چهار ماهگی بارداری🥲🌱
این چهار ماه خیلی عجیب گذشته. از روزی که فهمیدم تو به دنیا میای، همه‌چیز تغییر کرد. هر روز یه حس تازه داشتم، انگار هر لحظه یه اتفاق جدید برام می‌افتاد. وقتی به این چهار ماه فکر می‌کنم، فقط یاد میارم که چقدر منتظر بودم تا تو بیای و حالا هر روز بیشتر از قبل با وجودت پر از آرامش و عشق شدم.
توی دل من همیشه یه حس عجیب دارم. حس می‌کنم داری کم‌کم آماده می‌شی برای اینکه در آغوشم باشی، برای اینکه چشمای من رو ببینی و اولین لبخندت رو به من هدیه بدی. بعضی وقت‌ها که تکون‌های کوچکت رو احساس می‌کنم، قلبم پر از شوق می‌شه.🥹♥️🧿

می‌دونی؟ این چهار ماه برای من یعنی یک دنیای جدید، یعنی یک تغییر بزرگ که تو اون رو به من هدیه دادی. خیلی مشتاقم ببینمت، بغل کنم و با تمام وجودم ازت مراقبت کنم. تو یه دنیای جدیدی رو برای من به ارمغان آوردی که هیچ‌چیز توی دنیا شبیهش نیست.💗✨
خدایا این چندماه هم ب سلامتی بگذره 🥹💚
خیلی دوستت دارم، کوچولوی من. و هر روز بیشتر از قبل منتظرم تا با هم باشیم. 🤱🏻💚👼🏻
منو بابایی خیلی دوست داریم
خدایا شکرت بابت این هدیه 🧿♥️🥹
۱۴۰۴/۴/۷ :)

۱ پاسخ

خدایا شکر عزیزم برای این روحیت🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰

سوال های مرتبط

مامان 💚🤰🏻👼🏻 مامان 💚🤰🏻👼🏻 هفته هجدهم بارداری
خدایا،
در این ماه محرم که دل‌ها پر از یاد حسین (ع) و محبتشه، من ازت می‌خوام که این کوچولوی تو دلم رو همیشه سالم و خوشحال نگه داری. خدایا، تو که همیشه کنار عاشق‌های حسین بودی، کنار من و این بچه کوچولو هم باش.
لطفاً قلبش رو از هر درد و نگرانی دور کن، و همیشه توی پناه خودت نگهش دار
خداجون، من هر روز بیشتر از قبل برای سلامتی و آرامش این بچه دعا می‌کنم. کمک کن که هر روز بزرگ‌تر بشه، پر از نور و برکت.
همونطور که تو امام حسین (ع) رو در کربلا یاری کردی، من ازت می‌خوام که این کوچولو رو هم در مسیر رشد و سلامتی یاری کنی
خدایا، به من آرامش بده تا با قلبی پر از ایمان و شجاعت، منتظر لحظه‌هایی باشم که این کوچولوی عزیزم رو توی آغوش بگیرم.
در این ماه محرم، از امام حسین (ع) هم می‌خوام که دعا کنه تا بچه‌ام همیشه در سلامتی باشه و هیچ چیزی نتونه اذیتش کنه.
خدایا، شکرت که همیشه ما رو می‌بینی و از ما مراقبتی. به من و این کوچولوی عزیزم برکت و آرامش بده
آمین
🌱🤍🥹💚
۱۴۰۴/۴/۶
مامان خرفه مامان خرفه هفته نوزدهم بارداری
مامان ریحانه&تودلی🩵 مامان ریحانه&تودلی🩵 هفته بیست‌وپنجم بارداری
دل نوشته ای برای تو،نیمه دیگرجانم
نیمه راه رسیدیم،نفس نفس زنان با دلی پر از شوق و بانگاهی پر از خیال...
بیست هفته گذشت از زمانی ک فهمیدم قلب کوچیکی توی وجودم می تپه، قلبی ک شد تمام دنیام
با هر تکونت عاشق تر شدم،با هربار نوازش شکمم، بیشتر حس مادری رو‌چشیدم
نیمه راه یعنی تویی ک آروم و آهسته داری تمام زندگیمو شکل میدی
ی وقتایی از ترس میلرزم ی وقتایی هم از شوق اشک میریزم🥹🥲
اما توی همه این لحظه ها عشق تو هستش ک منو سرپا و قوی نگه میداره
نمیدونی هربار ک دستم رو روی شکمم میذارم و حست میکنم انگار دنیا برای لحظه ای متوقف میشه و فقط منم و تویی و عشقی ک‌هیچکسسسسس نمیتونه درک کنه
بزرگ شدی آروم و بی صدا و من هرشب با خیال دیدنت،توی ذهنم دارم برات لباس میدوزم ،برات لالایی میخونم و با اشککک دارم روزی رو تصور میکنم ک تورو توی بغلم گرفتم و می‌بوسمت و بوت میکنم با تموم وجودم خلاصه نیمه راه رو باهم اومدیم و نیمه دیگشم ان شاءالله با عشق و صبر میگذرونیم
دوستت دارم از همون لحظه اول و هر روز بیشتر از قبل🥲❤️
سالم و ب موقع بیا ک سخت منتظر بغل گرفتنتیم🥹❤️
از این هفته نفرت دارم و میترسم برامون دعا کنید ب خوبی و خوشی و سریع برامون تموم شه لطفاً
ب رسم گهواره ب نیمه راه رسیدیم 🥹
امروز جمعه ۹خرداد ۱۴۰۴🙂
مامان پسته پسر مامان پسته پسر هفته بیستم بارداری
از روی عادت قبل خواب گهواره رو باز کردم...
اولین چیزی که به چشمم خورد عوض شدن صفحه و تغییر حالتش بود‌...
برام نوشت که به نیمه راه رسیدیم!
خدای من
یعنی من و پسرم تونستیم نصف راهو بیایم،با اینکه تا به هم همو ندیدیم ولی از همه کس بهم نزدیکتریم
با اینکه تا یه حال صورت خوشگلشو ندیدم ولی ۵ماهه هدفمون هر دو یه چیزه
پا گذاشتنش به این دنیا
میفهمم که با اون تن کوچولوش چقدر داره برای زندگی تلاش میکنه
با خودم میگم
یعنی اونم دوس داره منو ببینه؟اونم مثل من به این فکر میکنه که صورت مامانش چه شکلی؟یعنی اونم مثل من دوسم داره؟
حتی از فکر کردن بهش هم قند تو دلم اب میشه
ناخوداگاه دستمو میزارم روی شکمم و نازش میدم،پسر کوچولوی من
هیچ وقت هیچ کس رو اندازه بابات دوس نداشتم ولی الان وقتی حس میکنم یه ورژن کوچولو ازش تو دلم داره وول میخوره و واسه زندگیش تلاش میکنه حس میکنم چقد خوشبختم
دلیل خوشبختیم بی مشکل بودن و اسون بودن شرایط زندگیم نیست
دلیلش فقط و فقط تویی ...که اومدی تا من مادر شم
صفتی که تا به حال هیشکی بهم نداده بود.
مادر