بالاخره یکی از بزرگترین دغدغه هام رو تونستم پشت سر بزارم…
بزرگترین ترسو استرس این چند وقتم از شیر گرفتن دخترم بود😩🥲
که خداروشکر بخیر و خوبی تموم شد…😍
یعنی فقط خدا میدونه چقدر فکرم درگیر بود…
البته چندروزه از شیر گرفتم ولی فرصت نمیکردم بیام اینجا بنویسم…
میخواستم مفصل بیام توضیح بدم چون خودم همیشه خیلی دغدغه داشتم…
من دخترمو تدریجی با روش ۴*۴ گرفتممم و بااااید بگمممم که عاااالی بود واقعاااا😍
خودم اصلا اصلا فکرشو نمیکردم که بتونم دخترمو تدریجی از شیر بگیرم اخه خیلییییی وابسته بود…
ولی نمیخواستمم یهویی بگیرم که بهش ضربه بخوره…
گفتم حالا تست میکنم دیگه انشاالله راحت کنار بیاااد…
البته اطرافیان همش میگفتن اینجوری بچه اذیت میشه یهویی بگیر بی دردسره اما من گوش نکردم پامو کردم تو یه مقش که من تدریجی میگیرم😂
که خداروشکر خیلی راضی بودم….
نه خودم زیاد اذیت شدم نه دخترم
البته که یکم بیقراری داشت اما خب این یه چیز طبیعی بود و من تو این دوران خیلیییی خیلی ارامش داشتم و کلا همش یه جوری سرگرمش میکردم که یاد شیر نیوفته…
تو‌ تاپیک بعدی روش ۴*۴ رو‌توضیح میدم اگه کسی خواست استفاده کنه اینجا طولانی میشه💙

۲ پاسخ

خداروشکر که راحت گذشت براتون عزیزم،واقعا اگه بچه همکاری کنه تدریجی بهتره😘

همه میگن الان گرمه بگیری گناه داره

سوال های مرتبط

مامان آنیتا🐣 مامان آنیتا🐣 ۲ سالگی
❤سلام دوستان من اومدم با نجربه از شیر گرفتن دخترکم❤
امروز شد یکماه که دختر قشنگمو از شیر گرفتم .....
قبلش روش های تدریجی رو زیاد امتحان کرده بود ولی نشد که نشد ...
دخترم به شددددت واابستا بود به شیرم
یه روز صبح انقد شبش دختم شیر خورده بود تا صبح ،صبحش که بیدار شدم سردرد افت فشار دلدرد شدید گرفتم و اونروز دوبار سرم خوردم ...
از شدت فشار شیردهی همیشه ضعف و بیحالی داشتم البته نووووش جاااانش❤ با اینکه از نظر غذا و مکمل خیلی میرسیدم به خودم ولی نه خودش خواب داشت نه من همش تا صبح ممه دهنش بود
سرتونو درد نیارم،فردای روزی که سرم خوردم از خواب که بیدار شدم چسب برق زدم به سینم و تصمیم گرفتم که دیگه شیرررر تمامممممم...و باهاش حرف زدم .توضیح دادم که دیگه نمیتونه شیر بخوره .سرگرمش کردم .غذا و میناوعده هایی که دوست داشتو درست کردم و حواسشو پرت کردم تا شب .شب اول چند بار بیدار شد بغل کردم آب دادم بهش رو پا گذاشتم لالایی گذاشتم براش .شب دوم هم همینطور و اینکه دیگه از شب سوم یه بار بیدار شد اونم ماساژ دادم کمرشو خوابش برد .کلا سختیش سه روز بود هم واسه خودم هم واسه بچه ،من تو اون سه روز اصصصصلا حتی تو خواب شیر ندادم شیرمم ندوشیدم به شدت سینم سفت و درد ناک شد ولی کوتاه نیومدم ،از روز چهارم پنجم کم کم سینم شل شد دردش کم شد و تقریبا اوکی شدم دخترمم غذا خوردنش بهتر شد خداروشکر 🥲❤
مامان لیانا🍓 مامان لیانا🍓 ۲ سالگی
💙پیرو‌ تاپیک قبل💙


✨روش ۴*۴ از شیر گرفتن✨


۱۶ روز طول میکشه
۴تا ۴ روز
۴ روز اول= از صبح که از خواب بیدار میشه تا ساعت ۱۲ ظهر شیر نمیدیم بعد از اون هروقت خواست بهش شیر میدیم تا صبح روز بعد

۴ روز دوم= تا ۶ بعدازظهر شیر نمیدیم بعدش هروقت خواست شیر میدیم تا صبح روز بعد

۴ روز سوم= کلا بهش شیر نمیدیم حتی قبل از خواب شبش( با روش های دیگه
میخوابونیمش مثلا رو پا، دور دور با ماشین، تاب دادن و….) وقتی خوابش برد تو خواب عمیق بهش شیر میدیم که سینه ها هم تخلیه بشه

۴ روز چهارم هم که حذف شیر شبه و‌این روزای اخر سختتر میگذره دیگه کلا شیر حذف میشه

من تو این مدت همش سر دخترمو گرم میکردم یعنی برنامه ریزی کرده بودم یا هرروز میرفتیم بیرون یا مهمون داشتم بقیه وقتارو‌هم که بهونه میگرفت یا بهش خوراکی میدادم یا باهاش بازی میکردم…
البته همسرمم خیلی بهم کمک کرد بعضی وقتا میبردش پارک
بعضی وقتا با ماشین دورش میزد…
راستی اصلا جلوش دراز نمیکشیدم چون یادش میوفتاد بیاد شیر بخوره همش مشغول کارکردن بودم تو خونه پدرم دراومد😂😂😂
در کل اصلا اون چیزی که فکر میکنیم نیست بچه ها به یه درکی رسیدن دیگه …
من اصلا نه تلخک زدم❌
نه چسب زدم ❌
هیچیییییی❌

بقیش تو کامنتا👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
مامان 🍒حلما🍒 مامان 🍒حلما🍒 ۲ سالگی
سلام سلام🤗

من اومدم با تجربه ی از شیر گرفتن حلما🤭
اول گفتم خیلی گذشته و نگم ولی باز گفتم شاید به درد کسی بخوره☺️

پروسه ی از شیر گرفتن حلما خیلی طولانی بود چون خودم طولش دادم وگرنه حلما واقعا خیلی خوب همکاری کرد
من از بهمن شروع کردم وعده های حلما رو قطع کردم
اولین کاری که کردم نگاه کردم ببینم حلما چند وعده در روز شیر میخوره
دختره من ۵ وعده در روز شیر میخورد من برای شروع اول یکی از وعده های صبحشو قطع کردم
《داخل پرانتز بگم من شیر شب حلما رو از ۶ ماهگی قطع کردم》
بعد ۳ روزیکی از وعده های عصر و قطع کردم یه هفته وقت دادم تا عادت کنه دوباره ۱ وعده ی دیگه به همون روش قطع کردم حلما برای شیر تو تایمی که وعده هاشو قطع میکردم بهونه نمیگرفت پس چیزه خاصی نمیدادم فقط باهاش بازی میکردم و بیرون میرفتیم.
من قبل خواب ظهر و شب به حلما شیر میدادم یعنی عادت داشت با سینه بخوابه،من از اسفند پروسه قطع شیر و عقب انداختم دیدم دخترم همکاری میکنه پس گفتم گناه داره انقد زود بگیرم و گفتم اون دو وعده بمونه،دیگه دنبالش نبودم تا اردیبهشت
اول وعده قبل خواب ظهر و قطع کردم برای خوابوندنش توی تاب ریلکسیش میزاشتمش که بخوابه اینجا هم اذیت نشدم نه من نه حلما یه هفته تایم دادم که به این حالت عادت کنه نمیگم اصلا یادش نمیومد چون موقع خواب شیر میخورد میومد شیر میخواست و منم میخوابوندمش تو تابش چیزی نمیگفت تنها امیدش به شب قبله خوابش بود😂،واسه شبم تو همون تاب میخوابوندمش میخوابیدا ولی چند شبی دنبال شیر بود که باهاش صحبت کردم و قانع شد که شیری دیگه درکار نیست و تمام نه خودم اذیت شدم که شیر تو سینم جمع شه و درد بکشم نه حلما اذیت شد
سوالیم هست در خدمتم💛
مامان امیرحسین🩵 مامان امیرحسین🩵 ۲ سالگی
بالاخره تلاشم و صبرم نتیجه داد🥹✌🏻
من میخواستم پسرمو از شیر بگیرم چون قوت غالبش شیر بود و هرزگاهی غذا میخورد و منم خیلی اذیت بودم چون از صبح تا شب باید لباسمو میدادم بالا تا شیر بخور با اون دستشم اون یکیو بگیره 😑
خلاصه اولش تصمیم گرفتم یهویی بگیرم با صبر زرد و نهایتا یه هفته ای شیرشو قطع کنم
رفتم عطاری صبر زردو گرفتم مرده گف انقد تلخه که نمیشه با دست گرفت باید با پلاستیک گرف چون حتی دستم بزنی دهنت تلخ میشه
واقعا یه حس عذاب وجدان اومد سراغم
اومدم تو گهواره از مامانا پرسیدم خدا خیرشون بده خیلی کمکم کردن



و من بنا رو گذاشتم روی قطع شیر تدریجی توی دوماه
تجربه من اینه که فقط باید صبر داشت و یواش یواش شیرو کم کرد
پسر من حتی شباهم تو خواب سه تا چهار دفعه شیر میخورد ولی درکمار تعجب خودش تو روز پونزدهم شیرشبو قطع کرد و دیگه نخورد (جز یکی دو دفعه )
و الان روز ۵۵که دیگه کااااامل قطع شد و قبل خوابم نمیخوره
بچهااااااا این تدریجی گرفتنه فووووق العادست
نه بچه اذیت میشه نه مادر سینه هاش فشار و درد نمیگیره

امیدوارم فسقلی هاتون باهاتون همکاری کنن و از صبر خودتون و کوچولوتون لذت ببرین🙂💕