الان من جوری شده پسرم میگه دیگه تحمل ندارم پس کی آجی میاد

جوری بهش تفهیم کن ک ما اینو بخاطر تو اوردیم ک تنها نباشی

بهش بگو نی نی که بیاد تو باباکوچولوی نی نی میشی... و تو چون خبلی قوی تر و بزرگترشی بهش کمک میکنی تا چیزی یاد بگیره و شیرخشک بهش میدی تا بزرگ بشه و...

آره ولی کم کم عادت میکنن چون تنها بودن توجه بیش از حد داشتیم بهشون اینطوری شدن

دختر من ۱۱ سالشه خیلی خوشحال که میخام بچه بیارم و گاهی اوقات حسودی می‌کنه

یه اسباب بازی که خیلی دوست داره براش بگیر وقتی ان شاء الله از بیمارستان مرخص شدی با بچه اومدی خونه بده بهش بگو اینو داداش واسه تو خریده چون خیلی دوستت داره
وقتی بهش دست میزنه عکس العمل شدید نشون نده
اولش سخته بعد کم کم خوب میشه

دختر منم الان میگه کی داداشیا دنیا میان نمی‌دونم دنیا بیان چطوره رفتارش

برعکس دختر من هی میگه مامان کی آوین میاد باهاش بازی کنم