خانوما بچه های همسن دخترمن دارید بیاید بگید ببینم تو مهمونیا باهاتون همکاری دارن یانه؟دخترمن اصلا یه جا نمیشینه مدام باید دنبالش باشم اصلا دوس ندارم جایی برم واقعا خسته میشم و بهم خوش نمیگذره وقتایی هم ک شوهرم مواظبت میکنه بعدا منت میزاره ک من نگهش داشتم تو کیفتو کردی

همدردم

من خونه مادر شوهر یا فامیل شوهر برم راحتم بچه دارن باهاشون بازی میکنه اصلا اذیت نداره اما امان از خونه مادرم اونجا خیلی لوس میکنه براشون خودش را نوه اوله یکی کوچیکتر از خودش هست با اون نمیسازه و چون پدر مادرم و خواهرم از اول زیاد نازش را کشیدن لوس شده به پسر خالش حسودی میکنه اذیتش میکنه یعنی برمیگردم خونه از کت و کول افتادم

وای من میرم خونه مادرشوهرم رسما داغون میشم بخدا اصلا دوست ندارم برم.. خونه مامانم اینا خلوته فقط خودمم ومامان بابام بچم ارومتره... وای وقتی میرم خونه مادرشوهرم اونجا همش شلوغه اصلا پسرم خیلی بد میشه و سر به سرشم میذارن اخلاقش بد میشه

مام همین داستانو داریم میریم جایی من ب شوهرم میگم بگیر اون ب من میگه دعوامون میشه میاد منت میذاره من نگه داشتم کوفتم میکنن دونفری

من از وقتی دخترم شیطنت میکنه کمتر خونه کسی میرم چون اعصاب خوردیش واسم بیشتر بعد مدتها دیروز با ابجیام خونه بابام جمع شدیم باز فردا خونه یکی از ابجیام دعوتیم هر چند خودم کمتر میخوام برم ولی خانوادم نمیزارن میگن خودتو واس بچه حبس نکن.با این حال یکسر حواسم به دخترمه که آتیش نسوزونه