دکتر گفت پد بزار اگه خیس شد بستری میکنم
بعد من گفتم خیلی کمه از پد مشخص میشه گفت اره بزار
خلاصه گذاشتم راه رفتم بعد خودم رفتم دسشویی دیدم کم خیس شده زیادم معلوم نیست یکم دستمو خیس کردم چندقطره اب ریختم روش که نفرسته تست چون گفت ما نداریم باید بری جای دیگه
بعد به دکتر نشون دادم گفت خیس نیست هرچی گفتم بابا الان خیسه دیگه می‌گفت نه خشک خشکه برو تست بده بیا چون اینجا امروز خیلی شلوغه ۸ تا تختم بیشتر نداریم الکی نمیتونم نگهت دارم یعنی حتی خودم پدو خیس کردم باز گفت نه خیس نیست 😐💔
تازه ان اس تی گذاشت بچم تکون نمیخورد گفتم نمیخوره میگفت نه حرکت داره گفتم پس چرا من نمی‌فهمم خلاصه فرستادم خونه
منم ببینم تا شب اگه هنوز حس کردم ابریزش دارم میرم ی بیمارستان دیگه
گفت من از معاینت چیزی متوجه نشدم بنظرم عفونتم داری گفتم اگه بخاطر رنگش میگی گل مغربی گزاشتم بعدم با ترشح فرق داره از اول گفتم که کمه دیگه چیزی نگفت تازه گفتم معاینه تحریکی کن گفت ۳۹ هفته ای زوده 😐💔💔💔

۹ پاسخ

برو دیگ یه بیمارستان درستی اخع چهل هفته ای خدای نکرده بچه مدفوع نکنه و....

چون تخت نداشتم از سرخودش ردت کرده بزار شیفتش عوض شد برو یا نه بروبیمارستان دیگه

. ضربان قلب بچه رو نشون میده. به اون توجه نیکنن نه حرکتNst تکون رو نشون نمیده

آبی ک از آبریزش میریزه زیاده خب عزیزم شاید واس همون گفته خشکه
بعدم خود گل مغربی باعث آبریزش مانندی میشع فک میکنی کیسه ابه
تو آن اس تی درسته تکون ها مهمه ولی خود دستگاه نشون میده شاید اونجا دیده ک ردت کرده گفته برو
بازم میخای برو بیمارستان دیگ

تو کم نیار دوباره برو شب یکمم ادا دربیار که حالت بده و درد داری

خب از نظر کیسه اب که اشکال نداره‌ یکم نشتی هم اگه باشه مهم اینه حجم کیسه ابت تو سونو اندازه بشه وگرنه کیسه آب اگه بترکه یه حجم خیلی زیادی آب ازت می‌ره که کامل متوجه میشی... و تست ان‌ اس‌ تی هم باز اگه خوب بوده اونم اوکی هست منتها واقعا خوب بوده یا انقباض داشته ؟

مطمعنی دکتربود؟

عجب خریه برو داد بزن سرشون بگو اگ بچم چیزیش بشه بیچارتون میکنم

عجب دکتریه

سوال های مرتبط

مامان هلما و ماهان❤️ مامان هلما و ماهان❤️ روزهای ابتدایی تولد
#پارت سوم زایمان طبیعی
تا شدم ۳۷هفته و یک روز
حرکات اسکات رو شروع کردم روزی بیست بار اسکات میزدم
یک ساعت پیاده روی میکردم و یک روز درمیون دوش آب گرم می‌گرفتم
.........
چون تو بچه قبلیم تجربه داشتم که بدون درد رحم من باز میشه باید خودم زود تر برم دکتر برای برسی زود زود میرفتم معاینه میکردن
هفته ۳۷هفته و چهار روز
درد داشتم انقباض داشتم گفتم برم مامای بهداشت معاینه کنه ببینم وضعیتم چیه
رفتم ماما گفت که من معاینه نمیکنم گفتم پس تو اینجا چیکار می‌کنی من رحمم باز بشه بچه زود بدنیا بیاد چیزی بشه از توعه و اینا بعد کلی دعوا راضی شد که معاینه کنه بهم گفت یک و نیمی یاهمون دو ویزیت نیست انقباض نداری بچه هم حرکت می‌کنه
درحالی که اون روز حرکت نکرده بود اصلا
من فهمیدم ماما چیزی حالیش نیست اومدم خونه دیگه کار پیش اومد نرفتم بیمارستان و اینا
درد هامم به کل قطع شده بود
انقباض نداشتم درد نداشتم حرکات بچه هم خوب بود
تا شد ۳۷هفته و ۶روز
اون روز طرفای بیمارستان کار داشتیم به شوهرم گفتم برم یه ان اس تی بدم ببینم وضعیت چیه خودمم دلم میخواست بچه اون روز بدنیا بیاد
رفتم بیمارستان گفتم یکم انقباض دارم و بچه حرکتش کم شده
الکی🤪
ان اس تی گرفت گفت زیاد جالب نیست گفت برو بالا معاینت کنم
معاینه کرد گفت سه سانتی
و باید بستری شی
ولی من یهو ترس اومد سراغم گفتم اصلا انقباض ندارم بچه هم حرکتش خوبه گفت باز خودت میدونی یابرو خونه دردات بیشتر بشه بیای یا بیا بستریت کنیم
گفتم نه برم خونه بیام
از اونجا ترسیدم رفتم دکتر خودم
دکتر خودم معاینه کرد گفت چهار سانت روبه پنجی
🫡
گفتم چی میشه الان گفت باید زود بستری بشی
گفتم آخه من هیچی نیاوردم برم خونه بیام
گفت اصلا امکان نداره
مامان ملورین🎀 مامان ملورین🎀 ۲ ماهگی
تجربه ی ۲ زایمان سزارین بیمارستان نیکان :
بعد دکتر بیهوشی گفت بیا دراز بکش به پهلو روی تخت و سرتو بگیر توی شیکمت پاهاتم جمع کن توی شیکمت مچاله شدم تا حدودی 😁بعد گفت من میخوام سریتو بزنم ولی اول ی امپولمیزنم پوستت سر بشه ...ینی الکی گفت دید من استرسم زیاده اینجوری گفت بعد گفت اول پاک میکنم پوستتو نترس اصلا .
بعد پاک کرد امپول هم زد اصلا هیچی نفهمیدم فقط دیدم داره یکم داغ میشه یکم کمرم اون قسمتی که داشت پاک میکرد بعد گفت برگرد تموم شد ...گفتم تموم شد ؟گفت اره خدا خیرش بده خیلی دستش سبک بود اصلا نترسید از امپولش هبچ دردی نداره .
بعدش حس کردم کم کم داره پاهام گرم میشه دون دون میشد ...بعدش دکتر زنان خودم اومد لیلا سعیدی چقدر ارامش بخشه اون لحظه کسیو میبینی که بهش اعتماد داری .دستمو گرفت حالمو پرسید با لبخند روی خوش ارومم کرد گفت اصلا نترس استرس نداشته باش اسم دخترمو پرسید و یکم خندیدیم .بعدش گفتم من هنوز سر نشدما اینا چون ترسیده بودم چیزیو حس کنم گفت الان نه اصلا هیچ کاری انچام نمیدم ی ربع دیگه شروع میکنم .اینم الکی گفت من استرسم تموم شه🤣
بعدش گفتم خانم دکتر من استرسم زیاده صدای چیزی بیاد من قلبم میاد تو دهنم میشه اهنگ بزارید موقع عمل ؟
گفت اره چی بزاریم گفتم هرچی دوستدارید ...که دکتر بیهوشیم معین گذاشت 😁🤭ی اهنگ شاده باحال هیچ صدایی هم جز صدای حرف زدن خودشون نشنیدم با اهنگ داشتن میخندیدن و خاطره تعریف میکردن کلا شبیهه اتاق عمل نبود که استرس بگیرید ...
بعد دکترم گفت نازنین میخوام شیکمتو پاک کنم ضد عفونی کنم و اینا لباستم درست کنیمو اینا ولی نترس هیچ کاری نمیکنم الان .گفتم باشه دیگه شروع کرد ی چیزی کشید رو پوستم گفتم حس میکنما من گفت میدونم دارم پاک میکنم با بتادین .
مامان امید مامان امید ۱ ماهگی
تجربه ۲ زایمان طبیعی
وارد چهل هفته که شدم احساس کردم دوروزی میشه هم حرکت بچه کم شده هم کمی درد دارم اولش رفتم مرکز بهداشت گفتم صدای قلب گوش بدین گفتن صداش خوبه ولی چون از ۴۰ هفته گذشتی نامه بستری می‌دیم محض اطمینان هم بروnst هم اگه دکتر مشکلی داشتی بستریت کنه دیگه، منم شب ساعت ده آماده شدم چون فک نمی‌کردم بستری کنن اصن وسایل بر نداشتم ولی مامانم گفت بردار بزار داخل ماشین چون ممکنه نیاز باشه جای تورو نمیگیرن که ، رفتیم بیمارستان و تا نوبتم سه ساعت یک شد,دکتر اومد ان اس تی گرفت گفت ضربان قلبش جالب نیس و معاینه کرد دو انگشت بودم گفت بستری میکنم و لباس داد تا عوض کنم ، ماما اومد اتاقمو نشون داد رفتم تو ، بهم گفت مثانتو خالی کن معاینه کنم تا بهتر تشخیص داده شه چند سانتی رفتم سرویس و اومدم معاینه کرد گفت دو سانتی ولی دوسانته خوب ورزشارو انجام دادی ؟گفتم آره ، گفت ماساژ پرینه هم انجام دادی گفتم بله ، گفت پس ظاهراً اینطور که معلومه خوش زایی و زیاد اذیت نمیشی