۱۵ پاسخ

انگاری اول مو بوده بعد شده نی نی😅😂

ای جوووونم خدا حفظش کنه
موهاشو

ویارت چی بود سر لیلین خانم بیشتر چیا میخوردی؟

این چیزارو ولکن 😑
میشه بخوریشششششش🥹🥹🥹🥹🥹🥹🥹🥹

ای خداااا ماشاالله بهش
پسر منم دنیا اومد همینجور پر مو بود
نمیدونم دخترمم پر موعه یانه🙃😁

😂😂😂😂اوخی

وای ننه موهات برم😍😍😍😍

عزیزم میشه بگی وزنش دنیا اومدی چقد بود ؟

قلبم😍🥲

ماشالل بهش

فقط موهاش
مث جوجه رنگیه🥺😂🐣

اوخودا موهاشو😍🥰
خداروشکر که خوب شدی عسل

خداروشکر عزیزم
موهاشو خداا🤤
کاش این ۳هفته زودتربگذره نینی منم بیاد🥹

قربون اون حجم از موهاش😂😍😍

موهاشو،😍

سوال های مرتبط

مامان آناهید 🩵🌈 مامان آناهید 🩵🌈 ۲ ماهگی
۱۳.بعد از ۴ ساعت رانندگی تو ترافیک رسیدیم اکبرآبادی ، رفتم nicu بالا سر دخترم با همون شکم هفت لایه پاره و بخیه ها وایسادم . خداروشکر لوله اکسیژنو از دهنش دراورده بودن و فقط توی بینیش اکسیژن زده بود ، زردی گرفته بود و زیر دستگاه بود و چشماشو پوشونده بودن و دخترم آشفته بود و تند تند نفس میکشید و هی گریه میکرد . گریه میکرد و من هییییییچ کاری از دستم برنمیومد حتی شیر نداشتم بهش شیر بدم . فقط دستامو ضد عفونی کردم و انگشتمو گذاشتم روی لبش و شروع کرد مکیدن انگشتم و آروم شد و خوابید .🥲 (عکس مال همون شبه )
۱۴ . با دل خون برگشتم خونه و از اون روز تا یک هفته برنامه ی هر روز من رفتن به اکبرآبادی بود . تو شلوغی شب عید ، تو ترافیک ، تو لحظه ی تحویل سال که دخترکم تو nicu تو بغلم بود ، یک هفته گذشت و وضعیت دخترجان بهتر شد و منم در تلاش بودم که بهش شیر بدم ... سینمو نمیگرفت ، مک نمی‌زد . دکتر هم میگفت دخترت هنوز داره دارو میگیره و تا وقتی هم که نتونی بهش شیر بدی اجازه نمیدیم مرخص بشه 🥲 حالم بد بود ، خیلی حالم بد بود به حدی که غذا از گلوم پایین نمیرفت ، شب خوابم نمیبرد ، به دست و پای سوراخ سوراخ و کبود دخترم فکر میکردم و کارم شده بود گریه . وقتی دخترمو میذاشتم اونجا و میومدم خونه احساس میکردم بدترین مادر دنیام 😞

۱۵ . بعد از یک هفته دیگه روز آخر با صورت خیس و اشکی بهشون التماس کردم با رضایت شخصی دخترمو بدن ببرم خونه . خودم میذارمش زیر سینه انقدر تلاش میکنم تا بالاخره سینمو بگیره ( که بالاخره گرفت خداروشکر )
خلاصه بالاخره تونستیم مرخصش کنیم دخترمو و اون لحظه که تو بغلمون گرفتیمش و نشستیم توی ماشین قشنگ ترین لحظه ی زندگی من و پدرش شد .