نسبت به قبل ضعیف شده بخصوص که وقتی طرف درک نداشته باشه و فکر کنه وظیفه هر زنی هست این فرایند و حامی اش نباشه
من از سر بارداری اولم پراز ترک شدم وزنم یهو خیلی بالا رفت خیلی افسرده شدم و همش فکرم درگیر این بود که برخورد شوهرم چیه و...اصلا دوباره مثل قبل میشم اون جوری سرپا و پرانرژی سرحال به خودم برسم به خونه و...خداروشکر هم وزنم کمتر شد هم شکمم جمع شد به خونه که مثل قبل بچه اونجوری نمیتونم بازم برسم ولی بازم خداروشکر خوبه با دوتا بچه کوچیک البته بعد از زایمانم محصولات استفاده کردم رفتن یکی دوتاشون که خیلی عمیق بودن موندن فقط دیگه سر این یکی بارداریم هیچی نزدم خداروشکر از اون ورم یبار داشتم لباس عوض میکردم یهو مادرشوهرم اومد تو اتاق شروع کرد به حرف زدن که وای فاطمه چقدر بدشدی و فلان...
یهو شوهرم نزاشت حرفش تموم شه گفت چیه مگه من اتفاقا هر موقع که میبینمشون یاد زحمتاش میفتم ویادگاریه افتخار میکنم بهش 🥺 دیگه منم وقتی دیدم اینجوری گفت اصلا یه حالی شدم گفتم وقتی انقدر با درکه چرا خودم و باحرفای دیگرون اذیت کنم که چرا اینجوری شدی اونجوری شدی مهم خودمم و شوهرم
بیشتر بهش وابسته شدم
ولی از لحاظ روحی خودم خیلی داغونم
اعتماد به نفسمو از دست دادم
لاغر شدم ولی شکمم هنوز یه ذرش مونده
موهام مث چی میریزه کچل شدم قشنگ
از طرفی بچم رفلاکس داره همش بغلش میکنم تن و بدنم جون نداره همه جام درد میکنه
بیخواب و خستم
از یه طرف دیگه همش دلم میخواد بشینم به گریه
اضطرابمم بالاس
ولی به جز گریه برون ریزی دیگه ای ندارم حس میکنم از توو دارم خودمو میخورم نمیدونم افسردگی گرفتم یا چی 😭
انگار یکم از هم دوریم خیلی داریم به خودمون سخت میگیریم هنوز قلق زندگی دستمون نیومده نزدیک 4ماه رابطه نداریم دخترم کولیکیه هنوز مامانم کلا پیشمه کمکمه منم وقتی افسرده بودم خانوادش خیلی حرفهای منفی زدن همسرمم با حرف اونا میرفت دخترمم مریض شد بستری شد دیگ حالمو بدتر کرد الان قرص میندازم برای افسردگی موندم چیکار کنم ها خیلی به خودم سخت میگیرم خودشم لاغرشدم مخصوصا از قسمت صورت اعتماد به نفسم اومده پایین میشه بگید شماام این مشکلارو داشتید؟چیکار کردید بهتر شدید،؟
خداروشکر شکر خوبم... و باهام خوبیم دور نشدیم یعنی من هم براش وقت گذاشتم هم برا پسرم و اونم هوامو داره درک میکنه دور نشده از ام همیشه میگه برا کنار تنهام نزار و خداروشکر که همه چیز داره خوب پیش میره
ما افتضاح شدیم 🤣
من دوره باردارز خیلی قشنگی داشتم ولی بعد زایمانم ن
چجوری ب کارای خونه میزسی؟ چجوری شوهرتو راضی کزدی؟
عصبی شدم بعد زایمان
همش سرش داد میزنم بنده خدا
ولی اون درک میکنه
من نسبت بهش سرد شدم
نه وابسته تر شدیم نه دورتر اما دوران بارداری بهتر بود خیلی رعایت میکرد.اما الان سر خیلی چیزای کوچیک اعصابمو خورد میکنه درک نمیکنه.من که اصلا نمیتونم به خونه زندگی برسم دو دقیقه پا میشم رستا خونه رو میزاره رو سرش واسه همین خیلی کلافه میشم خونه بهم ریخته نه غذا داریم نه حموم رفتم.مامانم نزدیکه اما نمیشه که هر دقیقه آدم بره بیاد.بیشتر خسته میشی....
والا برای منم مثل تو ولی خوب انداممون عین قبل نمیشه و حداقل یه نصف اعتناد بتفس خانم ها از بین میره🥺
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.