پارت آخر:و من بالاخره زایمان کردم،جوری که حتی فکرشم نمیکردم
کاملا فیزیولوژیک در کمترین زمان حتی وقت نشد برام مسکن بزنن،واقعا زایمانم برای خودم ایده ال بود،۱۲ شب بستری شدم و سه صبح بچم بغلم بود
واقعا همه رو از لطف خدا میبینم،خداروشکر میکنم تجربه ای خوبی برام بود،واقعا لذت بردم هرچند سخت
بچه ها من کلی خوراکی و موزیک و وسیله مخصوص آماده کرده بودم ولی هیچ کدومش استفاده نشد فقط دوتا خرما و دو تا لیوان آبمیوه در طول زایمان خوردم،کلی ورزش یادگرفتم که نشد انجام بدم
به نظر خودم اینکه موقع دردا ،کلا در ژول زایمان استرس نگرفتم،خیلی کمک کننده بود.
اگر بخوام پیشنهادی بدم نوع زایمانتون با اگاهی انتخاب کنید اما همه چی روبسپارید به خدا تا بهترین انتخاب براتون انجام بده
آماده همه چی تو زایمان طبیعی باشید حتی یهو سزارین شدن (با اینکه خیلی سخته واقعا) واکر همسرتون روحیه داره حتما کنارتون باشه .من با حضورم همسرم ارامش داشتم و این بهترین چیزی بود که تجربه کردم.
بعد زایمان هم یکروز دنبالچه درد شدید داشتم،علاوه بر سوزش محل بخیه و خستگی شدید که هنوز باهامه ولییی میارزه به یه نگاه پسرم
بچه ها من انقدر درد یادم نیست که کم مونده خر بشم همین الان حامله بشم دوباره 🥰🤣اینووو جدی میگم واقعا هیییچیییی یادم نیست از دردا اصلا نمیدونم چقدر بود😬
راستی من بیمارستان قائم زایمان کردم به کمک دکتر مهربون خانم مریم غلامپور ♥️

تصویر
۲۱ پاسخ

خیلی حس خوبی گرفتم از تجربه زایمانتون
من واقعا موندم سزارین کنم یا طبیعی
پلاکتم پایینه برای سزارین
واینکه از زخم رو شکم هم بدم میاد میترسم
خداروشکر مشکلی واسه هزینه سزارین ندارم ولی دو دلم چیکار کنم
یع تایپک میخونم مث مال شما خوشحال میشم میگم طبیعی
یکی دیگه میخونم زایمانش سخت بوده میترسم ازش
موندم چیکار کنم😭💔

قدمش مبارک باشه عزیزم
امیدوارم همبشه حالتون خوب باشه
عزیزم از قبل تحت نظر دکتر غلامپور بودین؟

عزیزمممممم🥹😍 خیلی خوشحالم که تجربت شده برات بهترین خاطره
خدا آقا مهدیارو حفظ کنه برات 🩵
آخرش اشکم دراومد
دعا کن منم به راحتی و صحیح و سالم حسینمو بغل بگیرم ❤️

قدمش براتون پر خیر و برکت باشه🥹😍

ماشاالله عزیزم همه رو خوندم چه روحیه داری برای منم دعا کن ده روز دیگه زایمانمه طبیعی استرس دردشو دارم فقط بقیه چیزا رو کنار میام چجوری دردارو رد میکردی؟

ممنون که تجربه‌ت رو اینقدر دقیق برامون نوشتی💖
باورم نمیشه بیمارستان قائم اجازه میده همسر باشه...کاش بیمارستان منم اجازه میداد، آدم اون موقع همسرشو نیاز داره خیلی...
الهی که خیر ببینی از مهدیار و همسر عزیزت.
برای منم دعا کن به زودی دردام شروع بشه. خیلی نگرانم😔💖

واقعا چقد روحیه گرفتم از زایمانت♥️🥺منم یهویی طبیعی رو انتخاب کردم و از خدا میخوام که برام راحت باشه🥺
خدا گل پسرت رو هم برات حفظ کنه
عزیزم شما قدت بلنده؟برای من ۱۷۰ هس ایا به بلندی قد ربطی داره؟

این قدر قشنگ و دقیق و با احساس نوشتی که انگار من خودمم اونجا بودم😍❤️ انشاالله خدا پسر گل و شوهر عزیزت و برات نگه داره و زودتر خستگی از تنت در بیاد عزیزم.
ممنون که تجربه ت رو نوشتی، من واقعا به خوندن هم چین چیزی احتیاج داشتم❤️

الهی شکر...واسه منم دعا کن ک همین جور زایمان راحتی داشته باشم انشالله

بیمارستان قائم مشهد.

خب همه مثل شما خوش زا نیستن ک 🥹🙂

چقدر زیبا نوشتی روند زایمان رو و من با خوندنش حس دلگرمی گرفتم. امیدوارم همیشه شاد و خوشحال با کوچولوتون از لحظه های زندگی لذت ببرین🌱

خیلی برای ما دعا کن
منم پیاده‌روی شروع کردم بلکه راحت تر باشه زایمانم

به سلامتی در پناه خدا باشید

ای جانم میزارن تو بیمارستان قائم کرج هم شوهرت همراهت بیاد داخل؟؟؟؟
واینکه اونجا خودشون گفتن بیاد داخل یا از قبل هماهنگ بودی؟

دور دستات بگردم جوجه.♥️

خداروشکر عزیزم
زایمان اولت بود؟
واقعا هر بدن با بدن دیگه فرق می‌کنه
من ۱۸ ساعت تمام درد شدید و عجیب کشیدم خیلی بد بود هنوزم بخیه هام نیوفتاد و بعد بیست روز کج کج راه میرم هنوز

عزیز دلم مبارک باشه چقدر با حس نوشتی و چقدر تاثیر داره واسه منی که الان باید زایمان کنم واسم دعا کن تجربه خوبی باشه 🥹🌸

ب دل خوش بغلش بگیری برا منم خیلی خیلی دعا کن

فیزیولوژیک چجوریه

بعدا میخونم حیف کاردارم الان تاپیک گذاشتم گمت نکنم😂😂

سوال های مرتبط

مامان محمد مسیحا 💙 مامان محمد مسیحا 💙 روزهای ابتدایی تولد
مامان حانیه و علی مامان حانیه و علی روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان طبیعی

سلام مامانا. من ۶/۵/۴زایمان کردم.
۳۹هفته و ۶روز و چون دردای خودم شروع نشد روز قبلش دکتر معاینه تحریکی کرد. یکم درد داشتم ولی هر چی به شب نزدیک میشد دردا کم میشد.
دیگه صبح ساعت نه و نیم بستری شدم و با آمپول فشار دردا شروع شد.
من زایمان دوم بود اولی هفت ساعت درد کشیدم تا بدنیا اومد ولی سر پسرم نه و نیم که سرم رو وصل کردن یواش یواش دردا شروع شد. ولی تقریبا همون ساعت اول کیسه آبم پاره شد. روند دردا خیلی خوب بود و چندتا آمپول زدن که متفاوت از زایمان اولم بود. خلاثه در کمال تعجب نزدیک دوازده دیدم احساس دفع دارم و ماما گفت که بچه داره میاد و دکترم رو صدا کرد.

برام جالب بود چون دردا نسبت به زایمان اولم بهتر بود و تا لحظه زایمان تایم بدون درد هم داشتم ولی زایمان اولم دیگه اون آخرا همش درد بود.
خلاصه روند دردا ها خوب و قابل تحمل بود و سعی کردم ورزش هم انجام بدم. ولی خوب چون سر بچه یکم بزرگ بود اون لحظه تولد خیلی سختم شد و خدا روشکر بچه سالم بدنیا اومد.
ان شاالله همگی به سلامتی زایمان کنید.
مامان نیلا مامان نیلا روزهای ابتدایی تولد
۵
بیمارستان موسوی اونجور که میگن افتضاحه یا پرستارا بداخلاقن دانشجوها عل میکنن بل میکنن
همش و همش دروغه منم با این حرفا واقعا میترسیدم برم اونجا ولی واقعا راضی بودم ازشون اخلاق همشون خیلی خوب بود با من کلی رسیدگی داشتن هی میرفتن می اومدن ب بچه به خودم میرسیدن خودمم البته ب حرفشون گوش میدادم و باهاشون خوب رفتار میکردم
بخیه هامم عالی زدن واقعا در کل بیمارستان خیلی خیلی خوبیه در مقابل مبلغ خیلی کم واقعا با جون و دل دارن بهت خدمات میدن
منک مرخص شدم و از اونجا خاطره خوبی برام بیاد موند زایمان سزارین هم برام بهترین انتخاب بود و خداروشکر دخترمم سالم بدنیا اومد و بغلش کردم
چندا نصیحت خاهرانه براتون دارم برا قبل زایمان
به حرف هیچکس گوش ندید یکی میگ طبیعی بزا یکی میگ سزارین کن یکی میگ برو فلان یمارستان ....
هرچی خودتون صلاح بدونید و انجام بدید
استرس اصلا نداشته باشید زایمان خیلی خوبه راحته حس شیرینیه اونجور که میگن وحشتناکه نیست من حاظرم ده بار برم زایمان کنم و اون حس قشنگ و تجربه کنم
همه چیو بخدا بسپارید خودش کمکتون هست
خدا حفظ کنه نی نی هاتونو تو دلی هاتونو
اینم تجربه من از زایمان بود
۵/۲۱
خدا قسمت همه مامانا بکنه الهی آمین .
مامان محمد مامان محمد روزهای ابتدایی تولد
پارت ۴زایمان طبیعی
جفت که اومد بیرون چون من پلاکت خونم یکم پایین بود بخاطر بارداری خونریزی داشتم سخت جلوشو میگرفتن و چون برش زیاد زده بودن بخیه زیاد خوردم خیلی خوب برام بخیه زد دکترم خدا خیرش بده ولی سخت ترین قسمتش به نظر من بخیه و آمپول فشار بود
بی حسی میزنن موقع زدن بخیه ولی بعدش من کلی درد داشتم تا یک هفته حتی نمیتونستم بشینم خیلی خیلی برام سخت بود انقدر سخت که من درد زایمانم به کل یادم رفته بود و فقط از درد بخیه ها میگم، درکل بخوام بگم اگه بخیه رو فاکتور بگیرم زایمانم خیلی خوب بود راضی بودم ازش و به خودمو امثال خودم که خانم هستن میبالم که انقدر قوی هستیم و دعا میکنم همه چشم انتظار ها این درد سخت و در عین حال به شدت شیرین رو تجربه کنن، درد زایمان در مقابل درد چشم انتظاری خیلی خیلی ناچیزه
نکات کوچیکی که شاید براتون سوال باشه پسر من ۳۳۰۰وزنش بود تو ۳۹هفته ۵روز دردم گرفت و بخاطر ورزشا پروسه زایمانم چهار پنج ساعت بیشتر نکشید خوده دکترای اونجا هم خیلی راضی بودن از زایمانم چون خانومایی اونجا بودن که بچه دوم سومشون بود ولی از شب های قبلش تو بیمارستان بستری بودن ولی من شکم اولی بودم و تو ۴،۵ساعت زاییدم
پسرم ساعت ۱۱:۱۰ظهر در روز ۱۴مرداد به دنیا اومد🩵🥹
مامان پسته پسر👶🏼🩵 مامان پسته پسر👶🏼🩵 ۱ ماهگی
تجربه زايمان طبيعي ٢

خلاصه وقتی ۹:۳۰ کفت بیا رو تخت برای معاینه چشمام سیاهی میرفت پیش خودم میگفتم بقیشو چجوری ادامه بدم و .. همین که دراز کشیدم گفت فول شدییی😳چشمام ۴ تا شد اصلا انگار دوباره امدم بیمارستان یا انگاری از خواب بیدار شدم دیگه هیچ خستگی نداشتم وقتی اینو شنیدم ( برای همین بود که همه ماما ها میگفتن از ۵ سانت تا ۱۰ سانت خیلی زود میگذره )تا ‎ پسرمم به دنیا بیاد ۱ ساعت زمان برد و چون اون ۱ ساعت میدونستم هر لحظه دارم به زایمان نزدیک میشم خیلی برام قشنگ بود و دردامو نادیده میگرفتم و همکاری میکردم با ماما ، بخیه ام خوردم ۵/۶ تا اما بازم خداروشکر بخیهام درد نمیکنه از روز اول فقط چون میدونم بخیه دارم یکم سختمه و معذبم اما اذیتی ندارن خداروشکر امیدوارم بعداام برای اتفاقی نیوفته و همین تجربه خوبی که دارم بمونه برام و در اخر اینکه واقعا زایمان طبیعی شرایط خوبی میخواد من مطمئنم اگه شوهرم و ماما همراه نبودن اصلا اصلا نمیتونستم چون با اینکه بیمارستان خصوصی بود اما بازم دل سوزی نمیکردن قطعا برای من و میزاشتن خودم با خودم درد بکشم تا بزاام حتی موقعی که بچه داشت میومد و باید زور میزدم به شوهرم گفتن برو بیرون حالت بد نشه من داد میزدم اگه بره بیرون دیگه زور نمیزنم🤣برای من خیلی قوت بود بودنش واقعا
مامان جوجه رنگی🐣🐦 مامان جوجه رنگی🐣🐦 ۱ ماهگی
زایمان طبیعی پارت ۸
۴۰ هفته ۵ روز زایمان کردم
بچم ۳۵۰۰ وزنش بود
ناخن هاشم بلند بود چون تا آخرین هفته مونده بود
یه شب بیمارستان خوابیدم بعدش مرخص شدیم
الان که به زایمانم فکر میکنم میبینم با اون همه دردی که کشیدم ارزشش رو داشت که زایمان طبیعی رو تجربه کردم حتی اگه یه زمانی زایمان بعدیم سزارین باشه بازم پشیمون نیستم که زایمان طبیعی رو تجربه کردم وقتی بچمو دیدم بدن داغشو حس کردم خیلی خوب بود یه حسیه نمیشه توصیف کرد 🥹
درد طبیعی همون لحظه که بچه بیاد درد تموم میشه ولی سزارین بهوش که میای شکمت ۷ لایه پاره شده ولی بازم هر دو تا زایمان بخیه ها درد دارن
تخت کناریم سزارین کرده بود سه تا سرم بهش وصل بود که یکیش پمپ درد بود هر چند ساعتم هی میومدن براش شیاف مسکن میزدن
منم درد داشتم ولی فقط روز اول شیاف میذاشتم بعدش دردم آنچنانی نبود فقط بخیه هام حس میکردم که سفت بودن که خودشون یکی یکی افتادن
خداروشکر میکنم که زایمانم یه خاطره خوب شد برام
زایمان چه سزارین باشه چه طبیعی هر دوتاش درد و عوارض داره و دست خودمونه کدوم راه رو بریم
و البته بدن با بدن هم فرق می‌کنه بعضیا فقط یه نوع زایمان براشون راحته
مامان پناه مامان پناه ۴ ماهگی
سلام خانما تجربه من به عنوان مامان اولی زایمان طبیعی
اینقدری که ترس داشتم و وحشت داشتم از چیزایی که در مورد زایمان طبیعی شنیده بودم از معاینه ها گرفته تا خوده زایمان
چون دیابتی بودم دکتر گفت 37هفته ختم بارداری
رفتم معاینه شدم گفتن یه سانت بازی و دهانه رحمت خیلی نرمه
من از هفته 37روزی نیم ساعت پیاده روی و روزی دو تا شیاف گل مغربی و ورزش های که خیلی تاثیر داشت و رابطه بدون جلوگیری
رفتم معاینه تحریکی انجام دادم چون تجربه نداشتم اینقدر ازش استرس داشتم و حالم بد بود که چقدر وحشتناک ولی واقعا اینجوری نبود با تنفس میشد تحملش کرد و بستگی داره کی معاینه کنه
یه شب بعد از معاینه تحریکی کیسه ابم پاره شد و ساعت دو شب بستری شدم
با آمپول فشار و ورزش ها و وان آب گرم و ماساژ ها ساعت و نه و نیم صبح دخترم دنیا اومد
سه تا بخیه خوردم
ماما همراه داشتم واقعا واقعا خیلی تاثیر داشت و خیلی خوب بود از صفر تا صد کارا خودش برام انجام داد و همش کنارم بود تا دو ساعت بعد دنیا اومدن بچه
به عنوان مامان اولی که تجربه کردم دردش یکم بد بود ولی از لحاظ روحی من اذیت شدم و درد تو کمرش قابل تحمل بود یکم تو زیر شکم میزد تحملش سخت بود یکم ولی راضی ام و می ارزید
اینم تجربه من
مامان فسقلی مامان فسقلی ۱ ماهگی
نظر من در مورد بیمارستان ولیعصر تبریز
فوق العاده بود خیلی راضی بودم درسته هزینه ها بالاست و کادر خیلی مهربونی داره هم به مریض هم همراه ارزش میدن
خودشون همه کارارو میکردن از شیاف بگیرید تا پوشک که من تا پاشدم راه برم از اون به بعد خودم پوشک گذاشتم ولی شیاف نمیتونستم شیاف خودشم اب رو اتیشه تا دردم میخاست بیاد زود شیاف میزدن و امپول و پمپ دردم ک بود خیلی خوب میشدم سرحال بودم
پمپ درد حتما داشته باشید با پمپ زایمان براتون در حد پریودی درد خواهد داشت
از سزارین خیلی راضیم خیلی به هیچ عنوان به طبیعی فکر نکردم و نمیکنم هرکی میگه بعد عمل تا بخیه برداری خیلی درد میکشی اشتباهه یعنی برای من اونجور نشد شمارو نمیدونم من راحت از فردای عمل پاشدم درد فقط در حد پریودی داشتم بخیه هامم جذبی بود در کل بدن با بدنم فرق داره ولی هرجور باشه نمیتونه دردش به طبیعی برسه فک کنم من فوبیای معاینه و زایمان طبیعی داشتم
همین امیدوارم براتون مفید باشه و خونده باشه اوناییم که حامله ان از روزای خوبتون به شدت لذت ببرید بارداری خیلی دوران شیرینیه هرچقدرم که بچه داری سخته ولی با دیدن زیبایی پسرم همش یادم میره
بای👋🏻
👋🏻
مامان میجان مامان میجان روزهای ابتدایی تولد
تاپیک چهارم …
واقعا قشنگ ترین درد دنیا بنظرم درد زایمان طبیعیه
من چهارتا زور زدم
دکتر گفت سرش و میبینم یه زور دیگه برن
آخرین زورم زدم بچه لیز خورد اومد بیرون دکتر گذاشت بغلم
این لحظه قشنگ ترین اتفاق زندگیه یه مادره
تمام دردا تو همین لحظه تموم شد ،انگار اصلا پنج ساعت هیچ دردی نداشتم موقع زور زدنم درد نداری فقط حس فشار خیلی زیاد داری
دوست داری فریاد بزنی
دیگه گفتن همسرم و خواهرم اومدن تو من و بچه رو دیدن
درمورد برش پرینه بهتون بگم
من اصلا اصلا چیزی نفهمیدم
حتی بعد اینکه بچه دنیا اومد گفتم برش خوردم ؟
گفت مگه بدون برشم میشه
هیچ دردی نداشت ،حتی بخیه زدنم درد نداشت ،من دوتا بخیه خوردم
دکترم گفت برات بخیه زیبایی میزنم ،واژنم هیچ تغییری نکرد شد مثل اولش ،فقط در آوردن جفت یه مقدار درد داشت ،دکترم فوق العاده با معرفت بود ،خیلی با وجدان بود خیلی همراهیم کرد خیلی هوامو داشت هم‌روز زایمان هم تو دوران بارداری (دستمزدم نگرفت)
بیمارستانم خیلی خوب بود
واقعا بیمارستان و دکتر و ماما خیلی تو زایمان تاثیر داره
دکترم از اول شروع زایمان گفت امشب فرق خودتو با سزارینیا میبینی تو دیگه درد نداری امشب راحتی
من رفتم بخش دقیقا چیزی شد که دکترم گفت
من راحت به بچم شیر میدادم کارامو خودم انجام داد
ولی اونایی ک سزارین کرده بود خیلی تا صبح درد کشیدن
البته بازم بستگی به بدن آدم داره خیلیا طبیعی زایمان میکنن ولی اصلا راضی نیستن یا برعکس
ولی من واقعا بعد زایمان یادم نمیومد چقدر درد داشتم دردام چه شکلی بود
اینقدر حالم با دخترم خوب بود
ادامه تو کامنت...