۷ پاسخ

بچه منم بغل میخوابه شوهرم میگه بغلیت شده گفتم خیلیم خوب دیگه ۶ ماه دیگه تو بغلم واینمیسه الان دلم میخواد همش بغلم باشه بعضی شبا که خسته میشم خوابم میگیره رو پاهام میخوابونمش

بچه منم همینه تو بغل میخوابه شبا.به خاطر دلدردشه.وگرنه روزا راحت میخوابه

یبین دختر من موقعی ک ب دنیا امد اروم بود بعد رودهاش تنگ شد نمیتونست پی پی کنه دهن منو سرویس کرد شبا نمیخابید همسرم راننده تریلی هستن خداشاهده مامد خسته کوفته شبا بچه گریه میکرد من اعصابمدخوردمیشد.ولش میکردم. همسرم مامد بچه رو بقل میکرد ساعت ۲ ۳ نصف شب تا ی ساعت راه میرفت میگفت تو بخاب من نخابون بجه رو سرپا مبجرخید تا بخابه میزاشت زمین .کلا اخلاقش اینطوریه حتی پسرم دنیا امد شبا اذیت میکرد میبردبا موتور شبا میچرخوند تا خوابش ببره ماوردخونه پسرمو
مرد بابد کمک کنه چ بچه ساکت چ بچه پرسروصدا مادر هم ی حدی داره توانش وتحملش اهن نیست ک بچه اون مرد رو داره بزرگ میکنه میتونست نکنه ولی ب جون خرید اذیتهارو مرد همراهی نکنه چسی بیاد قهر کنه بدرد هیچی نمبخوره

براش توضیح بده نوزاد تا شش ماهگی فکر میکنه با مادر یکیه . این وابستگی طبیعیه حس امنیت میخواد

بیخود قهر کرده مرتیکه اسکول بجای کمک کردن بهت قهرکرده خجالت داره .چها تا ابدار حوالش کن بفهمه کت تن کیه بجای کمک .ضرضر میکنه

اصلا این حرف ن علمیه ن درست بچه بقلی نداریم .بگو خوب من بقلیش کردم پاشو تو بقلش کن اروم کن بجه رو

ولش کن بابا بگو خوشم میاد س ساعت بغل نگهش دارم کمر درد بگیرم دست درد بگیرم پا درد بگیرم دیگه اینقدر بدم میاد تو اوج عصبانیت و فروپاشی روانی و خستگی ی نفر بشینه ب ادم‌حرف بزنه نصحیت کنه بشه دایه مهربون‌تر از مادر

سوال های مرتبط