سلام مامانا دختر من ۹سالشه سال بعدکلاس چهارم وزنش خیلی میره بالا غذاشوهرچقدر کم میکنم بدترمیشه شام ونهاریه کفگیر برنج یا خیلی کم غذا میدم صبحانه بعضی وقتا فقط یه چای خالی میخوره ولی همین جور وزنش میره بالا خیلی نگرانشم تاشنبه۴۲کیلوبودولی یه بستنی خورده وامروز هم یه کاکائو یعنی تو۵روز ۲کیلواضافه کرده الان خودشو وزن کرد۴۴بودنشسته گریه میکنه من خانوادم کلا لاغریم ولی طرف شوهرم خیلی چاقن دخترم کلااز هرلحاظ ب شوهرم رفته انگار یه سیب واز وسط نصف کردن الان ک گریه میکرد خیلی نارلحت شدم ازمن هم کاری برنمیاد شوهرم هم خیلی سعی میکنه لاغرشه شونصدتابرمامه غذایی از دکتر و مربی باشگاه گرفته ولی یه وعده پرخوری کنه یاتو تولدایه تیکه کیک میخوره راحت۵کیلو اضافه میگنه وانگیزشوازدست میده دخترم ۵شنبه هاوجمعه هاکلاس کاراته هم میره توخونه هم فعالیتش زیاده عصرهابادوستاش میره بازی وصبح هاتوخونه با شوهرم بازی میکنن یا کشتی میگیرن موندم چیکارکنم شمانظری ندارین😔😔

۱۲ پاسخ

شاید تیروئید یا دیابت داره البته دوراز جون حتما ی چکاب بده

وزنش ناشتاهمیشه بگیربااب خوردنم وزن کاذب نشون میده ولی وزنش خیلی نیست پسرداداش منم ۱۰ساله ۴۰کیلو

خدابرات نگهش داره،مادرجونم خدابیامرز به خواهرم که تپل بود میگفت عیب نداره تو رشدی؛بگو نگران نباش

ببردکترغددیه چکاپ بده همینکه ازالان بفکرشی خیلی خوبه ولی حذف شیرینی برنج نون خوبه بستنی که اصلاخودش چاق کنندس

یه آزمایش کل بده ببین از چیه

وزنش زیاده عزیزم. شما یه مادر آگاهی که از الان به فکر بچتی حتما حتما دکتر تغذیه ببرش یه چکاب بشه دکتر غدد هم حتما ببر

وزنش خیلی نرماله الکی استرس داری گلم

به بچه استرس نده گلم دختر من ۷سالش بود ۴۴کیلو داشت وزنش طبیعی گناه داره در حال استخون ترکوندن بهش بده همچی یه چکاپ کامل ببرش

اگه میتونی یه چکاپ کامل ببرشاگه انشالله همه چیش ن مال بود قند و شیرینیجات رو حذف کن و با پروتئین سیرش کن

تیرویید احتمالا نداره

پیش خودش حساسیت نشون نده اعتماد ب نفسش میاد پایین...سنش کمه نمیتونه رژیم بگیره ببر دکتر غدد ببینم چی میگه.... قدش چقدره عزیزم

نزدیک سن بلوغ هست اما اگه الان وزنش کنترل نشه دیکه نمیشه
سریعا ببر دکتر از لحاظ غدد و متابولیسم چک بشه
بستنی و شکلات و اینا همه حذف یا تا حد امکان کم
پروتئین زیاد
کربوهیدرات و قند حذف
حتما کلاس ورزش روزانه
و تحت نظر پزشک تغذیه

سوال های مرتبط

مامان قندعسل مامان قندعسل ۳ سالگی
سلام مامانهای مهربون لطفا هرکسی تجربه داره بیاد منو راهنمایی کنه
پسرم 3.5 سالشه دخترم 3 ماه خیلی بد قلقه همش در حال گریه هست و با کوچک‌ترین صدا بیدار میشه
پسرم هم من سعی میکنم باهاش وقت بگذرونم نقاشی کنم آب بازی کنم ولی واقعا کشش ندارم دیگه کارهای خونه غذا درست کردن رسیدگی به بچه بی‌خوابی شبانه
از یه طرف هم پسرم خیلی به ابجیش گیر میده با اینکه من اصلا عکس‌العمل نشون نمیدم ولی تا میبنه خوابه سریع می‌ره بالا سرش خم میشه توی صورتش جیغ میزنه دخترمم از ترس شروع میکنه گریه کردن یا تا میبینه خوابهای صداش میزنه میگه باید بیدار شه
توی خونه همش بهم چسبیده دستشویی میرم بدو میاد پشت در
دیشب موقع خواب خیلی گریه میکرد که تنهام نزار میدونم ترس از دست دادنم رو داره ولی نمیدونم باید چیکار کنم واقعا کم آوردم باباشون هم تمام شیفت سرکاره مجبوره اضافه کار بیاسته تا بتونیم جوری که بچه ها میخوان زندگی کنیم ولی خودمم دیگه کشش ندارم آرزو یه خواب راحت دارم خواهر شوهرم وقتی باشه پسر بزرگه رو نگه میداره میبره پیش خودش وی دلم میخواد یکی دخترم رو بگیره پسرم رو ببرم پارک ببرم فروشگاه