راد بخاطره ریفلاکس شدیدی که داشت دکترش تشخیص داد به جای ۷ ماهگی از ۵ ماهگی شروع به غذا خوردن کنه
فرنی برنج ریفلاکس، حریره بادوم ریفلاکس
چی باید میدادم اینا همون غذاهای اولیه است😔😔😔
یجوری بالاشون میاورد که منم باهاش عوق میزدم
هفته بعد که دوباره نوبت گرفته بودیم
گفت کدو حلوایی پخته
دو ماه اول، کدو حلوایی و به
۷ ماهه شده بود و بهش جو دوسرپرک با به میدادم
وزن گیریش و رشد قدیش عالی بود
براش نخود فرنگی میپختم آب و پوستشو جدا میکردم با کره اندازه دوتا نخود میکس میشد
بروکلی آبپز میکس شده با جو دوسر پرک و یک کوچولو کره
کدو سبز و هویج و …
عادت غذایی از قلب خونه یعنی مادر شروع میشه
قبل پسر من ۴ تا بچه دیگه هم تو خونواد‌مون دنیا اومده بودن
همه مادرها تقریبا هم سن بودیم( دختر خاله،خاله،زن داداش و عروس خاله)بچه‌هامون با تفاوت چند ماهه، یک گروه زدیم واتساپ و شبانه روزی همه اطلاعات رو بهم میدادیم
یکیشون حریره‌ها رو که نخورده بود موز و سیب رو شروع کرده بودن
قطعا بچه‌ای که طعم شیرینتر و راحتتر به ذائقه‌اش بخوره بقیه مواردو پس میزنه و نمیاد پوره ماش، یا پوره نخود بخوره
اما من مطمئنم تغذیه خیلی مؤثره، چون از دو سالگیشون که غذاهای مشابه راد رو میخوردن تغییر چشمگیری داشتن
یادتونه گفتم راد ریفلاکس بادوم داشت؟!
در حال حاضر ب دادن بادوم از کشفیات هفته پیشم بود که از شب قبل داخل آب سرد بزارم به جای آب گرم، پوستشو بگیرم، بزارم خشک شه و بعد بو بدم اونم در حده ۷ دقیقه ،اینطوری ترد میشه و دیگه سفت نمیشه😍✌🏼😆

تصویر
۱۸ پاسخ

پسرمنم رفلاکس شدیدو کولیک شدیدداشت خدا میدونه چی کشیدم دست تنها تا به اینجارسیدیم حتی ازفکر به بچه دومم میترسم ازبس سرپسرم زجرکشیدم

منم پسرم رفلاکس و کولیک شدید داشت خیلییی سخت بود همش عکسای قبل رو‌که میبینم میگم خداروشکر که این روزا تموم شد،واقن سخت بود پسر من از بینی و دهن بالامیاورد وقتی اینحوری میشد قشنگ چندثانیه ای دورازجونش میرفت چون راه تنفسش بسته میشد،خیلی سخت بود خیلیی

چقدر سخت بوده خدا رو شکر که از پسش براومدین😍

عزیزم دکتری ک باش تغذیه رو شروع کردین کی بود؟ و الان پیش کی چکاپ میبرین؟

سلام عزیزم شما ی پیام واسم گذاشته بودین ک پدی لاکت یا بائو لاکت ب دخترم بدم میشه بگین واس چی خوبه میخام واس دخترم تهیه کنم

سلام عزیزم.
پیامهاتون رو چک میکنید؟

بله سنش درسته رفلاکس هم خوب شده اما شیر محلی گرفتم چند روز خورد یه ماه تو راه دکتر بودم دل درد وحشتناک یبوست شدید و بدتر از اون شقاق گرفت حالا نمیدونم از لبنیاتی بگیرم میترسم باز امتحان کنم ببلاک جونیور قاطی شیر خشکش بهش بدم میشه؟
قد 98 وزن 13 کیلو
داروهم آهن ایروفیکس میدم بهش قبلا لیپوزوفر آبی میدادم مولتی پدیا بست همین دوتا

مامان راد جو دوسر پر تو چه غذاهای بدم بهش؟ در کل دختر من بد غذاست چه جوری بهش بدم راحت بخوره راه حلی دارید

باران من انقد رفلاکس پنهان وحشتناکی داشت طفلک نفس نمیتونست بکشه با قطره چکان بهش شیر میدادم الانم نمیدونم چکارش کنم انقد که کمبود وزن داره نمیدونم آهن همون ایروفیکس بدم یا لیپوزوفر بدم؟
شیر خشک همراه با مکمل ببلاک بدم موردی داره؟ شیر کیلوی منظورتون محلیه؟ آد چرا هنوز میدید همه بچه ها باید بخورن؟

از چشم بد دور باشه پسر قشنگم🧿

من ک همچنانم درگیر رفلاکسشم
یه وقتایی یهو بالا میاره. با اینکه دارو رفلاکسم میخوره کارم شده یا عوق شستن یا پیپی شستن . دکتر گف احتمالا اندوسکوپی میخاد ک ببینه چ دارویی باید بده . چون گف رفلاکس بچه ها تا ۱۸ ماهگی باید تموم بشه

عزیزم اون میله پشت سرپسرتو ازکجا گرفتی اسمش چیه؟

سورنا هم رفلاکس بود و دکترش گفت از سبزیجات شروع کن د از ماه بعد قلم یا رون مرغ پخته بده دستش، الان خداروشکر همه غذایی میخوره و کلا راضی هستم ازش

پسر من ریفلاکسش وحشتناک بود هم شیر هم غذا استفراق میکرد تا ۳سالگی کم کم ، کم شد زیر نظر دکتر دارو میخورد
ولی الا ۳سال و ۴ماهشه ولی وزنش کمه ۱۵کیلویه خیلی وقته قد وزنش استوپ کرده شاید از ۲سال و۶ماهگیش
نمیدونم واسش چیکار کنم

رفلاکس پنهان داشت؟

من خوشبختانه تجربه رفلاکس بچه رو نداشتم
ولی از تاپیک شما و بقیه دوستان ک تجربه داشتن از خوندنشم زجر کشیدم😪
دخترم ی کولیک خیلی خفیف داشت ک اونم با ی دوره دارو خوردن خوب شد
و خودمم خیلی رعایت غذایی کردم همون ۲ ماه اول
جوری رعایت کرده بودم ک بعد از تقریبا ۳ماه بعد از زایمان ک خورشت بادمجون خوردم جوری معده دردو دل درد گرفتم انگار داشتم میمردم
مث نوزادی شده بودم ک مامانش چیز نفخ دار خورده باشه😅

ماشالله بهش قدش چنده گلم

پسرمن علاوه برغذا شیرم میخورد پشتش بالا می اورد بچه رفلاکسی خیلی سخته خیلی هرلحظه استرس داشتم

سوال های مرتبط

مامان 💙راد💙 مامان 💙راد💙 ۳ سالگی
من خیلی بچه دوستم، هر جا نوزاد یا بچه کوچیک ببینیم غش و ضعف میکنم براش
یجوری باهاشون بازی میکنم که بقیه رو هم به وجد میارم😂😂
عمه همسرم هم مثله منه، 😂😂 ولی اون برای همه میره روی منبر که بچه دار شید ببینید چه کیفی داره.
من فقط حسه اون لحه‌ام و انرژی گرفتن از بچه برام مهمه
مثلا راد رو میبینن که چقدر منو همیرم میبوسیمشو بغلش میکنیم
میگن وای خدا سه قلو بهتون بده، حالا لوس نشه
که همسرم میگه خب بشه لوسه مامان و باباش میشه😂😂
ولی آبم تویه یک جوب نمیره مخصوصا این دختر بچه‌هاییکه اطوارشون زیاده( نه حسه بچگیشونا) ایناییکه مثل پیرزنها میخوان ادای بزرگترهارو در بیارن و تو سن خودشون نیستن
آخ آخ، یعنی کافیه یکیشون به تورم بخوره…
آخه این چند وقت دوره راد هم زیاد میان، سریع جولو پلاسشونو جمع میکنم پاشید پاشید بچه‌ها برید با هم سنهای خودتون
درست نیست با کوچیکتر یا بزرگتر خودتون بازی کنید😂😂😂
یکیشون چند شبه پیش از راد سوالی کرد که من از چند زاویه مختلف میخواستم خودمون پاره کنم
راد گفت مانی بریم توالت؟ گفتم آره مامان تا دستشویی به من کمک کنو خودتو سفت بگیر که جیشت نیاد
وقتی برگشتیم دختره بچه از راد پرسید رفتی دستشویی راد که ماشینش دستش بود گفت بله
دختر بچه پرسید ماله تو هم خرطوم داره ازش جیش میاد
🫣🫣🫣🫣

مامانش گفت تازه داداش دار شده و دیده، گفتم عزیزم بهش چند ساله داری میگی خصوصیه
بعد خصوصیه داداششو براش عمومی کردی؟!
گفت خب دیگه اتفاق میوفته و باید فرقشو بدونن
اینم بزرگ شده و میفهمه، گفتم اگر فهمشو داشت هنوز کنجکاو نبود که از بقیه پسرها بپرسه، چند وقته دیگه کنجکاوتر میشه از پدرش، پدربزرگش و عمو و دایی و بقیه پسرها میپرسه
اگر برات موردی نداره که صحبت کردن راجبش فایده‌ای نداره
😮‍💨😮‍💨😮‍💨ظ
مامان قندلی❤️ مامان قندلی❤️ ۳ سالگی
سلام به همه مامانای گل
گفتم اول از همه بیام یه تشکر ویژه از مامان ایلیا بکنم که با راهنمایی های دیشبشون باعث شد صبح با انرژی بهتری بیدار بشم و به بدغذایی و اینکه الان هیچی نمیخوره فکر نکردم☺️
صبح که پسرم بیدار شد اولین کاری که کردم گفتم امروز دلم میخواد تو برامون صبحونه درست کنی بیا میخوایم نیمرو درست کنیم یه ماهی تابه آوردیم با سه تا تخم مرغ گفتم تو بشکن خلاصه با کلی خنده و شوخی و اینا تخم مرغ ها رو شکست بعد گفتم حالا بزارم رو گاز تا بپزه و دستپخت پسرم رو بخوریم آماده که شد هی تشویق که وای جقدر خوشمزه درست کردی و اینا اونم از ذوق اینکه چه کار بزرگی کرده تقریبا یه دونه نیمرو خورد و بعدشم چون عاشق شیرکاکائو یه فنجون خورد☺️ خلاصه ناهار هم براش کته با هویج و سیب زمینی و مرغ درست کردم با مشارکت هم که اونم تقریبا دو سومش رو با ماست خورد باورم نمیشد🙃 از خوشی نمیدونستم چکار کنم؟!
ادامه در کامنت میگم خیلی طولانی شد اگه دوست داشتید لایک کنید بالا بمونه شاید به درد یه مادری که فکر میکنه بچه ش بی اشتهاس و کلافه شده بخوره❤️
مامان 💙راد💙 مامان 💙راد💙 ۳ سالگی
الهی به امید تو

صبح بعد از جواب تلفن بدنم شروع به خارش کرد و دوباره کله تنم مثل کهیر ریخت بیرون

گفتم ممکنه از فلفل غذام بوده

ظهر بعد از صحبت با همسرم و شنیدن اخبار دوباره تنم کهیر زد

همسرم گفت ممکنه از مواد نگهدارنده رب بوده

عصر داشتم گردگیری میکردم با شنیدن یه صدای بلند دوباره تنم ریخت بیرون

گفتم ممکنه از گردو خاک باشه

بعد از کارهای خونه رفتم دوش گرفتم که بدنم آروم بگیره

موهام فره حوصله اینهمه سشوار کردن نداشتم چون دیر خشک میشه

شونه زدم با کش سفت بستمش

و قیچی رو برداشتمو قرچ….

چیدممممم

سشوارو گرفتم به بختش تا خشک شه…

همسرم با پسر کوچولومون از پارک اومدن با تعجب نگام کرد اما هیچی نگفت

فقط پسرم میگفت مانی خیلی ناز ناری شدی منم میبوسیدمش❤️❤️

رفتم شیر قهوه درست کنم همسرم اومد پیشم گفت من خیلی حواسم بهت هست

مراقب خودت باش

زدم زیره گریه گفتم چجوری، گفت پروانه نگرانیتو پر بده راد داره نگامون میکنه🥹🥹

منم شروع کردم به نفس عمیق کشیدن…




کهیرای بدنم از استرس و اضطرابه،نمیگم الان میزنه کلا هر موقع اضطراب دارم میاد سراغم
و بیشتر زمانهاییکه هیچ کاری از دستم بر نمیاد هیچ کاری…
مامان باراد مامان باراد ۳ سالگی
ماماناى عزيز من امروز خيلى فكرم درگير شده ، يعنى اتفاقى توى كلاس باراد افتاد كه باعث شد عميق تر بهش فكر كنم. يكى از بچه ها كه با پدرش اومده بود و پدرش هم بسيار آروم و متين هست ، به شدت پرخاشگرى ميكرد. به پدرش لگد ميزد دستش و گاز ميگرفت توى كلاس نميرفت و هر چى پدرش آروم صحبت ميكرد اين بچه بدتر ميكرد. بقيه بچه ها هم در حال ضبط اين صحنه ها🤦🏻‍♀️ يادم افتاد نبايد پدر و مادرش رو قضاوت كنم چون پسر خود من هم چند تا كلمه بد ياد گرفته و ميگه كه اصلا و ابدا در خانواده ما گفته نميشه، از جايى ديگه متاسفانه ياد گرفته و خودتون ميدونين تو اين سن پاك كردن اين حرفا و رفتارا از ذهن بچه ها چقدر سخته. ميخوام بگم ماماناى عزيز صبورتر باشين واقعا رفتارى كه ما با بچه هامون داريم محيطى كه توش پرورش پيدا ميكنن فقط خودشون رو تحت تاثير قرار نميده بلكه به دوستان و اطرافيانشون هم قابل انتقاله🥲. مواظب باشيم همين يه فرياد يا حرف بد از روى عصبانيت اول به بچه خودمون و بعد به بچه ديگه و همينطور جامعه بزرگ و بزرگتر منتقل ميشه. پس بياين آرومتر باشيم با حوصله تر و مودب تر 🤪 نسل بعدى حداقل آرامش و احترام بينشون باشه .
مامان محمد مامان محمد ۳ سالگی
مامان 💙راد💙 مامان 💙راد💙 ۳ سالگی
متأسفانه این روزها ویدئو کال نمیشه کرد
و دست به تلفن میشیم
تلفنی با مامانم صحبت می‌کردم، پرسیدم امروز چند شنبه است؟
مامانم گفت یکشنبه
واقعا بعضی موقعها گم میشم تو موقعیت زمانی
بعد از ظهر قرار بود رادو ببرم پارک که فشار کاری و پر بودن وقتم باعث شد زنگ بزنم به همسرم بگم باید به جای من پسرمونو ببره پارک، اون از من بدتر
اما چون میدونه آدمی نیستم که بی‌دلیل نه بیارم سریع قبول کرد
ساعت ۷:۴۰ دقیقه بود که بهم زنگ زدو گفت داریم برمیگردیم
راد خیلی خسته است و ممکنه تو راه بخوابه، جا خوردم
کی و چطوری اینقدر سریع گذشت، پاشدم، ۲ تا سیب زمینی و ۳ دونه هویج و یک حبه سیر رنده کردم با ۳ تا تخم مرغ مخلوط کردم و نمک و زعفرون زدم
با کره ریختم تو تابه
موقع سرخ شدن یکم سبزی خشک مثل شوید و جعفری و پودر تخم گیشنیز هم ریختم روش
تا قبل اینکه بیان پشت و روش کردم
از تویه اتاق سبدی که ملافه و عروسک توش بودو آوردمو همشو ریختم تو ماشین هر دو سه ماه عروسکاشو با کوله‌اشو میشورم
گوجه خورد شده و بروکلی آبپزو گذاشتم داخل ظرفها و با کوکو چیدم روی میز
راد هر موقع میره بیرون خونه وقتی برمیگرده زنگ میزنه هر چند باباش درو باز کرده باشه
منم میدوم و بغلش میکنم
بعد از غذا رفتن برای مسواکو خواب
منم ماشینو خالی کردمو
تا ۱۱ شب سعی کردم هر کاری دارم انجام بدم
تقریبا ۵ شبه که راد ساعت ۳ بیدار میشه و میاد تو تخت پیشه من
و اینطوری میشه که اون خواب عمیقه من پاره میشه و مدام بیدار میشم و میترسم از روی تختمون بیوفته و روز‌ها نرمال نیستم
🫠🫠
مامان 💙راد💙 مامان 💙راد💙 ۳ سالگی
دیروز بعد از ظهر بعد از تمیزکاری گردگیری
و یه دوش با راد
بهش گفتم مانی بیا ظرف خوراکیاتو ببر❤️❤️قلب کوچولویه منه❤️❤️
مسیجو خوندم نوشته بود عزیزم آدرس خشکباری که مشهد خیلی تعریفشو میکردی برام میفرستی
براش فرستادم…
نوشت راد کوچولو چطوره؟ خیلی وقته ندیدمتون، دفعه آخر یادمه بهم گفتن رژیم داره چون وزنش اضافه است، صبحونه نمیخوره و فقط عاشقه گوشته …
من😳😳😳
و بازم من 😳😳😳
ای بابا من 😳😳😳
نوشتم
راد جونمون هم خداروشکر خوبه، داره بزرگ و بزرگ و بزرگتر میشه😍
رژیم! اضافه وزن! صبحونه نمیخوره و فقط عاشقه گوشته!!!
فکر میکنم راوی از هوش و حواس درست حسابی برخوردار نبوده
چون شما که وکیل هستین و امکان نداره از لحاظ هوش کلامی چیزیو یادتون بره
اما چون خیلی وقته همو ندیدیم و دلمون براتون خیلی تنگ شده و از ما با خبر نیستین
راد از نوزادی آلرژی غذایی داره، ممکنه منظورشون این بوده که من رژیم آلرژی براش در نظر گرفتم
و بقیه موارد هم الهی صد هزار مرتبه شکر برای راد نبوده
برام نوشت
خوب من اون قدر پرونده توی ذهنم هست که چیزهای کوچیک را به خاطر نمی‌سپرم😅 (با ادیت)
نوشتم
آره درسته
به هر حال ⭕️⭕️⭕️ جون ما دوستت داریم
و برات آرزوی موفقیت داریم😍😍
سفر بهتون خوش بگذره و زیارتتون قبول✌🏼✌🏼
و ممنون که ما رو چیزهای کوچیک میدونید☺️
بعدش …
میدونی بعدش این مکالمه میتونست اصلا ته نداشته باشه و یه دعوا و دلخوریه بزرگ باشه تو فامیل
چون طرف وکیل بود و دست به مهره( این کاره است تویه حرف زدن)
و مطمئنن از این نوع بیان کردن گفته‌ها منظور خاصی داشته

ظهر با همسرم در میون گذاشتم (تو ذهنم این بود که من که الان پریودم حساسم و دلم نمیخواد قضاوت بی‌جا بکنم طرفو)
که با کمال تعجب، همسرم گفت یدفعه دیگه به منم گفته
و من نشنیده گرفته بودم …
مامان طلا مامان طلا ۳ سالگی
جلسه دوم گفتار درمانی

سلام مامان جان❤️🌹

دومین گام تو‌ گفتار درمانی بعد از جمله گفتن جواب دادن یا پاسخ دادن کودک به سوال هست، که با "بله" یا "نه" شروع میشه. اگه همزمان آموزش ندادین و برای کودک سخت بود یادگیری "نه" برای کودک خیلی ساده تر و‌ راحت‌تر از "بله" هست پس اول "نه" رو آموزش میدیم وقتی تثبیت شد "بله" رو آموزش میدیم.

برای آموزش "بله" و "نه" به کودکی که تأخیر گفتاری دارد، چند مرحله رو می‌تونی امتحان کنی:

۱. استفاده از حرکات سر و زبان بدن
اول از همه، بچه‌ها معمولاً قبل از گفتن، با سر جواب می‌دن. تو می‌تونی با تکان دادن سر، این مفاهیم رو جا بندازی:
وقتی یه چیزی رو می‌خواد، سرت رو تکون بده و بگو "بله".
وقتی چیزی رو نمی‌خواد، سرت رو به چپ و راست ببر و بگو "نه".
اگه خودش سر تکون داد ولی نگفت، تو جمله‌اش رو کامل کن. مثلا:
"تو سیب می‌خوای؟ (کودک سر تکون می‌ده) آره، بله، نی نی ( اسمش) سیب می‌خواد!"

۲. استفاده از گزینه‌های واقعی (نه فقط سؤال‌های انتزاعی)
دو تا چیز رو بگیر دستت، مثلاً آب و شیر، بعد بپرس:
"آب می‌خوای؟" (اگه علاقه نشون داد، بگو: "بله، نی نی (اسمش) آب می‌خواد.")
"آب می‌خوای؟" (اگه علاقه نشون نداد، بگو: "نه، نی نی آب نمی‌خواد.")
این کار رو برای خوراکی‌ها، اسباب‌بازی‌ها، و حتی فعالیت‌ها انجام بده.

۳. بازی‌های جذاب برای "بله" و "نه"
بازی سوالات خنده‌دار: یه سری جمله بگو که جوابش واضحه، بعد با اغراق جواب بده:
"مامان فیل داره؟" (منتظر واکنش بمون، بعد با خنده بگو: "نههههه!")
"نی نی (اسمش) بستنی دوست داره؟" (با هیجان بگو: "بله!")
بازی چراغ راهنمایی: وقتی چراغ قرمزه، بگه "نه" و وقتی سبزه، بگه "بله".
مامان طلا مامان طلا ۳ سالگی
سلام مامانای نازنین✋🌺❤️

چون تقریبا اصول کلی گفتار رو من تا جایی که میدونستم رو به ترتیب گذاشتم من بعد در خصوص سوالهایی که مامانا میپرسن من پست میزارم.

اولیش آپراکسی گفتار:

آپراکسی گفتار به زبان ساده یعنی اینکه مغز می‌دونه چی می‌خواد بگه، ولی نمی‌تونه به درستی به ماهیچه‌های دهان، زبان و لب‌ها فرمان بده تا اون صداها و کلمات رو بسازن.

مثلاً بچه‌ای که آپراکسی گفتار داره، ممکنه بخواد بگه "آب"، ولی یا اصلاً چیزی نگه، یا به جای "آب" بگه "با" یا "آ". این مشکل به خاطر ضعف عضلات نیست، بلکه مشکل در برنامه‌ریزی حرکات گفتاریه.

🌸 بچه‌هایی که این مشکل رو دارن:

_ معمولاً خیلی خوب می‌فهمن چی بهشون گفته میشه.

_ ممکنه صداها یا کلمات رو جا بندازن یا اشتباه بگن.

_ بعضی وقتا یه کلمه رو درست می‌گن، ولی دفعه بعد اشتباه.

_ گفتارشون ممکنه کند یا نامفهوم باشه.

🌺🌺 درمانش معمولاً با کار گفتاردرمانه، مخصوصاً تمرین‌های منظم و تکراری برای آموزش درست حرکات دهان.

توی کامنتا چند تا بازی و تمرین میزارم:👇👇