نمیخوام ترس به دل باردارا یا کسایی که میخوان بچه بیارن بندازم ولی حقیقتا فکر نمیکردم بعد زایمانم رابطه من و شوهرم اینجوری بشه منی که نمیتونستم به نبودنش تو زندگیم فکر کنم الان شدیدا حس میکنم انتخابم اشتباه بوده نه مثل قبل محبت میکنه نه براش مهمم نه به چشمش میام کسی که هر چند روز یبار بهم میگفت قشنگی و خوشگلی الان با هر رسیدگی به خودم به چشمش نمیام یادم نمیاد آخرین بار کی بهم ابراز علاقه کرده احساس میکنم دیگه نه اون من رو دوست داره نه من اونو و من نمیخوام بچم تو این محیط بزرگ شه همیشه دوست داشتم بچم تو دنیای پر از عشق بزرگ شه هر دفعه که میبینمش یچی تو مغزم میگه نمیخوامش بعد به بچم نگاه میکنم میگم بچم به خاطر وجود اونه انگار تنها وجه اشتراکمون شده بچه

میام باهاش حرف بزنم طفره میره یا گوش نمیده بهش ابراز علاقه کردم ندیدم ازش ادامه ندادم انگار این جنگی که برای درست کردن رابطه میکنم یه طرفس

علائم افسردگی بد زایمانه..ب چیزای مثبت فکر کن..یکم بد خوب میشی

ببین طبیعیه شما جفتتون وارد مرحله جدیدی شدید ک ناشناخته اس و ممکنه بخاطر بیخوابی و همین عوض شدن نقشتون پرخاشگر و استرسی بشی و این برای همه پیش میاد هممون همینیم فقط صبور باش و بذار بگذره این دوران و حتما حتما درباره احساساتت و نیاز هات با شوهرت حرف بزن

باز دخترمن که به دنیا اومد رابطه منو شوهرم خیلی خیلی خیلی خب شد

منم این حس دارم بعد بچه عوص اینک ازمون قدردانی بشه ر3تارشوهرم منم برعکس شده جوری ک حس میکنم خود واقعیشو انگارتازه داره نشون میده تا الان فیلم بوده نمدونم قدتافکرمیادبهم

افسردگی پس از زایمانه
ی مدت بگذره خوب میشه

عزیزم اولای بچه داری واقتا سخته تا الان خیلی خوب از پسش بر اومدی
مردا بعد زایمان خانمشون حس پدرانه شون بیشتر از حس مردانه میشه به همین خاطرم کمتر سمت خانمشون میرن بهترین کار اینه که بشینی با همسرت صحبت کنی و بهش بگی تو شرایطی هستی که حمایت عاطفی شو نیاز داری حتما حل میشه ❤

این حس ها زود گذره به خودت زمان بده درست میشه
فک کنم اکثر کسایی که زایمان میکنن به این مشکلات گرفتار بشن
من خودم اینجوری بودم سر بچه اولم ولی درست شد

😕دقیقا ، انگار پدرا در طول روز خسته کار خونه و بچه داری میشن ...

فک کنم علائم افسردگی زایمان هم باعث این حسا بشه . بالاخره بچه یه چیز جدیده تو زندگی طول میکشه خودتونو باش هماهنگ کنین .
من تا ۶ ماه که شیر میدادم خوب بودم بعدش که شیرمو نخورد یهو افسردگی شدید گرفتم . یه وابستگی بیمارگونه به شوهرم که اگه کنارم نبود بخدا یه دم اشک می‌ریختم نابود شدم خیلی اثر منفی روم گذاشت . اگه دیدی حالت خوب نیست حتما برو پیش روانشناس هم خودت بهتر میشی هم واسه رابطت راهکار میده .

چون هم تو افسردگی بعد زایمان کرفتی هم اون افسردگی پدر شدن باهاش حرف بزن اینارو به خودش بگو باهم راهکار پیدا کنید

منم دقیقا همین بودم شوهرمم اینجوری فکر میکرد اما نشستیم حرف زدیم دیدیم هر دو اشتباه میکردیم و درست شد و برگشتیم به حالت اولیه

خواهر عاشقانش نکن من هیچ ابراز علاقه ایی نمیکنه نکرده تاحالا.همینکه بی احترامی نمیکنه به من بچه هامیرسه کافیه به نظرم

ما برعکس شما همیشه جنگ و دعوا داشتیم گوش شیطون کر الان بهتر شدبم

من همین احساس تو بارداری دارم چرا چون شوهرم اصلا آدم با درکی نیست و میدونم بعد زایمان هم بدتر میشه ارتباطش با من گرچه که الان از اول بارداری رابطه نداریم که هیچ بیشتر وقتش تو گوشی میگذرونه که فقط با من حرف نزنه اون چند ساعتی که خونه اس

خیلی بده