خانما من نمیخاستم بچمو از مای بی بی بگیرم دخترم وقتی یک سال و نیمش بود پدرشوهرم میگفت مگه بلد نیستی بچه رو از مای بی بی بگیری دختر خواهرشوهرم کلاس دوم به مامانش میگفت مامان زن دایی هنوز هانا رو از مای بی بی نگرفته اشتباه کردم بی تجربگی کردم اعصابم خورده

اه اه انقد بدم میاد ازین پدرشوهرایی که تو هر کاری دخالت میکنن و اظهار نظر میکنن گل میگرفتی دهنشو پیرمرد بیشعور به تو چه خانوادگی فضولن که بچه ی کلاس دومی ام فکرش تو پوشک بچه ی این و اونه

وااا خوب بچه خودتون اسیب میبینه چیکار به حرف بقیه دارید

ببین یه بار جواب همشونو بده خاهر شوهر منم گفت گفتم هروقت کامل حرف زد گفت میرم جیش کنم دیگه براش مای بیبی نمیگیره از اون موقع دیه هیچی نگفت

ابجیم اینا با زنداشم خیلی میگن بگیر ولی همش میگم هنوز زود رواعصابن ولی نمیگیرم حرف اینو اونو گوش نده

منم بچم یکسال نیم بود خودش مقاومت میکرد نمیزاشت پوشکش کنم ولی دمارم در اومد تا الان که دوسال و نیم تازه خودش میره بیرون واسه جیش و پی پیش ...یا بهم میگه؟ زندگیم به فنا رفت چون واقعا کوچیک بود بلد نبود بگه شماهم یکسره مگه حواست باشه و دیگه حساسم نباشی واسه تمیزی خونه ...منکه فرشهام بعدش جم کردم تا الان خونه موکت و روفرشیه؟ تازه چندوقت دیگه میخام صبرکنم تا خوب خوب خودش سرویس عادت کنه بعدها فرش هام رو پهن میکنم

منم بچه هامو زود از پوشک گرفتم...یک سال و نیمشون بود ...خودشون دیگه نپوشیدن همینطور دستشون ب مای بیبی بود چسباشو باز میکردن درش می‌آورند...

دختر ۳سالش شده هنوز نگرفتم منم

نباید دهن بین باشی راجب بچت باید دهن بقیه رو ببندی بگی باهوشه اما نمیخام فعلا بگیرم نمیخام پستونک بگیرم یا هر چی

چرا انقد دهن بینی آخه ب بچت طفل معصوم آسیب میزنی بخاطر حرف بقیه؟؟