۱۱ پاسخ

بخدا میگی سزارین ولی منم سزارین شدم همون بوعلی. ماساژ رحمی و پاشدن راه رفتن خیلی درد داره. حالا تو نوعِ بد زایمان طبیعی بودی. ولی سزارین خوب و بد نداره. ماساژ رحمی و راه رفتنش برای همه دردناکه. درد مثل مرگ دور از جون بقیه.

اخخخ
عزیزم
چی کشیدی
من سزارین بودم
عالی بود خداییش
خود عمل که بی حس بودم هیچی نفهمیدم
بی حسیمم رفت فقط برای اولین راه رفتن دردم اومد
و تمام
باز خداروشکر الان خوبی

واییی عزیزم چی کشیدییییی🥺
من که زایمانم راحت بود خدارو شکر با اینکه طول کشید اما با اپیدورال اصلا درد نداشتم

واقعا خدا قوت😑😑
چقدر زجر کشیدی😑😑

خداقوت واقعا درد کشیدی زایمان خیلی خیلی سختی بود طبیعی همین طورش کلی درد داشت به اضافه مصیبت واقعا از خدا میخوام سلامتی بهت بده

من ۲اردیبهشت ساعت ۹ صبح بستری شدم و نویان ۳ اردیبهشت ساعت ۵:۳۰ صبح دنیا اومد

رو راست میگم اگه برگردم عقب دلم برا هیچکس نمیسوزه و قطعااااا میرفتم سزارین بیمارستان بوعلی خیلی پشیمونم باز خدارو شکر تموم شد اون روزا الان حالم خوبه اما همچنان عفونت دارم

پارت ۳
می‌گفت هنوز سر بچه پایین نیست 🤦‍♀️تو درد ۱۰ سانت انقباض عذاب آور پاشدم کللللی ورزش کردم رمضانی اصلا نذاشت بخوابم یا استراحت کنم و مدام منو امید میداد ماساژ میداد ساعت ۵ صبح دکتر قره خانی اومد معاینه کرد و گفت آن اس تی بگیرین وقتی دید نوار قلب بچه ضعیفه منم نفسم بالا نمیاد بهم اکسیژن وصله گفت ببرین زایمان (عن خانوم حتما باید میمردم😒😂) رفتم اتاق زایمان و آمپول بی حسی زدن همون اول با تیغ برش زدن اصلا نفهمیدم دردشو از بس درد زایمان زیاد بود یهو دیدم یه دستگاه برقی آوردن همون وکیوم که دکتر اولش گفت دستگاه رو رد کرد هی گفت زور بزن بعد اومدن نویان تماااام دردا رفت (البته درد زایمان) وقتی گذاشتن رو سینه ام بلند بلند می‌خندیدم و قربونش میرفتم بهترین حس دنیا بود🥹 همون موقع رمضانی بچرو گذاشت رو سینه ام و شیر خورد بخیه هام هم خیلی زیاده هم داخل هم بیرون مثل پارچه جر دادن رفته فقط یک ساعت بخیه زدن طول کشید آنقدر بد بخیه زد دکترها که بعد ۱۵ روز عفونت شدید کرد و گوشت اضافه آورد و من باز رفتم اون گوشت رو لیزر کردم و چه مصیبت هایی که نکشیدم

وکیوم چرا جای سرش درست نبود ؟

شروع کردن به زدن آمپول فشار و هی دوز دارو رو بیشتر کردن حتی مستقیم با سورنگ تزریق کردم افتضاح درد داشتم ولی بازم خیلی کم پیشرفت میکردم تا اینکه با کللللی ورزش رسیدم به چهار سانت ساعت ۹ شب (۹صبح تا ۹ شب 😐) بعد اون کیسه آب رو ترکوندن چیزی که خییییلی بد بود این بود که همش معاینه میکردن اونم نه معاینه ساده بلکه هربار تحریکی🤦‍♀️،،،،بعد کیسه آب درد افتضاحی داشت باز با کمک ماما شکوفه رمضانی بلند شدم و مدامممم ورزش کردم (خانوم رمضانی اون روز شیفتش بود کل ۲۰ ساعت رو پیش من موند) وقتی به ۷ سانت رسیدم رفتم زیر آب داغ و اونجا اسکات زدم تو اوج درد و انقباض ورزش کنی خیلیهااا الکی نیس😂 دیگه کلا خیس خالی بودم با همون لباسا اومدم از میله های تخت می‌گرفتم و خودم می‌کشیدم پایین به حالت دسشویی ایرانی رسیدم به ۹ سانت دیگه خیلی هوار میزدم تو اون درد دستگاه ان اس تی وصل بود و موقعی که زور می‌آمد هی معاینه تحریکی میکردن 🤦‍♀️ گاز بی حسی هم تاثیر نداشت فقط منو گیج میکرد ساعت ۳ صبح شدم ۱۰ سانت فول ولی دکتر اجازه نداد زایمان کنم

وای وکیوم بد نیس واسه بچه؟

سوال های مرتبط

مامان ويهان👼🏻💎 مامان ويهان👼🏻💎 ۲ ماهگی
در اینجا سوال یا تجربه‌خودتون رو بنویسید (((تجربه زایمانم))))
پارت اول:
طبق سونو تاریخ زایمانم ۲۹خرداد بود
چندروزی بود احساس میکردم شورتم‌خیس میشه ۱۷خرداد رفتم مطب دکترم بهش گفتم اونم معاینم کرد گفت ۱سانتی و احتمال نشتی کیسه اب داری از قبل هم فشارم گرفته بود فشارم بالا بود بعدش معاینه تحریکی برام انجام داد واقعا دردم گرفت منی که آستانه تحملم بالاس گفت ۳۸هفته و ۳روزی نامه میدم برو زایشگاه که زایمان کنی
من از قبل ماما همراه گرفته بودم به ماماهم زنگ زدم جریانو بهش گفتم اونم گفت سریع برو زایشگاه و به همکارم که شیفته زنگ‌میزنم‌ هواتو داشته باشه منم خودمو میرسونم
ساعت ۸:۳۰شب رسیدم زایشگاه همکار ماما همراهم مجدد فشارمو گرفت گفت فشارت بالاست معاینم کرد گفت کیسه ابت نشتی نداره (چقد از معاینه متنفرم واقعا درد داره)😢
گفت باید بستری بشی همسرم اومد وسایلامو برد و لباس بیمارستان پوشیدم که بستریم کنن همون موقع زنگ مامانم زدم که بیاد ،منو بردن تو یه اتاق تک نفره چون از قبل گفته بودم اتاق تک میخوام ،دستگاه وصل کردن برای نوار قلب بچه و سرم وصل کردن
گفتن باید ۴سانت بشی تا ماماهمراهت بیاد که اینو من نمیدونستم 😓خلاصه مامانم اومد پیشم بهم سر زد نمیزاشتن خیلی پیشم باشه گوشی هم ازم گرفتن گفتم زنگ ماماهم بزنین بیاد گفتن فعلا نمیشه باید ۴سانت بشی
دوبار معاینم کردن بعد منو تو یه اتاقی بردن پزشک شیفت اومد معاینم کرد یه چیزی داخل رحمم کرد گفت این اسمش ایزیه باعث میشه دهانه رحمت باز بشه
حانیه حانیه قصد بارداری
تجربه زایمانم پارت اول

۴ اردیبهشت ساعت نه صبح درد پریودی داشتم می‌گرفت ول میکرد ولی کم بود منم بیخیال شدم چون ماه آخر ماه درده منم ۳۸ هفته و ۶ روز بودم وقتش نبود که بخوام نگران بشم بیخیال شدم خوابیدم تا ۱۱ بیدار شدم صبحونه خوردم دیدم نه دردام داره بیشتر میشه فاصلش هم ۲ دقیقه بود دیگه مطمئن شدم پاشدم گفتم ورزش کنم که زودتر دهانه رحمم باز بشه البته چند روز پیشش معاینه شدم گفتن یک سانتی خلاصه یه نیم ساعتی ورزش کردمو گفتم برم حموم به مامانمم زنگ زدم اومد پیشم
ترشح غلیظ همراه با خون قهوه‌ای هم دیدم که گفتم یا اباالفضللللل دیگه وقت رفتنه😂😂
تا ساعت ۴ تونستم تو خونه تحمل کنم بعدش با شوهرم و مامانم رفتیم بیمارستان معاینه کرد گفت ۳ سانتی انقباض شدید هم داری بستری میشی
تا بستری شدم ساعت پنج شد رفتم تو یه اتاقی شانس من اون ساعت همه دانشجو بودن
۴ تا دانشجو بالاسرمن بودن با مثلاً استادشون
دوباره معاینه کردن بعدش زنه بجای اینکه خودش انجام بده به این دانشجوها میگفت اومد برای من آنژیو وصل کنه بلد نبود دیگه اینو هی میزد درمی‌آورد تا بعد از اینکه رگ منو پاره کرد تونست اومد سرم وصل کنه بهش پیچ آنژیو رو باز کرد هرچی خون بود اومد حالا هول کرده بود نمیدونست چکار کنه😂😂
خلااااصه
اینا هی میومدن معاینه میکردن با درد یعنی درد معاینه برای من بیشتر از درد خود زایمان بود
کیسه آبم هنوز سالم بود تا ساعت ۷:۳۰ گفتن ۵ سانتی
دکتر شیفت اومد بالاسرم گفت ضربان قلب جنین نامنظمه چند نفر اومدن بالاسرم یکی پاهامو جم میکرد تو شکمم فشار میداد دکتر هم تو دردی که میگرفتم معاینه میکرد که بزور دهانه رحمو باز کنه بعدش کیسه آبمو سوراخ کرد و درد واقعی تازه شروع شددد
مامان دلوین🩷 مامان دلوین🩷 ۷ ماهگی
سلام مامان خانوما روزتون بخیر
خب منم میخوام بعد از دو ماه تجربه زایمانمو بزارم فقط اینکه خیلی طولانیه و شاید سرتونو درد بیاره
تجربه زایمان سزارین #پارت 1#
خب من توی 28 هفته فشار خون گرفتم و دو شب توی بیمارستان بستری شدم و بعد از اون روز قرص شروع کردم ک بعد از بیمارستان بازم فشارم رفت بالا ک این دفع رفتم مطب ک قرصمو کرد دوتا وهمین جوری ادامه داشت تا 33 هفته ک قرصای من رسید ب 6 تا یه روز ک مراقبت داشتم و رفتم مطب دکترم همون روز باز فشارم رفت بالا و دکتر گفت من نمیدونم بهت ختم بارداری بدم یا بزارم تا هفته 37 بمونی برای همین گفت باید بری جای یه دکتر دیگه ک توی شهر دیگع بود و دو ساعت توی راه باید باشی من گفت حتما فردا صبح برو ما فرداش صبح راه افتادیم رفتیم و توی اون شهر برادر شوهرم زندگی میکنه ک ما صبح رفتیم خونه اون تا غروب ساعت 7 ک نوبتمون بود و رفتیم پیش دکتر و از شانس گند من همون موقع باز فشارم رفت بالا ک دکتر افتخاری گفت باید بری بیمارستان واسه ختم بارداری نمیدونین با شوهرمو مامانم چقد گریه کردم میترسیدم ک بچه نرسیده باشه درکل کلی ترسیده بود بلاخره رفتم خونه و یکی دو ساعت تو خونه بودیم و از غصه نمیدونستیم چیکار کنم و بلاخره ساعت 12 شب منو بردن تا بستری کنن حالا ما هم هیچی لباس واسه بچه نگرفته بودیم مثل قرار بود وقتی منو بستری کردن فرداش مامانمو شوهرم برن واسه خرید سیسمونی
مامان کیارش💙 مامان کیارش💙 ۳ ماهگی
سلام عزیزای دل بعد دوماه اومدم از تجربه زایمانم بگم
پارت ۱
من دقیق ۳۷ هفته رفتم پیش دکترم ک فشارم بالا بود و دهانه رحمم دو سانت باز بود بهم نامه بستری داد تا برم برای زایمان
همون روز اومدم خونه رفتم دوش گرفتم وسایلای مورد نیازمو و ساک بچمو برداشتم و رفتم به سمت بیمارستان
اونجا اول شرح حال گرفتن فشارمو گرفتن دوباره معاینه داخلی کردن بعم گفتن لباساتو درار و برو داخل یکی از اتاقا
دکتر دستور داد ک آمپول فشار بهم بزنن ، من حدودا بعد از ظهر بستری شدم و با دوز پایین داشتم آمپول فشار دریافت میکردم البته خودمم انقباض داشتم توی ان اس تی نشون میداد انقباض دارم ولی خیلی انقباضای منظم و دردناکی نبودن خلاصه من آمپول فشار میگرفتم و همچنان دردهای آنچنانی نداشتم تا روز بعدش صبح شیفت دکترا عوض شد و یه دکتر دیگه اومد اون داروی فشار رو قطع کرد گفت لازم نیست زایمان کنی منم کلی ناراحت شدم و گفتم مگه من مسخره دست شمام من دکترم ختم بارداری داده خودمم انقباض دارم الان برم خونه قطعا دوباره باید بیام خلاصه کلی حرف زدم تا راضی زد دوباره داروی فشار رو شروع کنن اون روز هم من کااامل داشتم آمپول فشار دریافت میکردم ولی دریغ از یک سانت پیشرفت یا دریغ از دردهای منظم زایمانی
مامان فاطمه مامان فاطمه ۴ ماهگی
سلام مامانا بیاید از تجربه زایمانم بهتون بگم چه زایمان بدی داشتم 😭۹روز مونده به زایمانم شروع کردم به شیاف گذاشتن شیاف گل مغربی روز اول که گذاشتم هیچ دردی نداشتم روز دوم یکم درد داشتم روز سوم که گذاشتم بیشتر شد رفتم زایشگاه معاینم کرد گفت یک سانت نیم باز شدی گفتمش دارم شیاف استفاده میکنم گفت خوبه استفاده کن روز چهارم دردام بیشتر شد هر ۵دقیقه میگیره ول می‌کنه وقتی که درد میگیره فقد ام البنین صدا میزدم نه دردام بیشتر شد رفتم زایشگاه گفت هنوز همون یک سانت بازی گفتم خو آمپول فشار بزنین گفت نمیشه هنوز چند روز وقت داری گفتم چکار کنم گفت برو خونه درداتو بکش من ماما خصوصی داشتم ولی اون فقد سزاریان میکرد با گریه رفتم پیشش گفتم چنتا بیمارستان رفتم میگن نمیشه آمپول فشار بزنیمت چون وقت داری من آمدم که سزاریانم کنی دیگه نمی‌کشم گفت بزار معاینات کنم معاینم کرد گفت آره هنوز یک سانت باز هستی ۲۰میلیون واریز کن به حسابم نامه بستری بهت بدم منم زود واریز کردم رفتم بیمارستان بستری شدم گفت فردا اولین نفر خودت سزاریان میکنم ساعت دو شب بود دردام بیشتر و بیشتر شد گفتن بزار معاینات کنیم نذاشتم ولی من داشتم می مردم از درد 😔ولی خودمو نشون ندادم ترسیدم ساعت چهار صبح خواستم برم دسشویی نتونستم بشیم آمدم با گریه گفت چته گفتم حس میکنم بچم داره میاد زود معاینم کرد پنج سانت باز شده بودم زود به دکترم زنگ زدن آمد ساعت پنج سزاریانم کرد سر تخت که بودم
مامان درسا🥰🎀💞 مامان درسا🥰🎀💞 ۳ ماهگی
سلام دخترا از تجربه زایمان م میخوام بگم
از وقتی زایمان کردم اذیت بودم حس درد توی دهانه رحم داشتم موقع توالت رفتن اینم بگم زایمان طبیعی با وکیوم داشتم توی *بیمارستان تامین اجتماعی شهریار*
دکترم زهرا جهانگیری بود
بجای اینکه سزارین م کنه بعد از 12 ساعت درد وکیوم کرد با کلی جراحی و پارگی با تیغ که بعد از 45 روز فهمیدم بخیه هام کامل باز شدن بعد از 55 روز رفتم دوباره عمل کردم اینبار به دلیل پارگی های شدید لابیا و عمل دهانه رهم رو باهم انجام دادم الان که یک هفته میگذره هنوز سوزش دارن بخیه هام با شیاف درد مو اروم میکنم از شانسم نمیدونم خوب یا بد بعد سه روز از عملم با اون همه بخیه و درد و سوز پریود شدم نوار بهداشتی گذاشتم الان که 4 روز میگذره پریودم قط شد کلا مفنامیک اسید رو هم امروز شروع کردم چون دکترم گفت از روز اول پریود استفاده نکن که بخیه هات جوش بخورن ، امروز معاینه دومم هست واسم دعا کنید که خوب پیش بره الان یک هفته کامل نتونستم به دخترم برسم و بغلش کنم چون همش دراز کش بودم
واسه وامم اومدم شهرستان که عمل کردم وام ازدواج تازه کد رهگیری برام اومد ، توی زایمان با وکیوم هم دست دخترم اسیب دیده بهش میگن ارب» دارم واسش کاردرمانی انجام میدم واسم دعا کنید که جواب بده کار درمانی چون دکتر گفت اگه توی هر مرحله کاردرمانی جواب نده باید عمل کنه ، عمل هم تا ۶ماهگی فقط جواب میده ، هزینه عمل هم ۳۰۰ ملیونه واسم دعاکنید ،