۲ پاسخ

ممنون از اینکه ایده های بازیت رو گفتی، قایم موشک نشستنی جالب بود،
توی آشپزخونه که هستم دیگ قابلمه ای چیزی میدم سرگرم میشه یا درِ یک کشو که توش وسایل بی خطره باز میکنم برای خودش میریزه بیرون و بازی میکنه، یه ماشین هم داره از اینایی که پشتش دسته داره توش میشینه دور خونه میچرخونمش و صد دور هم بره خسته نمیشه انگار، لگو بازی و مکعب هوش هم بازی میکنیم

من که اصلا کاریش ندارم خودش واسه خودش بازی میکنه

سوال های مرتبط

مامان مهراب مامان مهراب ۱۶ ماهگی
حالا که فهمیدیم بازی مهمه چطور با بچه ها بازی کنیم ؟و چه اسباب بازی هایی برای بچه هامون بخریم؟
ما دو نوع اسباب بازی داریم
یکی که از بیرون می‌خریم یکی هم اسبابه بازی هستش مثل قابلمه ملاقه دکمه و..که برای بچه ها جذاب‌تره
چه اسباب بازی برای بچه ها انتخاب کنیم؟
اول از بازی آسون شروع میکنیم بعد میریم سراغ بازی سخت‌تر
اسباب بازی که میخوایم انتخاب کنیم براساس سطح توانمندی بچمون انتخاب کنیم
اگر برای شروع بازی مشکل داریم چیکار کنیم؟
مثلا دست و دلمون به بازی نمیره یا کودک همکاری نمیکنه
مشکلات درباره شروع بازی هم به کودک مربوط میشه هم به والد
یه سری بچه ها زود یه بازی رو رها میکنن باید مشکل رو بررسی کنیم از دعوا کردن افسردگی اضطراب ذهنش رو جمع نمیکنه
در یاد گرفتن ضعیفه علتش خیلی مهمه
خیلی مهمه کودک متناسب با سنش با شما بازی کنه و این در مورد بچه هایی هست که یه بازی رو شروع میکنن و هی میرن سراغ انواع بازی های دیگه و اصلا تو هیچ بازی نمیمونن باید به مشاور مراجعه کرد که علت رو بررسی کنه
و یکی ازین مشکلات مربوط به والد
که تو بچگیش اصلا باهاش بازی نشده و ما باید با خودمون تمرین کنیم
ما یک کودکیم و وارد دنیای کودکانه بشیم
و سعی کنید طوری بازی کنید که خودتون هم لذت ببرید
مامان مهراب مامان مهراب ۱۶ ماهگی
سلام میخوام در مورد یه اشتباهی که یه سری مامانا میکنن و حتی قدیمی ها هم خیلی انجام میدادن.این که یواشکی بیرون برن بچه نبینه برن قائم بشن بچه بهونشون رو نگیره که پیش بقیه بند بشه و این نظرشون بود مادر باید یواشکی قائم بشه .خب من از اول بچگی مهراب همیشه بهش میگفتم مهراب من میرم دستشویی برمیگردم من میرم تو آشپزخونه غذای شمارو بزارم برمیگردم سعی هم می‌کردم زود بیام بیرون که بدونه من برگشتم و ناراحت نشه همینجوری برای انجام تک تک کارام بهش توضیح دادم که بدونه حتی مادر شوهرم یا مامانم میگفتن یواشکی برو بیرون بهونت رو نگیره میگفتم نه با هم خدافظی میکنیم و بهش میگم دارم میرم بیرون .چون الان دستشویی میرم شاید پشت در میشینه در میزنه ولی خب بازی هم میکنه تا من بیام بیرون ولی گریه و بی قراری نمیکنه مگر اینکه خوابش بیاد یا گشنه باشه.همیشه با بچتون حرف بزنید بزارید هرکاری میخواید بکنید رو بدونه تا کمتر اذیتتون کنه.یا من میگفتن بهم ببرش داخل دستشویی با خودت اینکار از نظر من اشتباهه که هرجایی میرم با خودم ببرمش.چون باید بدونه یه جاهایی نمیشه ببرمش و براش توضیح میدم و میگم که زودی میام یا حموم میخوام ببرمش میگم من میرم تو حموم بعد بابایی لباست رو در میاره و شما میای شلپ شلپ آب بازی کنی.شما نظراتتون رو بگید بدونم
مامان مهراب مامان مهراب ۱۶ ماهگی
خب چند تا راهکار میگیم ولی قبلش تو دو یا سه سالگي بچه رو یا بفرستیم مهد یا اینکه بگیم بچه ای بیاد خونتون یا شما برید خونشون که کمتر وابسته ی شما باشه تو بازی کردن.
حالا برای اینکه بچه ها تنها بازی کنن:
پارچه های مختلف دکمه ها و چسب و قیچی و حالا کنار این ها وسایل بازیافت مثل انواع بطری ها و ظرف های پلاستیکی و...
چجوری بچه ها را آماده کنیم تنها بازی کنن؟
مثلا بچه ای که تا حالا تنها بازی نکرده بگیم برو یک ساعت بشین و خودت برای خودت بازی کن یا بسه دیگه چقدر به من میچسبی
این باعث بدتر شدن میشه و نتیجه عکس داره و بیشتر وابسته شما میشه
مثلا کتاب میارید جلو خودتون که دارید کتاب میخونید ولی حواستون به بچتونه بگید من کتاب خودم رو میخونم توام با کتاب خودت بازی کن و همچنین بازی باشه که بتونه تنهایی انجام و نیاز به ما نداشته باشه یا مثلا دارید غذا درست میکنید یه وسیله بازی یه ظرفی چیزی بزارید جلوش اول خودتون یکم باهاش بازی کنید مثلا صدا درست کنید انواع ظرف ها و انواع صداها درست بشه و وقتی خوشش اومد دوست داره ازتون بگیره و اون انجام بده
از یک دقیقه شروع کنید بگید این یک دقیقه من غذا درست میکنم یا مطالعه میکنم و تو بازی کن پ کم کم این زمان رو بیشتر کنیم و بچه ها یاد می‌گیرند این زمان رو مادر یا پدر برای خودش میخواد وقت بزاره و اون هم یاد میگیره خودش رو سرگرم کنه.
اگر خیلی برای بچه بازی بخرید و فرصت ساخت و ساز و کاردستی و...رو برای بچه فراهم نکنید ممکنه سخت‌تر تنهایی بازی کنند
مامان مهراب مامان مهراب ۱۶ ماهگی
سلام خوبید؟چند نفر گفتن بازی هایی که با مهراب میکنم رو بگم.
اول اینکه به بازی ها به چشم و فکر آدم بزرگ نگاه نکنید با دید بچه ها ببینیدش. من و داداشام چون فاصله سنیمون نزدیک به همه ازینجور بازی ها میکردیم برا همین منم دارم با مهراب انجام میدم و اصلا به بازی ها به چشم آموزش نگاه نکردم به چشم این دیدم به خودم و مهراب خوش بگذره.از زیر یکسال تا الان روی پام میزاشتم و پیتیکو پیتیکو میکردم یا هواپیما میشدم و میچرخوندمش یا رو پام میزاشتم و میگفتم ما الان سوار ماشین شدیم کمربندا بسته آماده بریم بعد به چپ و راست میشدیم یا رو پام میزاشتم دستش رو میگرفتم میگفتم کلاغ پر بازی کنیم میاواردم بالا بیاد تو بغلم میگفتم کلاغ پر اومد تو بغلم دوباره گنجشک پر همینطوری دنبال بازی کنیم میگم مهراب کو مهراب رو نمیبینم من میدوهم اونم دوست داره میدوهه یا میگم من فرار کنم مهراب من رد نگیره دوباره من قائم میشم مهراب من رو پیدا میکنه گل یا پوچ بازی می‌کنیم با اسباب‌بازی هاش بازی می‌کنم باهاش یا با اسباب‌بازی هاش یه بازی که سرو صدا داشته باشه مثلا تو ظرف های آشپزخونه که داره توپ میندازم و بالا و پایین میکنم چون انواع صداهایی دوست داره یا ظرف های ژله و بقیه ظرف ها رو روی هم میزارم که همینجوری بره بالا از قبل یکسالگی من انجام می‌دادم مهراب خراب می‌کرد الان خود مهراب انجام میده یا با بطری میزنم رو ظرف ها برعکس بشه یا بپره ظرف ها اونطرف یا صداهای مختلف از انواع ظرف ها در میارم یا روی میز یا رو زمین قل میدم براش بازی حلقه انجام میدیم یا شعر هایی که از تو گوشی پخش میشه رو من با صدای حیوونا براش اجرا میکنم کلی و با آب و لگن آب که توش وسیله بندازم براش یا آب رنگی
مامان هامون مامان هامون ۱۷ ماهگی
نمدونم بقيه هم چنين تجربه اي دارن دنبال راهكار ميگردم چون اين حالت تو خيلي چيزا داره خودش رو نشون ميده پسر من از يه چيزي خوشش نياد خيلي مقاومت ميكنه حالا دليلشم دقيق نمدونم اصن بترسه يا خوشش نياد مثلا از هفت هشت ماهگي تا الان عاشق اب بازيه ولي نوبت سر شستن كه ميشه يا عر شيره اي تست كردم بدون گريه و بد قلقلي نمذاره سرش بشوريم بعد بعضا مرقع شستنش بعد پي پي هم خودش سفت ميكنه مثلا اگه اكثرا من ميشورم يهو باباش بياد بشوره باز اين هيچى اقا برديمش آرايشگاه چنان مقاومتي كرد و گريه و كشتي كج كه هم من و باباش هم آرايشگر هلاك شديم حالا پريروزم رفتيم دكتر مگه گذاشت دكتر وزن قد بگيره گريه اصن ترسيده بود چجور خلاصه هر چي خواستيم با شوخي با اسباب بازي با نمدونم حرف و عيره اخرش دكتر گفت نمخواد دكتر خودش كه تا قبل اوكي بود اصن نذاشت كه نذاشت حالا چاره چيه همكاري نمكنه خوندم يه عده ميگن مثلا تو بازي وسايل بيارين دكتر رفتي معاينه ولي حس ميكنم تو اين سن خيلي زوده با بازي جواب بده