چقدر وابستگی بچه ها عجیب و قشنگه
بچه من این ماه بیشتر از همیشه وابسته شده یه جور نگام میکنه انگار تنها عشق اش تو این دنیا منم همش دستاش درازه بیاد بغلم ، تو بغلم فشارش میدم بوسش میکنم از ته دل میخنده برای هیچکس اینطور نیست
برای خواب باید حتما بچسبونه سرشو به قفسه سینم بخوابه
اون دفعه مادرشوهرم هرکار کرد بخوابونش انقدر جیغ کشید تا مجبور شد بدش به خودم
چقدر غصه دار بودم دوماه پیش اعتصاب شیر بود تو بغل من جیغ میزد تو بغل مادرشوهرم ولی خوابش میبرد

یه مثل هست میگه مگه مرغ شیر داره
منظورش اینه مگه جوجه های مرغ که میان دور و برش رو میگیرن شیر میخوان ازش
بلکه بوشو حس میکنن و تشخیص میدن مادره و کنارش آروم میگیره

برا منی ک خونه مادر شوهرم کنارمه همش بچمو میبرن برا شیر یادشون میره بیارنش و خوابم یهو میرم میبینم داذن میخوابوننش اینجور میشه؟خیلی غصه دارم
مادر شوهرم داره از حالا ب بچم میگه من رفتم ک پشت سرش بخواد گریه کنه

سلام من توی برنامه بلد نیستم سوالم رو بپرسم

چیشد که اعتصابش خوب شد؟

پسر من بغل همه آرومه این موضوع اذیتم میکنه

دیروز بخاطر پسرم داشتم گریه میکردم و شکایت به درگاه خدا همون لحظه جوری نگاهم کرد و بامحبت خندید که دیگه یعنی‌من مردم براش

عزیزم چقدر طول کشید. اعتصاب شیرش خوب شد

اره خیلی قشنکه الان شوهرم نفسو بغل کرده بود یه ساعت راه میرفت نفس همینجوری ساکت بود بعد اوردش گذاشت پیش من منو نگاه کرد کلیییی خپدید و جیغ زد و ماماما کرد یعنی مردم براش اولش اخم بود باهاش حرف زدم لبخند زدم برام سروع کرد خندیدن

دقیقا پسرمنم از پنج ماه اینجور شد هنوزم همینجوره بجز خودم از دست کسی شیر نمیخوره تو بغل خودمم باید بخوابه گیج شه بعد بزارمش جاش

دختر من واسه باباش اینجوریه