۱۱ پاسخ

سوند که واسه سزارینه چرا به شما زدن؟ من سر پسرم طبیعی بودم سوند نزدن بهم

چشمات که آبیه عسلی نیس😂😅

من نمیدونم سوند تو طبیعی برا چیه...🙁🤔
۱۲سال پیش طبیعی زاییدم سوند نبود امسال سزارین شدم سوند گذاشتن😤

شما از قبل هیچی ورزش اینا کرده بودی؟؟؟

عزیزم ماما همراه چه کمک هایی میکنه؟

مبارک باشه عزیزم🤍

تو طبیعی مگه سوند وصل میکنن

عزیزمممم به سلامتی گل دخترت دنیا اومد🥺

فقط اینک شما بخیه هم خوردی

منم دقیقا عین تو بود زایمانم لکه قهوه ای دیدم رفتم دکترم گفت ی سانتی ولی رحمت اماده زایمانه نرم شده و نامه داد بهم البته من درد هم کمی داشتم تا یازدع شب دردم شدید شد رفتم بیمارستان معاینه کرد سه سانت بودم دوازده بستری شدم ساعت سه زایمان کردم و ماما همراه داشتم واقعا بنده خدا کمکم کرد همش بالا سرم بود

منم طبیعی بودم واقعا راضیم با اینکه ماما همراه نداشتم و بیمارستان نیمه شخصی بود خیلی از ماماها و پرستارا راضیم خیلی خوب بودن و کمک کردن

سوال های مرتبط

مامان بنیامین ❤️‍🔥 مامان بنیامین ❤️‍🔥 ۸ ماهگی
۸/۲/۱۴۰۴ ۴۰ هفته و یک روز بودم رفتم سونوگرافی و نوار قلب جنین گفتن ضربان قلبش پایین اومده باید بری بیمارستان اومدم بیمارستان کم‌کم دردام داشت شروع میشد معاینه کردن ساعت سه یک سانت باز بودم رفتم برای بستری ساعت پنج و رب بستری شدم دوسانت بودم اصلا هیچ دردی نداشتم تا ساعت هشت و نیم سه سانت شدم بهم آمپول فشار زدن از ساعت هشت و نیم تا ساعت یازده رسیدم به پنج سانت دردش جوری بود که کمرم خیلی درد می‌گرفت اصلا نمیتونستم خوابیده باشم ولی مجبور بودم کمرم و می‌گرفتم بالا می‌گفت باید زور بزنی تا شیش سانت بشی بعد اپیدورال میکنیم دیگه واقعا دردش بالا رفته بود و خیلی درد داشتم زیر شکمم و پایین کمرم سمت لگن و ران پاهام فوق‌العاده درد شدیدی داشتم کل بدنم سرد شده بود فقط جیغ میزدم تا اومدن معاینه کردن سریع اپیدورال آوردن زدن برام تا زدن احساس کردم کل بدنم و گرما گرفته از سمت کمرم رفت به سمت شکم و پاهام دیگه دردی احساس نمی‌کردم درد داشتم ولی مثل درد پریود خیلی خیلی کمتر تا نه سانت نه سانت که شدم دوباره دردام رفت به سمت شدید شدن وقتی دردام زیاد شد فول شدم دردم مثل همون پنج سانتم بود اما سی ثانیه بود می‌رفت دو دقیقه بعد میومد یه خانم پرستار اومده بود همراه با ی ماما فشار میدادن شکمم رو که بچه بیاد بیرون وقتی اومد بیرون بچه خیلی راحت شدم اما جفتش مونده بود چندبار فشار دادن بخاطر جفت بعدشم بخیه زدن که من بیحس بودم چیزی احساس نکردم
مامان پناه مامان پناه ۸ ماهگی
سلام خانما تجربه من به عنوان مامان اولی زایمان طبیعی
اینقدری که ترس داشتم و وحشت داشتم از چیزایی که در مورد زایمان طبیعی شنیده بودم از معاینه ها گرفته تا خوده زایمان
چون دیابتی بودم دکتر گفت 37هفته ختم بارداری
رفتم معاینه شدم گفتن یه سانت بازی و دهانه رحمت خیلی نرمه
من از هفته 37روزی نیم ساعت پیاده روی و روزی دو تا شیاف گل مغربی و ورزش های که خیلی تاثیر داشت و رابطه بدون جلوگیری
رفتم معاینه تحریکی انجام دادم چون تجربه نداشتم اینقدر ازش استرس داشتم و حالم بد بود که چقدر وحشتناک ولی واقعا اینجوری نبود با تنفس میشد تحملش کرد و بستگی داره کی معاینه کنه
یه شب بعد از معاینه تحریکی کیسه ابم پاره شد و ساعت دو شب بستری شدم
با آمپول فشار و ورزش ها و وان آب گرم و ماساژ ها ساعت و نه و نیم صبح دخترم دنیا اومد
سه تا بخیه خوردم
ماما همراه داشتم واقعا واقعا خیلی تاثیر داشت و خیلی خوب بود از صفر تا صد کارا خودش برام انجام داد و همش کنارم بود تا دو ساعت بعد دنیا اومدن بچه
به عنوان مامان اولی که تجربه کردم دردش یکم بد بود ولی از لحاظ روحی من اذیت شدم و درد تو کمرش قابل تحمل بود یکم تو زیر شکم میزد تحملش سخت بود یکم ولی راضی ام و می ارزید
اینم تجربه من
مامان نورا 🦋 مامان نورا 🦋 ۱ ماهگی
سلام مامانا میخام از تجربه زایمان طبیعیم بگم شاید بدردتون بخوره
اول این که برای زایمان طبیعی به بدنتون نگاه کنید باید خیلی بدن قوی و آماده ایی داشته باشین
من روز زایمانم ساعت ۷ صبح بیدار شدم خیلی ترشح های زرد داشتم همراه کمر درد تا ساعت ۱۲ ظهر ترشحات خیلی زیاد شد و غیر قابل کنترل بود و همچنان تنها دردم کمر درد بود رفتم مطب پیش دکترم گفت کیسه آبت پاره شده و چهار سانت دهانه رحمت بازه فوری برو بیمارستان و بستری شو منم الان میرم بیمارستان ساعت ۵ رفتم بیمارستان هفت سانت شدم و دردام قابل تحمل بود تو بیمارستان کلی ورزش انجام دادم پوزیشن های مختلف وقتی نه سانت شدم همه چی آماده کردن برا زایمان برام گاز انتونوکس وصل کردن با این که شنیده بودم خیلی کمک میکنه برای زایمان ولی هیچ تاثییری نداشت برا من امپول ایپیدورال خوب بود وقتی بخیه زدن اصن هیچی حس نکردم ولی با این همه چیز میزا خیلی خیلی زایمان ترسناکی بود ولی تنها خوبی زایمان طبیعی این که بعد عمل سرپایی ولی بازم به کسی پیشنهاد طبیعی نمیکنم چون خودم خیلی اذیت شدم 🥲💔
مامان گل پسرا🥰🩵💙 مامان گل پسرا🥰🩵💙 ۳ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی
پارت سوم
تا خانم وثوق اومدن ما ورزش کردن شروع کردیم از ساعت نه ک من سه چهارسانت بودم چهل دقیقه طول کشید با ورزش ها ک شدم هفت سانت
خانم وثوق برای کم شدن دردام بهم گاز بی حسی داد و گفت ک ورزش فعلا بسه من دراز ک کشیدم موقع دردام از گاز بی حسی استفاده کردم گاز یکم گیج کرده بود منو
ولی چهار پنج بار بیشتر استفاده نکردم سر پنج دقیقه از هفت سانت فول شدم و سر بچه دیده میشد من سریع ب اتاق زایمان بردن
و من ساعت ده پسر قشنگم بدنیا آوردم و گزاشتن رو سینم
کلا از موقعی ک خانم وثوق اومدن یک ساعت طول کشید تا زایمان کردم و دو سه تا بخیه داخلی خوردم و دو سه تا بیرونی
و اینم بگم طی زایمان ماما همراه کلا کنارم بود ولی زایمان ماما بیمارستان انجام دادن و بچه رو گرفتن و بخیه هارو زدن
از بعد زایمان دو ساعت ماما همراه همونجا کنارم بود کمک کرد تا بچه شیر دادم و بعد دو ساعت من بردن بخش و ب همراهیام گفتن ک اومدن بالا کنارمون
اینم از شرح حال زایمان من
من خیلی از ماما همراهم راضی بودم خدایی اگه نبود روند زایمان من انقد سریع نمیشد و انقد سریع فول نمی‌شدم و اگه نبودم مطمئنا خیلی اذیت میشدم
ب شما هایم پیشنهاد میکنم اگه ماما همراه ندارین یک ماما همراه بگیرین واقعا ارزشش خیلی بیشتر از این حرفاست کمک حالتون میشه اونقدر ک ماما همراه بهتون رسیدگی می‌کنه ماما های بیمارستان اصلا دوربرت نمیان ک

ادامه تاپیک بعدی 💙
مامان پسته پسر👶🏼🩵 مامان پسته پسر👶🏼🩵 ۵ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی
یک هفته قبل زایمانم رفتم معاینه ۱ سانت بودم ولی سر بچه بخاطره ورزشام پایین بود و جای خوبی بودی دیگه کلی ورزش کردم و اسکات زدم و … اما دردم نگرفت که نگرفت🫠چند روز قبل زایمانمم رفتم مجددا معاینه دیدم همون ۱ سانتم دیگه مامام گفت اب ولرم و خاکشیر و عسل و یکم زعفرون بخورم ، شب خوردم ، صبح زودم بیدار شدم خوردم و دردام همون ۱ ساعت بعد شروع شد ساعت ۸ صبح درد داشتم دیگه دوبار حموم داغ رفتم و اینا ساعت ۴ رفتم بیمارستان ۳ سانت بودم اما چون درد منظم داشتم بستری شدم تا بستری شدم ساعت ۵ اینا شد ، یکم رو توپ ورزش کردم شدم ۴ سانت زنگ زدم ماما همراهم امد و ورزشارو شروع کردیم که خوب خیلی موثره و اینکه شوهرمم کل پروسه زایمان پیشم بود که واقعا تاثیر مثبت داشت اگه ماما همراه و شوهرم نبود قطعا دیوونه میشدم ، خلاصه ساعت ۹ شب اینا معاینه شدم دیدم ۵ سانتم که کیسه ابمو پاره کردن و من چون دیگه نمیتونستم برم تو وان رفتم روی توالت فرنگی نشستم و کمرمو اینارو زیر اب گرم گرفتم و همچنانم ورزش کردم ساعت ۹:۳۰ دیگه داشتم از شدت درد جون میدادم چون از ۸ صبح بیدار بودم و درد داشتم خیلی خسته بودم هیچی نخورده بودم از ترس مدفوع و اینا فقط اب عسل میخوردم که قندم نیوفته خلاصه وقتی ۹:۳۰ کفت بیا رو تخت برای معاینه چشمام سیاهی میرفت پیش خودم میگفتم بقیشو چجوری ادامه بدم و .. همین که دراز کشیدم گفت فول شدییی😳چشمام ۴ تا شد اصلا انگار دوباره امدم بیمارستان یا انگاری از خواب بیدار شدم دیگه هیچ خستگی نداشتم وقتی اینو شنیدم ( برای همین بود که همه ماما ها میگفتن از ۵ سانت تا ۱۰ سانت خیلی زود میگذره )
مامان مسیحا💙مهراس مامان مسیحا💙مهراس ۳ ماهگی
دکتر گفت چهارشنبه بیا بازم ویزیتت کنم و اگه شد بستری بشی چهارشنبه دقیق ۴۰ هفته بودم تواون یه هفته هم همه کار کردم
تا چهارشنبه رفتم و با گل مغربی معاینه کرد ک یه کم دهانه نرم تر بشه گفت ۲سانتی ولی معاینه ات خوب نیس دهانه رحم سفت و دولایه شده
گفتم منو بستری کن من هیچ دردی هم ندارم خسته شده بودم دیگه
دکتر بستری کرد و تا کارمو کردم ساعت۱۲ سرم فشار وصل کردن (تو زایمان قبلیم باامپول فشار ۱۰ساعت زایمانم طول کشید) اینم گفتم انشالله تا شب تموم
ماماهمراهم اومد و ورزش هارو شروع کردیم و بعددوساعت معاینه کرد گفت ۳ سانت ولی همچنان سفت و دولایه دردهای کمی هم داشتم تا ساعت ۵ ورزش کردم و دکتر کیسه اب و زد
دردهام بعدش داشت شدید میشد ورزش کردم روتوپ رفتم دوباره با گل مغربی معاینه تحریکی کرد ماماهمراهم .تا ساعت ۱۲ شب شدم ۶سانت با دردهای خیلی زیااااااد حتی از زایمانم قبل هم دردهام ب جرئت میگم بیشتر بود خیلی تند و شدید بود و اینکه پیشرفت زیادی نداشتم خستم میکرد
پارت بعد
مامان هستی ودنیز🌹 مامان هستی ودنیز🌹 ۵ ماهگی
سلام خانوما اومدم تجربمو از زایمان طبیعی بگم؛
من بچه دومم هست ، برا اولی هیچ تحرکی نداشتم زایمانم خیییلی سخت شد ، برا همین از هفته ۳۰ روز نیم ساعت پیاده روی شروع کردم، از هفته ۳۶کردمش روز یساعت پیاده روی تند ، اسکات وبشین پاشو زیر آب گرم حمام میرفتم هرروز درجا بصورت نرمش میزدم رابطه هم داشتم هرروز از هفته ۳۸خلاصه ۳۷هفته دکترم معاینه کرد گفت یسانتی ، هفته ۳۸ک رفتم گفت دوسانت شدی دهانه رحمت نرم شده سر بچه اومده تو لگن برام نامه زایمان نوشت ۳۹هفته رفتم بستری شدم بدون هیچ دردی چیزی آمپول فشار بهم وصل کردن هی میومدن معاینه میکردن 🙆معاینشون وحشتناک درد داشت😓 از ساعت ده صبح ک بستری شدم ساعت ۲ظهر زایمان کردم، ماما بهم گفت حالت سجده شو با باسنت ضربه بزن ب چپ و راست ک سر بچه بیاد پایین برام شیاف گل مغربی هم گذاشتن تو زایشگاه ساعت یک وربع بود ک پنج سانت شدم دردام سخت شروع شد داد میزدم گاز بیحسی بیارین ک اوردن برا یک دقیقه یهو حس کردم سربچه داره میاد فول شدم تو ربع ساعت