وای باز امشب خونه مادرشوهر
پوووف
باز بچم به گریه میندازن
هعی بوسش میکنن
هعی فشارش میدن
بچمم اصلا باهاشون ارتباط نمیگیره
حالم بهم میخوره ازشون از تک تک شون حالم بهم میخوره مجبورم برای حفظ ابرو لبخند بزنم وگرنه ی موشک رو سرشون میزدم
چیکار کنم

خب نرو عزیزم
چرا خودتو عذاب میدی

من برای فرار از شر خونه مادرشوهر،هرپنجشنبه میرم خونه مامانم
اوایل بهوونه میاوردم میگفتم مهمون دارن باید بریم بعدش دیگه عادت کردن

منم دیشب رفتم ببین سه شب بود ابجیم خونم بود نبرده بودم بچه رو خونه مادر شوهرم دیشب ک بردم هزار بار گفتن چقدر لاغر شده چقدر لپاش اب رفته همش به بچم میگفتن ادم فروش ماروفروختی تا بچه نبود ک نمیخاستن رنگمو ببینن حالا چون بچه داریم میخوان بچمو سمت خودشون بکشن هی به شوهرم میگن هرشب بچه رو بیار

منکه خواهر شوهر ندارم یدونه برادرشوهر دارم مثه داداشمه ولی مادرشوهرمو ادم حساب نمیکنم😂

ب بچه ات یاد بده موهاشونو بکشه بزندشون 😅

وای دقیقااا چقد تو منییی🤦🏻‍♀️
منم الان دو‌ روز میخوام برم هی نمیرم امروز فردا میکنم
والا انقد بچه رو‌محکم بووووس میدن لپ بچه قرمز میشه یا تو دهن بچه بوس میدن دست بچه میکنن تو دهن خودشون
خیلی عصبی میشم ولی شوهرمم بهشون حرف میزنه ولی اونا کار خودشون میکنن🥲ینی اونجا یکی منو چاقو بزنه خونم در نمیاد انقد ک عصبی میشم

به شوهرت بگو

برادر شوهرم قبلا لپش قارچ زده الان ردش مونده هی بچمو ماچ میکنه هرچی میگم نمیفهمه

میدونم سخت ولی چه باید کرد هر از گاهی بهشون تذکر بده نکنن خو بچه تو دیگه

شوهرت باید یه تذکر بده حتی اگه شده به شوخی
من برا دخترم لاکو رژ میزدن بش گفتم مریض میشه بچس
همینکه به شوهرم گفتم دیگه نه لاک بش زدن نه رژ

دقیقاااا من😑
خداروشکر که پسرم نمیمونه پیششون فقط گریه میکنه نهایتا یه ساعت بمونم و فراااررررر

آی خدایا شکرت ازاین بابت ک با طایفه ی عجوزه شوهرم 3ساله رفت وآمدندارم اصلا پسر دوممو با ااین نوزادم ندیدن یبار زمستون اومده بودن تهران ک ازاونجام اومدن پسرشونو ببینن پسر دوممو دیدن ک پسرم پیششون نرفت گفتن تویاددادی نیادپیشمون گفتم کافر چراتهمت میزنی اینا اصلا شماهارومیشناسن ک بخام یادبدم یا نه بچه هام پیش غریبه هانمیرن شماهم غریبه این نمیان پیشتون نمیشناسن میترسن... گذاشتن رفتن دوباره.

به نظر من حساس نشو این روزا میگذره شاید واقعا بچت رو دوست دارم یه روز بچت بزرگ میشه و این همه رفتارها یادت می‌ره کلا به نظر من آدم نباید رفتار خونه مادر شوهر رو به دل بگیره حتی بخاطر آرامش و زندگی خودمونم شده با بی خیالی ازش بگذریم .البته این نظر منه

راه حلی من فقط جوابه😂
ی متن استوری درست کن بگو مصلا من بعنوان مادر دوست ندارم بچم رو ببوسید و راضی نیستم
بعد هم استوری بزار هم وضعیت
دیگ هیشکی بوسش نمیکنه
ی مدت میرن تو باد ولی دیگ عادت میشه😂

من حامله که شدم با هزار خوشحالی رفتم به مادرشوهر خواهرشوهرم گفتم ذوق که نکردن هیییچ خواهرشوهرم ادا این بچه لوسا رو در آورد که منو دگه دوس ندارین😐😒 الان هزاری هم برا بچه ام خودشونو میکشن لباس میخرن دوسش دارن اما من ذره ای از گریه هایی که اونشب کردم فراموشم نشده فقط به روشون نمیارم رفت و آمدم داریم چاره ای نیس از دلم میخان دربیارن اما گندیه که زده شده🙂

من که از جمعه ب جمعه میرم جمعه ها میریم باغ با مامانمینا عصر هفت هم میرم یه سر ب خونه میزنم شب هم بازگشت

وایییی چقدر رو اعصاب 🤦🏻‍♀️به شوهرت بگو اصن گفتی؟؟

چرا خانواده شوهر ایجور شدن واقعااا؟؟؟ من با مادر شوهرم زندگی میکنم چون تک وتنهاس دوتا دختراش ازذواج کردن شوهرمم داداش نداره یعنی مادر شوهرم و اجیش راه به راه گوشی میدن دست دخترم هی به در میگم دیوار بشنوه فایده نداره اونسری علنی به اجیش گفتم که گوشی نده دستش من گوشی نمیدم گف خو خاموشه چ ضرری داره بچه انگشت میکرد میرف تو تنظیمات گوشیش . یعنی نمیفهمن بخدااا بعد میگن من حساسم یا دختر خواهر شوهرم ۴ سالشه دخترمو ماچ بارون میکنه همیشه خداهم سرما خورده لب دخترمم جدیدا میبوسه / من با خواهر شوهرم که گفتم گوشی نده دستش خانوم قهر کرد نمیاد خونمون شوهرمم ناراحته که چرا بهش همچین حرفی زدی

سلام عزیزم من یه کانال دارم توی روبیکا به اسمه (🦋غذای کودک🦋) لینکش تو تاپیکام هست دوس داشتی عضو شو💕👍

نمیدونم نسل ماها واقعا رو بچهامون زیادی حساسیم

یا واقعا اونا دارن کار اشتباهی میکنن
من همیشه بین این دوتا گزینه میمونم🫠

ببین عزیزم روبچهام حساس بودم اصلااجازه نمیدادم ونمیدم یکی خودم بچم تحت فشارقراربده وهی اون بغل کنه واین بغل کنه دیگ همه فامیل شوهرم میدونن من حساسم میگم زورزدین شمامگ ضجرشوکشیدین تابزرگ بشه برای شما