۸ پاسخ

بخدا من سر پسرم تا یکسال فقط برنج و مرغ و گوشت میخوردم.
دیگه حالم ازشون بهم می‌خورد.
سر دخترم گفتم فقط،بهش شیر خشک میدم، خیلی هم راضی بود

چرا شیر خشک نمیدی خودتو راحت کنی

جرا ازون موقع آخه شیر گاو

من بچم تا ۱۵ روزی اوکی بود بود بعد اون پدر شوهرم ب بچم چند بار شیر گاو داد بدبختیه من شروع شدتا همین الانم بد غذاعه

آره تازه این زور زدن بخاطر ناپرهیری های قبلی شماست اگه همینجور ادامه بدی دیگه زور زدنش هم کمتر میشه

نه والا.
من سر دخترم از اول همه چی خوردم

واای چه سردردایی ماه های اول زایمانم گذروندم به نسکافه خیلی شدید عادت داشتم ولی تا میخوردم دخترم دل درد میگرفت بیخواب میشد دیگه خیلی تحمل کردم تا از سرم دراومد

من سر دوقلوهام شش ماه کامل رعایت کردم خداروشکر آروم بودن

سوال های مرتبط

مامان سیدعلی وآیین مامان سیدعلی وآیین ۵ سالگی
دخترا بیاین یکم دردودل دوستای خوشگلم یکم حرف بزنیم نمیدومم چراابنجوری شدم.توی پیام های قبلم هیتش ک قصدبارداری نداشتم و خدا خوایت و شد و چیاکشیدم توبارداری ازنظرروحی .جسمی هم بماند.پسرم خیلی گریه میکنه گاهی.دوترداروداد خوب بود.امان انقد.اینفاکول تهیه کردم خیلی بهترشد.اما گاه و بیگاه نصف شبا باز گریه میکنه ک اینم بماند چون انقدی نیس و میشه تحمل کرد.مشکل خودمم.بچه تاسه صب هی خواب و بیدار یایدفعه شروع ب گریه میکنه.یا گاهی تاافتاب بزنه بیداره یاحتی شب تافرداصبش ی ریز بیدار.کل این یه ماه و خورده ک دنیااومده یاخونه مامانم اومدم یاخونه مادرشوهرم.چندروز اومدم خونمون.دستام گرفته گردنم.تنهایی ازپسش برنمیام همسرم بنده خدا هم خیلی کمکه.اما کم اوردم همش میتوپم ب نوزاد همش میگم دهنتوببند اه توچرااینجوری هستی و خیلی چیزای دیگه میگم خدایا بسه این چی بود ..دلم همش میره برای گذشتم.حس میکنم دارم نابود میشم.همسرمم میگه بخواب کلی کمکه.بچع نگه میداره صبم میره سرکار.دلم براش میسوزه‌همش گریه میکنم اون بنده خدا هرچی داد میزنم هیچی نمیگه