ژیوان از سمت خودم نوه پنجمه از سمت همسرم نوه سومه،یعنی اونموقع ای ک ما ازدواج کردیم هیچکدوم بچه نداشتن ولی ماعم خودمون بچه نخاستیم،دیگه بعد اون جاریم ک میترسید من حامله شم و نوه اولو بیارم سریع دست ب کار شد اول ی دختر اورد بعد ک بازم ترسید من پسر بیارم اون جا بمونه بازم حامله شد ی پسر اورد، از سمت خودمم ک دوتا داداش دارم یکیشون س قلو داره یکی دیگه م ی پسر داره،بعد حالا ک ژیوان ب دنیا اومده،اینا خیلییی اذیتش میکنن،بچه جاریم ک هی سروصدا میکنه محکم میزنه ب در ک ژیوان از خاب بپره هی بوسش میکنه دستشو میکشه،دوتا از برادرزاده های خودمم بوسش میکنن بعضی وقتام از رو حسودی میخان بزننش ک خودم سریع رسیدم،از اونطرفم این بچه ها هرسری اومدن خونمون همش با سیسمونیه ژیوان بازی کردن،منم حرصم میگیره ک بچم یبار از اینا استفاده نکرده اینا استفاده میکنن
واقعا عصابمو خورد کردن،دلم خیلی ب حال بچم میسوزه
اینارو ک دیدم پشیمونم ک چراازدواج کردم اول بچه دار نشدم ک الان انقد اذیتش نکنن

۵ پاسخ

من یه تیکه وسایل بچه مو دست کسی نمیدم. خونه مادر شوهر اینام کم میرم. اکه میتونی کم کم دوری کن بهتره. دره اتاقم قفل. کن بگو باز نمیشه.

حالا بچه من نوه اوله از دو طرف ولی خواهر شوهر دو ساله م پدرمو در اورده😐😂

چندسالشونه مگه؟ فکر نکنم از سر حسادت باشه بچه ها میخوان محبت کنن ولی بلد نیستن
یکم شل کن واقعا نسبت به بچه ها
حساسیتت به جا و درسته ولی دیگه زیادی شده
اومدن خونه چندتا اسباب بازی بزار کنار بقیه رو بردار و به زبون بچه ها ساده و بالبخند و محبت ولی قاطع بعشون بگو فقط میتونین با اینا بازی کنین
یا اومدن کنارش با نظارت خودت اجازه بده دستشو بگیرن یا یه لحظه رو پاشون بزارش حتی بهشون یه کار بده به دختر جاریت بگو چون تو عاقلتر از همه ای هرموقع کسی خواست به ژیوان نزدیک بشع تو نزار بدو بیا به من بگو یه جور هندونه باز زیر بغلشون مسيولیت پذیری شونو تحریک کن بزار حس مفیدبودن بکنن کنارت
فردا بچه ی تو هم نسبت به نی نی های دیگه کنجکاوه باید سازش کنی
اینا فردا بزرگ میشن همبازی همدیگه ان از همین الان بینشون نرو وگرنه فقط کدورت بین پدرومادرا پیش میاد و اوقات خودتو تلخ میکنی
اینا شعار نبست تجارب خودمه هم نوزاد دارم پیش یه عالمه بچه هم بچه ی بزرگ خودم عاشق بقیه ی نی نی هاست ولی کنترل شده همه رو پیش میبرم

چرا اجازه میدی اصلا اجازه نده بوسش کنن دست بزنن خدای نکرده مریض میشه اتاقشم ببند نزار چیزی بردارن اونا پرروعن توام باش

من هروقت بچه ی کوچیک میاد در اتاق دخترمو قفل میکنم که نرن داخل
و دختر منم نوه هفتم خونواده شوهرمه و اجازه نمیدم بچه ها دست بهش بزنن
شوهرمم حواسش هست وقتایی که خواب باشه میگه که آروم تر بازی کنین

سوال های مرتبط