۹ پاسخ

والا اینحور ک تو میگی منم ترسیدم از کارا شوهرت

باش حرف بزن مرد گنده مگه بچه اسیاب بازیه ک اینحور می‌کنه

بسم الله چرا اینجوزی میکنه بچه یماهه چه گناهی کرده

بخدا جات بودم اصلا حموم نمیرفتم یا موقع خونه نیست بچه خوابه یه دوش پنج دقیقه ای میگرفتم بهتر از اینه که بچه خفه کنه یا کمرش آسیب ببینه یا خدا باید چهار چشمی هواست باشه با شوهرت

وااای چرا شوهرای ما اینطوری والا من عموم چنان بچه بزرگ میکنه انگار اون زاییدی واقعا بهم حسودیم میشع شوهرم دختر منو موقع چرخیدن روی زمین گلشو زده زمین امقدر گریه کردم گفتم چیزیش شده میکه اووو چقدر بزرگش میکنی بچه باید محکم بشه یعنیا هرچی از دهنم دراومد گفتم تو محکم شدی برای جد ابادم بسته

به نظرم بچه رو بخوابون نزدیک حموم باشه درم باز بزار تایم حمومت هم کوتاه کن یه جا بزار که درو باز گذاشتی ببینیش با یه کوچولو گریه کردن بچه چیزیش نمیشه والا وقتی دیدی به گریه افتاد زود بیا بیرون اینجوری جاش امن تره تا پیش شوهرت

الان وقتای خوبته چیزی نمیشه برو بچه های ما الان برمیگردن نمیشه ازشون چشم برداشت من نمیتونم دسشوییم برم فورا برمیگرده درسته سرشو نگهه میداره ولی خودم نگران میشم ت خابم برمیگرده منم پیش شوهرم میزارم پدر ک اذیت نمیکنه
منم مادر شوهرم تست هوش میگیره از بچه از موقع نوزادی تا الان😂

بچه رو بخوابون تایم حمومت رو کم کن سریع یه دوش بگیر دربیار قبل اینکه بچه ت بیدار بشه

بهش بگو توصیح بده الکی بگو دکتر گفتع
این چیزا واس س ماه ببعده

بچه رو بخوابون بعد بگو شوهرت بشینه کنارش برو حموم

سوال های مرتبط

مامان جوجه جان مامان جوجه جان ۶ ماهگی
شوهرم خیلی حرصم میده از صبح داشتم بچه داری میکردم یه لحظه بچه رو سپردم ناهار بخورم یه پشتی بزرگ از رو مبل برداشته به حالت شیب دار گذاشته یه تشک هم گذاشته روش بچه رو گذاشته رو اون به بهونه اینکه بچه شیر خورده و رو سطح شیب دار باشه بعدش بلند شده بره میگم ینی متوجه نمیشی از ی طرف ممکنه بیوفته پایین واقعا
موقع بغل کرذن بچه هم همش با دست بلند میکنه هرچی میگم نوزادو اینطوری بغل نمیکنن گوش نمیده
تمام وجودم پر از استرسه
کسی نیست که مثل ادم این بچه رو بگیره من شده با خیال راحت یک حمام برم
شبیه کلی ها شدم فقط دارم بدو بدو میکنم
بچمم کولیک داره دیشب بچه رو شوهرم موقغ کولیک و گریه گرفته میگه یه حرکت دیذم تو اینترنت دیگه بزنم خوب میشه میخواست کمر و باسن بچه و گردنشو همزمان فشار بده
با کلی دعوا ازش گرفتم بچه هم کولیکش بدتر شذ
واقعا یه وقتایی حس میکنم اونقد خسته و گرفتارم که وجودم داره متلاشی میشه اونقد تنهام به وسعت دریا
اونقد بی پناهم که خدا میدونه
از عالم و ادم دلشکسنم
خداکنه این بچه حداقل همدمم بشه نع اونم یع استرس
تروخدا برای حالم دعاکنید خیلب افسرده و تحت فشارم