گول تبلیغات زایمان طبیعی رو نخورید. من ک عزرائیلو دیدم. هفت ساعت طول کشید. تو زایمان طبیعی احتمالش زیاده ک بچه آسیب ببینه. تو سزارین این طور نیست. من ک همه ی تلاشمو کردم سزارین بشم ولی نشد. چه سزارین، چه طبیعی هر دو درد دارن. ولی تو طبیعی، خدای نکرده بچه آسیب ببینه چی؟! کسی پاسخگو نیست واقعا
عزيزم شما افسردگي بعد از زايمان گرفتي قطعا روانشناس و روانپزشك برو براي ارامش خودت …. من از هفته ٢٤ هيدرونفروز كليه شدم تا روز زايمان انتي بيوتيك ميخوردم علاوه بر بستري و غيره اب دور بچه زياد بود و كلي مكافات. با اينكه سز اختباري بودم ٣٨ هفتت ٣ روز با اين حال سر عمل متوجه شديم مدفوع كرده بچه … ماه هشتم بارداري متوجه شديم مادرم كنسر سينه داره و زندگي رو سرم خراب شد و هرروز ارزوي مرگ ميكردم دنيا برام تاريك شد انقدر بدحال بودم از نظر جسمي و روحي هيچي از زايمانم نفهميدم مادر حوانه و نوه اولشه … چند روز بعد از زايمان مادرم عمل كرد و يه سينه تخليه كامل … الانم شيمي درماني و درد زيادي تحمل ميكنه و من دست تنها بچه اول بي تجربه روز ميگذرونم به سختي و نتونستم يه ليوان اب تو تمان اين چند ماه دست مامانم بدم خدا خاله ام رو خير بده كلا اون رسيدگي ميكنه بهش … خدا رو شاكرم بچه ام سالمه مادرمم خدا رحم كرد و خطر از بيخ گوشمون گذشت و بعد از دوره شيمي خوب خوب ميشه ايشالا … من از نظر روحي جسمي بعد از زايمانمم يه نابود مطلق بودم … روانپزشك تو اسنپ پيدا كردم و دارو داد الان خيلي بهترم و اميدوار به زندگي …. چون مادرم خدا دوباره بهم داد بهبوديش حتميه و دخترمم خداروشكر تو اغوشمه … خدا خيلي بزرگه … سزارين بهترين نوع زايمانه … ولي حتما با دكتر برو نذار بمونه و بدتر شي
این عکس دیذم اینارو گفتم
عزیزم شما درد طبیعی رو نکشیدی خیلی واقعا سخته من یک روز درد طبیعی رو کشیدم بعد کدهانه رحمم باز نشد بردن سزارین فکر کن دقیقا دوتا درد رو کشیدم بعد زایمان افسردگی گرفته بودم اما سریع خودمو جمع کردم با اینکه ی اتفاق بدی هم برام افتاد شیرمم کم بود بچم شیر خشکی شد الانم ک شیر خودمو دیگ نمیخوره پس من چی بگم خواهر هرکسی یه دردی داره دیگ .. بدترین روز زندگیم شده اون روز ک تو زایشگاه بودم
من طبیعی بودم درد رو تحمل کردم که هنوز که هنوز هرکسی میخواد بره زایمان کنه من میترسم خیلی اذیت شدم
من یکماه به دکترم التماس کردم سزرینم کن گفت نه بچه م ایوارجی بود ۲۰روز زودتر اومد دنیا اونم دوروزتو بیمارستان با فشار بالا نتونستم طبیعی بیارمش آخر سر سزرینم کردن به دکتر گفتم نمیشد این همه عذابم نمیدادی از اول همینکارو میکردی خدا براش نسازه فقط
عزیزم عمیق درکت میکنم اما حالت ربطی یه نوع زایمانت نداره .من طبیعی بودم و هنوزم ازیاداوری روز زایمانم تنم میلرزه .
منم بچم زود دنیا اومدو خدا میدونن چه شوکی روز زایمانم بهم وارد شد.من ۳۲ هفته بودم سرویکس پایین یک ماه استراحت مطلق.بعد از سه روز از کمردرد رفتم بیمارستان چک بشم دهانه رحمم ۴ سانت باز یود خدایی داشتم که خونه نموندم همون روزم زایمان کردم با اینکه بچم دو کیلو بود خیلی سخت بود استرس اینکه یهو بهت بگن داری میزایی اینکه بدو بدو ببرنت اتاق زایمان، اون همه درد و فشار و اینکه همش حس میکنی نمیتونی الان بچت خفه میشه خود مرگه.بعدشم که بچم بستری شد ودیگه دردسراش.اما گلم این وسطا لطف خدارو ببین با این همه سختی فشار و اذیت خداروشکر که بچه هامون سالمن.کنارمونن ❣️
مامان جوجه جان عزیزم
خواست خدا بوده شما سزارین بشین
هروقت پیامتونو میبینم غصه میخورم
من قند بارداریم بالا بود دکترم بهم گفته بود نهایتا تا ۳۹ هفته میتونیم صبر کنیم اگه زایمان نکردی بیا بستری کنم با آمپول فشار زایمان کنی من دوشنبه رفتم مطب برای چهارشنبه که شیفت خودش بود بهم نامه داد من صبح کارامو کردم رفتم زایشگاه شهرمون من بستری شدم بهم سرم وصل کردن دو هفته دو سانت بودم از صبح زود تا ظهر فقط دو سانت باز شده بودم با اینکه یه لحظه ام نمینشستم با سرم تو دستم ورزش میکردم پیاده روی میکردم که زودتر زایمان کنم ظهر تخت روبه روم ینفر رو آوردن بنده خدا شش سانت بود داشت زایمان میکرد تا ۸ سانت رسید یهو دیدم دور برش شلوغ شد کیسه آبش رو ک زدن سبز بود بچه مدفوع کرده بود با هر انقباض ضربان قلب بچه اش افت میکرد دکترش تلاش میکرد طبیعی زایمان کنه ۸ سانت هم باز بود ولی دیدن بچه مدفوع کرده سریع بردن سزارین دیگه خبری ازش نشد تا عصر که دکترم دید من پیشرفتی نمیکنم کیسه آبمو زد
دردام هر لحظه سنگین تر میشد این بینا بین یکی از پرستارا به ماما همراهم گفت بنده خدا بچه اش مرده بدنیا اومد اون همه درد طبیعی رو کشید سزارین شد ولی بچه اش براش نموند اینو هیچوقت یادت نره یاد اون مادر بی افت که به قول تو با هفت لایه برش با دست خالی روانه خونش شد خداروشکر تو و بچه ات سالمین این خودش میشه دلیل برای شکست دادن افسردگی
مهم اینه سالم ب دنیا اومده
مادر من هروقت زایمان میکرد درد نداشت فقط عرق میکرد و سردرد داشت یک شب قبل بدنیا اومدن دخترم عرق شدید میکردم وسردرد داشتم شاممو خوردم..
برای سحری همسرمو بیدار کردم نتونستم سفره بندازم خم نشده سفره انداختم وسایل با هزار دردسر چیدم ...خلاصه عجیب بهش گفتم میتونم برم بخوابم گفت اره گفت رو تخت نه یه تشک کنار پنجره بنداز دلم هول میکنه...ساعت ۱۰صبح صبحانه زدم وهمون موقع جفت ازم جدا شد خونریزی شدید کردم وسرارین شدم
وای درد طبیعیه خیلی زیاده یک روز درد کشیدم اخرشم سزارین شدم بعدش پسرم با زردی خیلی بالا بستری شد
بدترازهمه این بود پسرم هیچجوره سینمو نگرفت که کلی عذاب وجدان دارم
واایی طبیعی میکشه ادمو من یکی که مردم تا دو روز درد کشیدم تو خونه خونریزی شدیدم داشتم
همشم مایعنه میکردنم میرفتم بیمارستان
بسختیم زایمان کردم جونم میلرزه واقتی بهش فک میکنم 😢😥
ب نظرم شما افسردگی گرفتی وگرن ک زایمان طبیعی ک دردش خیلی بیشترع میلیون میلیون خرج کردم ک فقط سزارین اختیاری بشم درد طبیعی رونکشم از اونهمه درد ممکنه ضعف اعصاب بگیری
من واسه طبیعی رفته بودم از شانس من چون دیر بستریم کردن بچم مدفوع کرده بود😅اورژانسی سزارین شدم و بچه منم زردی شکم مادر داشت تا پنج روز دستگاه رفت هر روز من ۸۰ الی ۹۰ کیلومتر رفت و برگشت میرفتم بیمارستان تا ببینمش و شیرش بدم خودت دیگه میدونی چقدر درد بعد عمل زیاده
اصلا فکر طبیعی هم به سرت نزنه من دو روز تمام درد وحشتناکی کشیدمممم که هر ثانیه میمردم و زنده میشدم آخرم اورژانسی عمل شدم 🥲واقعا این حرفتو قبول دارم بعضیا اصلا خوش زا هستن راحت میزان بعضیا هم که ...
منم ک طبیعیم میگم کاش سز بودم بس ک سخت بود
پس بدون ک چ سز چ طبیعی هردو سخته
جدی؟منکه از سزارین خییییلی راضی ام احتمالا طبیعی هم میبودی بازم اذیت میشدی.بدنافرق دارن باهم کاملا
همه یه جورنیستن عزیزم دخترم به دنیا اومد به خاطر زردی دوروزبستریش کردن تمام دستاش کبود کردن یادم میفته دیونه میشم
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.