از چالشهای راد و نحوه برخوردم پرسیده بودید🤯🤯🤯

منم مثل شما و …

اما گفته بودم چند وقته تلاش میکنم سکوت کنم

نه کم بگم

اما اینکارهارو میکنم

مثلا راد عاشقه پا برهنه راه رفتنه(هممممه جا)
تشویقش کردمو گفتم هر جا که دیدی خیلی خوبه و به پا آسیب نمیرسونه به منم بگو تا منم پا برهنه راه برم درست مثل تو
این جمله خیلی مهمه( درست مثله تو)
و هر موقع میخواد اینکارو انجام بده دقت زیادی میکنه چون هر بار بهش میگم😍

جیغ میزنه با صدای بلند حرف میزنه تو اون زمان اگر خونه باشیم منم مثل اون با صدای بلند جیغ میکشم و براش تمرین آواز خوانی رو دانلود کردم و بهش میگم اِااااااا ببین راد درست مثل صدای تو😍
و تویه بازیهای هیجانی بهش پیشنهاد جیغ زدن میکنم

راد از کف شامپو خیلی بدش میومد، حتی فستیوال کف هم گفت من کف دوستم نمیاد🫠خب دوستش نمیاد
تویه حموم موهامو مثل بستنی قیفی کردم گفتم نوبت توه و …
تقریبا دو هفته است با همین بازی و هیجان نسبت به بستنی در گفته‌هام داره از کف دوستش میاد و اجازه میده سرشو و بدنشو بشورم بدونه دغدغه😂✌🏼

موقع هر وعده غذایی مخصوصا صبحونه وقتی میگم حالا نوبت چیه میگه هیچی، مکَل کَل هم باهاش نمیکنم فقط داستانهاییکه دوست داره رو میزارم میاد میشینه که با دقت بیشتری گوش بده و منم بعضی قسمتهاشو ازش سوال میکنمو یسری قسمتهاشو خودم تقلید صدا میکنم و همراه با این برنامه‌ها صبحونه کاملو تموم میکنه😉
در طول روز پیشنهاد بستنی و میوه زیاد میده، من نمیگم نه و …
میگم واااای من عاشقه برنامه ریزی کردنم راد به نظرت چه موقعی بخوریم که بابایی هم باشه و بعد از غذا هم باشه( ممکنه مخالفت کنه و بگه من خودم میخوام بخورم) اما مسیر میره به برنامه ریزی
شما هم بگید تا با هم پله پله بتونیم راه حل پیدا کنیم

❤️✌🏼

تصویر
۱۸ پاسخ

خوشحالم که مادر آگاهی مثل شما تو دوستام هستن... درود بر شما❤️❤️

چقدر خوب...
کلی میتونم ازتون ایده بگیرم برای تربیت پسرم
خوشحالم شما رو تو گهواره پیدا کردم🫂❤️

خوشبحالت عزیزم برعکس من هم خودم هم خانواده هامون اجازه نمیذیم بچه هامون یکم بچگی کنن به قول خودت پا برهنه راه بره یا با گلی چیزی بازی کنه میگیم نه خونه کثیف میشه لباساش کثیف میشه خودم موقع از پوشک گرفتن انقدر داد کشیدم و جیغ زدم که الانم وقتی حتی تو دستشویی خواسش نیست و خودشو خیس میکنه از ترس اینکه من داد نزنم شروع میکنه به گریه کردن 😔😔😔😔خیلی ناراحتم از این وضعیتی که برای پسرم درست کردم جوری که از هیچ چیزی نمیتونه اونجور که دوس داره لذت ببره از ترس من 😔😔

به به چه پست خوبی 😍
الان همه کامنتا رو خوندم
واقعا خدا قوت به همه ماهااا😅

واقعا هر بچه ای قلق خودشو داره ،بچه ها خیلی باهوش هستن ،قشنگ رفتار مارو زیر ذربین دارن ،
باید تا میتونیم فقط عصبی نشیم
بعضی وقتا خود سکوت ،بهترین تنبیه

من جدیدا از محرومیت استفاده میکنم محرومیت از چیز مورد علاقش
مثلا اگه صبحونشو خوب نخوره
بهش میگم دریا ،امروز خوب نخوردی ،امروز صبح باهات نمیتونم نقاشی بکشم ،ولی بعد ناهار باهات نقاشی حتما میکشم 😍
رو دریا این روش خیلی جواب داده

در کل این روزا میگذره ،هنوز بچه سه ساله هستن ،من همش با خودم تکرار میکنم😊

من فکر میکردم راد یه بچه ساکته😂
آخیش خیالم راحت شد 😂😂😂

مرضیه جون به سوال دارم


ببین دخترم به شدت آروم و وقتی به بچه همسن خودش بهش زورگو میگه اسباب بازی هاش ازش میگیره ساکت میشه از حقش میگذره نمیتونه از خودش دفاع کنه چیکار کنم؟؟؟؟ خیلیییی با بچه ها جور و خیلی با بچه ها که مهربون اگه به بچه مثلا برنتش هم ساکت میشه میگه مامان من کسی و نمیزنم چیکار کنم یکم از خودش دفاع کنع؟

پسر من یه عادت بدی که داره اینه که پسر بزرگم ۵ سال از علی بزرگتره اگه علی چیزی خواسته باشه از داداشش، بهش نده سرشو میکوبه زمین خسته ام کرده به خدا اینقدر من میگم علی سرتو زمین نکوب میگه خب ، ولی اگه دوباره به خواسته اش نرسه سرشو میکوبه زمین

بچه من خیلی جیغ میزنه خیلی گریه میکنه جدیدا .. منم عصبی شدم همش یا داد میزنم یا میزنمش.. حال روحیم داغون شده

اینم برنامه غذایی

تصویر

این یکی

تصویر

عالی بود منم سعی میکنم ولی بعضی اوقات کم میارم دوباره سعی میکنم خودمو شارژ کنم و ادامه بدم منم اکثرا مینویسم حالم خوب نیس الان واست عکس میفرستم

یکی از موفقیتهای بزرگم: تونستم رژزدنو باهدیه گزفتن ترک بدم و خدارو روزی هزار بار شکر میکنم بابتش چون خیلی ناراحت بودم
ناکامیم: تنهایی نمیره جیش کنه میگ سر پام کن هیچ راهی هم جواب نداده تا حالا. پی پی میشبنه صندلی ولی جیش ن

ما مشکل دسشویی رفتن داریم..لامصب طوری مقاومت میکنه و خودشو نگه میداره که ادم شاخ در میاره..باورتون نمیشه گاهی اوقات میره دسشویی قد یه افتابه میشاشه🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️اوایل با دعوا و اعصاب خوردی میفرستادمش...میترسیدم کلیه اش اسیب ببینه...اما حالا میگم مسابقه،،کی زودتر میرسه دسشویی...یا بدون اینکه مخاطب قرارش بدم میگم نیکا بیا تا داداش حواسش نیست ما زود بریم برنده بشیم🤷🏻‍♀️

من که دیوونه شدم آوا رو هم دیوونه کردم 😭نمی‌دونم چجوری از این دوره گذر کنم ،به شدت لجباز و خطرناک شده
مربیش این جلسه می‌گفت یکی از بچه هارو زده به خاطر اسباب بازی 😑🙁نمی‌دونم چیکار کنم ،اصلا به حرفام توجه نمیکنه وقتی در مورد کاری که کرده باهاش صحبت میکنم حواسشو به یه چیزی پرت می‌کنه و فقط باشه باشه الکی می‌کنه 😕

باید خیلی خلاق باشیم بتونیم در لحظه با یه جواب سنجیده مسیرو از لجبازیو جیغو داد به سمت دیگه بکشونیم
ولی یه روزایی ام هست مغز لامصب قفله راه حل خوب نداره هیچی خوب پیش نمیره

خیلی عالی، مادر نمونه، انشاءالله منم بتونم مثل شما با دوقلوهام کنار بیام و براشون دوست باشم نه یه غول
فعلا دارم روی خودم کار میکنم، مثلا یکیش تایم گوشی دست گرفتن رو چند روزه کم کردم و این به آرامش اعصابم خیلی کمک کرده

ولی من مدتیه خیلی بهم ریختم🫠
زودتر از همیشه با هر حرفی بهم میریزم
به همسرم واکنش نشون میدم، ب ایلیا واکنش نشون میدم....
احساس میکنم اکثر مامانا دارن رو بهتر شدنشون کار میکنن و من پسرفت کردم

قبلا مسیری ک الان گفتید پیش میرفتم و واقعا هم جوابه
مثلا برای حموم رفتن ایلیا کفی شدن موهاشو دوست نداره، راه حل من این بود اون اول موهای منو بشوره
وقتی میخواست بزنه میگفتم احساس میکنم پر زور و هیجانی شدی پس بیا زور بازی کنیم

اما الان... نمیگم فاجعه شدم ولی راضی نیستم

عالی مثل همیشه 🍀🍀

سوال های مرتبط

مامان 💙راد💙 مامان 💙راد💙 ۳ سالگی
ما تو مرحله شستشوی بعد از جیش و پی‌پی هستیم
راد بعد از دستشویی شیلنگ رو برمیداره و خودشو از ناف به پایین میشوره
اصرار داره که باسنشو هم بشوره، اما چندبار بهش گفتم مامان هنوز دستات کوچولوه و به باسنت نمیرسه که بشوری
تو این قسمت دیگه من کمکش میکنم
خودش سیفونو میزنه، خودش جیششو میشوره
خودش یه شورت جدید برمیداره و روی چهار پایه میشینه و شورتشو میپوشه
از تویه خونه باهاش تمرین میکنم که دستشو به در و دیوار توالت نزنه
که اگر بیرون بردمش بلد باشه و دست به جایی نزنه
خلاصه که این مرحله جیش و پی‌پی خودش یه دنیای دیگه است با اینهمه کار
عکس خشک کنو ببینید، این هر روز پر میشه و خالی میشه
با هر توالت رفتن شورت عوض میشه، میگه دوست دارم باسنم تمیزه شورتم هم تمیز باشه
منم اصرار نمیکنم که شورت قبلیت تمیزه و … فعلا با این سرگرمه
و اما مرحله شستنه باسن که از اتاقش میخوام شروع کنم
مثل توالت رفتن بشین
اول باید پی‌پی کرد، بعد شیر آبو کم باز کرد(یه طناب میدم دستش(مثل شیلنگ)
بعد از شستن باید شیر و ببندی، پا شی ببینی دورت تمیزه یا پی‌پی شده
اونجارو هم با آب تمیز کنی
شیلنگ رو بزاریم سر جاش، سیفونو بزنیم
با دستمال خودتو خشک کنی، بعد شورتتو بپوشی
کارهاییکه راد انجام میده رو با تلفن یا حضوری به کساییکه دوسشون داره میگیم
مثلا
تو خونه ما یه اتفاق خیلی جالب داره میوفته، بعد اونا میپرسن چی؟
ما با هیجان میگیم راد وقتی میره توالت خودشو میشوره و اونا همه براش دست میزنند و کلی راد ذوق میکنه که کاره بزرگترهارو داره انجام میده😍😍😍
کارهای بچه‌هاتونو به آدمای امن و دوست داشتنیشون بگید، بچه‌ها خیلی دوست دارن اینکارو😍😍😍
مامان 💙راد💙 مامان 💙راد💙 ۳ سالگی
من خیلی بچه دوستم، هر جا نوزاد یا بچه کوچیک ببینیم غش و ضعف میکنم براش
یجوری باهاشون بازی میکنم که بقیه رو هم به وجد میارم😂😂
عمه همسرم هم مثله منه، 😂😂 ولی اون برای همه میره روی منبر که بچه دار شید ببینید چه کیفی داره.
من فقط حسه اون لحه‌ام و انرژی گرفتن از بچه برام مهمه
مثلا راد رو میبینن که چقدر منو همیرم میبوسیمشو بغلش میکنیم
میگن وای خدا سه قلو بهتون بده، حالا لوس نشه
که همسرم میگه خب بشه لوسه مامان و باباش میشه😂😂
ولی آبم تویه یک جوب نمیره مخصوصا این دختر بچه‌هاییکه اطوارشون زیاده( نه حسه بچگیشونا) ایناییکه مثل پیرزنها میخوان ادای بزرگترهارو در بیارن و تو سن خودشون نیستن
آخ آخ، یعنی کافیه یکیشون به تورم بخوره…
آخه این چند وقت دوره راد هم زیاد میان، سریع جولو پلاسشونو جمع میکنم پاشید پاشید بچه‌ها برید با هم سنهای خودتون
درست نیست با کوچیکتر یا بزرگتر خودتون بازی کنید😂😂😂
یکیشون چند شبه پیش از راد سوالی کرد که من از چند زاویه مختلف میخواستم خودمون پاره کنم
راد گفت مانی بریم توالت؟ گفتم آره مامان تا دستشویی به من کمک کنو خودتو سفت بگیر که جیشت نیاد
وقتی برگشتیم دختره بچه از راد پرسید رفتی دستشویی راد که ماشینش دستش بود گفت بله
دختر بچه پرسید ماله تو هم خرطوم داره ازش جیش میاد
🫣🫣🫣🫣

مامانش گفت تازه داداش دار شده و دیده، گفتم عزیزم بهش چند ساله داری میگی خصوصیه
بعد خصوصیه داداششو براش عمومی کردی؟!
گفت خب دیگه اتفاق میوفته و باید فرقشو بدونن
اینم بزرگ شده و میفهمه، گفتم اگر فهمشو داشت هنوز کنجکاو نبود که از بقیه پسرها بپرسه، چند وقته دیگه کنجکاوتر میشه از پدرش، پدربزرگش و عمو و دایی و بقیه پسرها میپرسه
اگر برات موردی نداره که صحبت کردن راجبش فایده‌ای نداره
😮‍💨😮‍💨😮‍💨ظ
مامان 💙راد💙 مامان 💙راد💙 ۳ سالگی
الهی به امید تو

صبح بعد از جواب تلفن بدنم شروع به خارش کرد و دوباره کله تنم مثل کهیر ریخت بیرون

گفتم ممکنه از فلفل غذام بوده

ظهر بعد از صحبت با همسرم و شنیدن اخبار دوباره تنم کهیر زد

همسرم گفت ممکنه از مواد نگهدارنده رب بوده

عصر داشتم گردگیری میکردم با شنیدن یه صدای بلند دوباره تنم ریخت بیرون

گفتم ممکنه از گردو خاک باشه

بعد از کارهای خونه رفتم دوش گرفتم که بدنم آروم بگیره

موهام فره حوصله اینهمه سشوار کردن نداشتم چون دیر خشک میشه

شونه زدم با کش سفت بستمش

و قیچی رو برداشتمو قرچ….

چیدممممم

سشوارو گرفتم به بختش تا خشک شه…

همسرم با پسر کوچولومون از پارک اومدن با تعجب نگام کرد اما هیچی نگفت

فقط پسرم میگفت مانی خیلی ناز ناری شدی منم میبوسیدمش❤️❤️

رفتم شیر قهوه درست کنم همسرم اومد پیشم گفت من خیلی حواسم بهت هست

مراقب خودت باش

زدم زیره گریه گفتم چجوری، گفت پروانه نگرانیتو پر بده راد داره نگامون میکنه🥹🥹

منم شروع کردم به نفس عمیق کشیدن…




کهیرای بدنم از استرس و اضطرابه،نمیگم الان میزنه کلا هر موقع اضطراب دارم میاد سراغم
و بیشتر زمانهاییکه هیچ کاری از دستم بر نمیاد هیچ کاری…
مامان 💙راد💙 مامان 💙راد💙 ۳ سالگی
دیروز پریزوز طبق روال آخر هر هفته تعطیلات با دوستان یا خونواده بود
ترکیبشو من دوست ندارم، مگر اینکه دوستان خونوادگی باشن یعنی از دوره کودکی یا نوجونی
پنج‌شنبه رو با خونواده گذروندیم و جمعه رو با دوستان
من دوستهاییکه دارم واقعا ارتباطم باهاشون خیلی صمیمی و جزعی از خونوادم محسوب میشن
و هممون تلاش میکنیم حریم همو حفظ کنیم تا باشیم کنار هم سالهای سال
دیروز تویه استخر با مشورتها و نظر سنجیهای دوستان تصمیمون بر این شد که
😂😂😂در واقع باید بگم نتیجه نشست اجلاس دیروز این بود که ما تلاش کنیم تا آخر امسال راد رو پیش کسی ببریم که آبله مرغون داشته باشه و اونم از نوع ضعیف😂🤦🏻‍♀️
همشون بچه دار بودن و بزرگترینشون ۹ ساله بود، و تجربه دار بودن
و اگر نشد بعد واکسنشو میزنیم که سن ۴ سالگی براش تعیین شده.
جاتون خالی شیرینی خامه‌ای پختم
و تویه خامه‌اش شکلات رو رنده درشت کردم که زیر دندون بیاد
با کافی و‌ چایی خیلی چسبید ،مخصوصا این قسمتش که تا بعد ناهار که قرار بود دسرمون باشه نصفش مونده بود😂🫣
دوستان باورشون نمیشه خودم میپزم😮‍💨😮‍💨😮‍💨چون تا حالا از اینکار انجام نداده بودم(مثل ذرت یهو شکفته میشم😂)
و از طرفی برای موهام… مثل شما که خیلی به من محبت داشتید ❤️❤️
البته به بچه‌ها نگفتم موهام کار خودم بود🫠🫠🫠
در واقع من دیروز کلی انرژی گرفتم
کاش تلاش کنیم به هم انرژی بدیم، انرژی دادن هم مثل همین واکسن زدن همگانیش خوبه، چون یه جمع فول میشن
اگر انفرادی باشه ممکنه یکی با احساس ضعف یا ناراحتیش و … اون انرژی رو از بین ببره😍
من دیروز به این نتیجه رسید مهربونی هم جمعیش آدمو به اوج میبره
(هم پالسو بگیره و هم پالسو بده)
پس تلاش کنیم یک اثر خوب از خودمون به جا بزاریم❤️❤️❤️
مامان سامیار مامان سامیار ۳ سالگی
من یه مشکل خیلی بزرگ با پسرم دارم به نظرتون چیکار کنم،پسر من کلا لجباز و شیطون هست اما تو خونه قابل کنترله و اینطور نیس که بگم کار خطرناک میکنه،اما وقتی میریم خونه مادرشوهرم بچه های خواهر شوهرم هم هستن یکیشون ۷ سالشه اون دوتا دیگه کوچیکترن و آروم تر هر چی میگم با کوچیکا بازی کن اصلا سمت اونا نمیره فقط دنبال بزرگه میره بزرگه هم اذیتش میکنه گاهی،پسر منم بلد نیس بازی کنه درست فقط بدو بدو میکنه بلند میخنده،پسر خواهر شوهرمم وقتی دلش بخواد به بچه من میگه بیا بازی وقتی که پسر من سمتش بره داد میزنه که سامیار نیاد پیش من،خب من هزار بار بع پسزم گفتم نرو پیشش ولی بازم میره و شلوغ بازی میکنه هر چند پسر خواهر شوهرمم شلوغه اما پسر من نفهم تره مثلا اصلا سرسفره نمیشینه تو مهمونی هی میچرخه دور سفره میره سمت بجه ها واقعا معذبم دیگه نمیدونم چیکارش کنم،خانه کودک میبرم تو کوچه میبرم با بچه ها بازی کنه اما بازم وقتی پسر خواهر شوهرمو میبینه هیجان زده میشه اصلا دوس ندارم سمت اون بره چون اونم داد میزنه همه چیو تقصیر این میندازه
مامان ❤️امیرحسام❤️ مامان ❤️امیرحسام❤️ ۳ سالگی
سلام مامانای عزیز کلی سوال دارم در مورد بچه های همسن پسرمن اول اینکه ایا شما مغازه یا فروشگاه میرید بچه هاتون مثل پسر من اینورو اونور میرن یجا بند نمیشن باید همش دنبالش بدوأم و با غریبه ها زود جوش میخوره اصلا دوست ندارم اینطوری باشه تو مغازه میریم مثلا شکلات میبینه بدون اجازه میره برمیداره هر چی هم بهش میگم دعواش میکنم اصلا حالیش نمیشه و اینکه وقتی خونه ست همش خرابکاری و حرص در میاره خیلی خیلی شیطون شده هم هم لج و گریه میکنه واییی دیگه کم آوردم خسته شدم اصلا حرف گوش نمیده همش میگه بیا باهام بازی کن یا همش بهم چسبیده تو آشپزخونه که کار دارم میاد پیشم از کنارم تکون نمیخوره دوست ندارم انقد بهم وابسته باشه میگم برو با ماشینات بازی کن میگه تو هم بیا بیرون که میریم از دماغمون در میاره گریه و دادو بیداد که ماشین میخواد بعد که میخریم براش میاره خونه اصلا نگاش نمیکنه چند روز هم فقط با برنامه کودک آروم میشه و میشینه نگاه و کاریم نداره.. کلی براش داستان و شعر میخونم در این مورد اصلا توجه نمیکنه باز کار خودشو میکنه موندم دیگه چطوری بهش حالی کنم بخوام دعواش کنم هم تا دوساعت فقط نق میزنه و گریه میکنه خسته شدم دیگه... 🤷‍♀️🤦‍♀️😮‍💨😥