۱۶ پاسخ

فقط اینجور وقتا حواسش رو پرت کن
اصلا توجه نکن بهش ، بهش نگو دست نزن ، زشته ، یا دعواش نکن.
حتی کوچکترین توجه هم باعث میشه ادامه بده
چون میفهمه از این طریق میتونه توجه شما رو جلب کنه

😂😂😂😂خندم گرفت ببخشید

پسرمنم اینطوری ولی نمیزاره لخت باشه وقتی دست میزنه حواسشو سریع پرت کن

والا دختر منم هی خودشو ویماله به پتوش دکتر می‌گفت طبیعیه محل ندارین داره اعصاب اون قسمت تشکیل میشه

واای من پسرمو صبح شستم یهو دیدم رفته جلو باد پنکه التشو باد میزنه میخنده

حواسشو پرت کن وقتی میپره رو‌کمر یا جایی
موقع پوشک کردنشم از قبل یه اسباب بازی چیزی بزار جلو دستت تا پوشکش میکنی با اون سرگرم شه

پسر من دوست نداره دست بزنه
باید حواسشو پرت کنی به کارش نخندین که فکر کنه کار خوبیه

چون اصلا بدون شلوار و پوشک نمیزارمش سریع میبندم

نه اصلادست نمیزنه

کنجکاوی جنسی بزرگتر بشن بیشترم میشه عزیزم چون یکم لذت داره براشون واسه همین میگن شبا لخت نخابن ک پتو نرمه خوششون میاد
پسر منم وقتی پوشک نمیکنم التش بزرگ میشه دست میزنه براش سواله
چاره کار فقط بی توجهیه و حواسشو پرت کنی

خب نزار لخت بمونه

نه بلوغ از الان اخه؟این کنجکاوی هست سعی کن حواسش پرت کنی بگی عه نگا مورچه نگا جوجه اومد.دعوا کنی بدتر سرخورده میشه رو میاره ب این کار

حواسشو پرت کن یادش بره
پسر منم میاد پشتم میشینه هن هن میکنه

پسر من ک بدش میاد انگار ن خودش دست میزنه ن میزاره ما دست بزنیم

نه عزیزم به این میگم کنجکاوی جنسی باید فقط حواسش رو پرت کنی تا اومد بپره رو کمرت بالند شو بازی کن باهاش تا از سرش بیافته

پسرمنم خیلی کم میپره روبقیه خودشوفشارمیده ولی من حس میکنم بیشتربازیشه چون جیغ میزنه ومیخنده

سوال های مرتبط

مامان همتامهتا مامان همتامهتا ۱ سالگی
من واقعا نمیدونم دیگه چیکار کنم
دخترم خیلی وضعیتش بد شده
بزرگ شده حتی پریود شده اما اصلا رعایت نمیکنه.
ارامشو ازم گرفته .
همه براش فراهم کردم
محدودش نکردم هر جا دوست داره با دوستاش بره ببینم اوکی میزارمش بره

ولی واقعا هیچکدوم تاثیری نزاشت
همش سرش تو گوشی
درس نمیخونه گوشی میگرم ازش میگم درس بخون همش در حال خوردنه
اشغالاشو میریزه زیر تخت پشت کمد
لباسا شلخته
۱۲ سالشه تو عین این ۶ سالش ک دیگه حالیش میشه همه چی یک روز نیست من ارامش داشته باشم همش داد بیداد .
پدرشم ی معتادیه رفته زن گرفته زن باباش باهاش رابطش خوب نیست .نمیره اونجا شرایط زندگیشون خوب نیست..ک بگم یک سال بره پیششون
اصلا دلم نمیاد تا یک هفته میره پیششون دلم تنگ میشه میارمش پیش خودم

مادرم دلم نمیاد ازم دور شه
همش باهاش حرف میزنم
میگم نکن مامان ببین من همه کار دارم برات میکنم چرا اینقد اذیتم میکنی اصلا نمیفهمه .الان میوه ور داشت بهش گفتم رها هسته اشو بیا بنداز سطل نندازی جای
از لای در نگاش کردم دیدم انداخت پش تختش.
منم از کنترل خارج شدم زدمش .شوهرمم سر این مسئله ناراحت همش میگه خونه کثافت ور داشته با کارای این همش این چند مدت بحثیم باخاطرش
.مشاوره بردمش تاثیری هم نداشت.واقعا دلم دیگه شکسته از همه چی
از پدرش جدا شدم همش اذیتم میکرد
الان ک زندگی خوبی دارم این اینجوری میکنه.
همش میگم کاش مادر بدی بودم بی احساس همون موقع ک باباش از من گرفتش نمیگرفتمش ب زور داداگاه .
مامان فندق مامان فندق ۱ سالگی
همه از خانواده شوهر مینالن من از خانواده خودم کلا اعتقادی به این ندارن ک سبک‌ زندگی بچه با بزرگسال فرق داره مثلا خواهرام خودشون شب تا صب بیدلرن صب تا عصر خوابن بعد من ساعت ۱۲ پسرمو‌ب زور میارم بخابونم گریه میکنه ک بره بیرون از اتاق همه میپرن ب من ک ولش کن ولش کن خوابش نمیاد😐😐امشب دومین شبیه ک پسرم با گریه خوابید البته امشب بعد گریش بازی کردم شعر خوندیم با حال خوب خوابید ولی بازم ناراحتم یا مثلا ساعت ۸ونیم مامانم زنگ زده ب خواهرم ک برا آرن بستنی بخر خواهرم ۱۲ شب اومده بستنی اورده نشونشم‌میده من نزاشتم بخپره همه پریدن ب من ک بی وجدانی نزاشتی بخوره😐😐فخش میدن بهش میگن بزن فلانی رو یا میگن باهات قهریم یا میدونن الان تو این دوره حساسه رو‌خوراکیاش هی میان دست میرنن ک این جیغ بزنه بگه نه یا گوشی میدن بهش کلا رفتارای رو مخی باهاش دارن ک کلا تو‌خونه خودمون ممنوعه با اینکه میدونن من مخالفم اصلا براشون مهم نیست انجام میدن فک کنین ب بچه اینقدی امروز خواهرم گیر داده بود ادامس بده هر چی گفتم یواشکی بخور اخرش پسرمو‌صدا زد نشونش داد اشکشو‌در اورد یا میگم نوشابع نده ب زپر میده میگه یه ذره بود گاهی میگم کاش بجع نمیاوردم وقتی اینقد اطرافیانم بیشعورن بعدم‌میگم تحمل کن چن ماهی یبار میبینیشون بخدا ب خاطر همین کاراشون ۳ ماه نیومدم مامانمو‌ ندیدم ولی اخرش چی
حالا به نظرتون مثلا ۳ ماهی دو هفته پیششون باشه خیلی رو پسرم تاثیر میزارن؟
مامان علی مامان علی ۱ سالگی
بچها بیاین ی چیزی بهتون بگم آروم بشم یکم😂
یه دوستی دارم که ۱۰ ۱۲ ساله باهم رفیقیم و ۷ ساله باهم رفت و آمد میکنیم پسرش ۶ سالشه از وقتی ک خیلی کوچیک بود هر کی میومد خونشون در اتاقش رو می‌بست هیچ بچه ای رو راه نمی‌داد اسباب بازی هاشو ب هیچکی نمی‌داد حتی خودشم اصلا اجازه دست زدن ب اسباب بازی هاش نداره یعنی مامانش اینجوری یادش داده ک ب کسی نده خراب میشه و اینا
از وقتی بچم دنیا اومده میریم خونشون من همیشه واس پسرم اسباب بازی میبرم چون میدونم اون نمیده حتی خودشم با اسباب بازی پسرم بازی میکنه ولی از خودشو اجازه برداشتن نداره ولی میاد خونمون کل اتاق رو میریزه بیرون همه چی رو میاره بازی میکنه حتی پسرم دستش رو میگیره میبره تو اتاق بهش همه جی میده حالا دیشب خونشون بودیم پسرم گریه میکرد دوچرخه اونو میخاست اونم اصلا نمیزاشت نزدیک دوچرخه بشیم
وای این قد حرصم میگیره دلم میخاد بزنمش😂هر دفعه بهش میگم پس توهم بیای ماهم در اتاق رو قفل میکنیم میگه قفل کن خودم باز میکنم خودم برمیدارم ..
واقعا اون بچه از بچگی اینجوری تربیت شده ها اینا رو از بچگی می‌دیدیم دوستم بهش یاد میداد و همین جور ک الان بزرگه عادت کرده
ولی واقعا حرصم میگیره
اوف😐
شما جای من باشین بیاد خونمون چیکار میکنین