۷ پاسخ

خب االان سوال من اینه پ.ن یعنی چی😂

من ذستا رو خیلی تنها میذارم و ب من وابسته نیست یعنی ب من نمیچسبه مثلا میرم خرید آرایشگاه مغازه فروشگاه اما وقتی میام خیلی ذوق می‌کنه و چشش ب دسته منه ک براش چیزی خریدم یا خوراکی خریدم

پسر من که اینطوری نیست🤣🤣
میریم بیرون دستمو ول میکنه میگه بای بای خودش میره
دیگه برنمیگرده بگه ببینم میاد یا ن 🤣🤣🤣
تو خیابون درگیریم مااااا

دختر من که عین خیالش نیس من باشم یانه
پشت سر همه گریه میکنه الا من😏

اینکه تهدید کنی من می‌ذارم میرم درست نیست
ولی اینکه مثلاً بخوای بری نون و..بگیری بایستی بهش بگی تو پیش بابا یا کس دیگه ای باش من میرم و زود برمیگردم پیشت و حتماً خداحافظی رو داشته باشی و بهش اطمینان بدی برمیگردی همین جوری یواشکی و بدون توضیح نری

چرا بچه رو گزاشتی بیرون با خودت سوار ماشین میکردی

ای کاش بغلش میکردی میذاشتیش تو ماشین پیش خودت💔

سوال های مرتبط

مامان نیکی خانم مامان نیکی خانم ۱ سالگی
پیرو تاپیک قبلی
دیشب نیکی ساعت ۸ خوابید بر خلاف شبای دیگ زود خوابید چون بعدازظهر نخوابیده بود ساعت ۱۱ آوردمش تو هال مثل هرشب گذاشتمش تو رختخوابش شیر خورد خوابید منم رفتم تو اتاق (تو اتاق رو تختش نمیخوابه ماهم بخاطر اون تو هال میخوابیم)همینک نشستم دیدم بیدار شد سرحاال بود انگار خوابشو کرده بود ب باباش گفت مامان رفت مدرسه؟اونم گفت اره گفت پس آب بده
اب داد و کلی پیش پیشش کرد و رو پا گذاشتش هی نق میزد مامان مامان یهو اروم میشد حرفای عادی میزد منم پشت در قایم شده بودم تا اینک بعد نیم ساعت دیدم صداشون نمیاد منم دراز کشیدم تو اتاق ولی در باز بود یهو پاشد مامان مامان کردو همسرم بغلش کرد و راش برد یهو تو تاریکی منو دید گفت عه مامان هست و...همسرم گفت نه مامان نیست رفته مدرسه باز هی نق میزد و اروم میشد گاهیم گریه بلند و بد میکرد نیم ساعت دیگ هم گذشت تو اون تایم همش با خودم فک میکردم من اگر بخوام شیرشم قط کنم باید بغلم باشه نمیشه که همزمان من هم از خودم محرومش کنم هم از شیر جفتش براش خیلی سخت میشه بخاطر همین از اتاق اومدم بیرون و بغلش کردم تا ده دقیقه محکم بغلم کرده بود و فشارم میداد بعدش گفت جی جی بده و خوابید تا صبح قبل رفتنم تو خواب بهش شیر دادم و رفتم گفتم یوقت بد قلقی نکنه مادرشوهرمو اذیت کنه خیلی گریه کردم با هر اشکش اشک ریختم و تصمیم گرفتم یهو باهم قط کنم چن وقته دارم سعی میکنم بهش کم شیر بدم ولی انگار ولعش بیشتر شده و بیشتر میخواد و میخوره حالا مدرسه تموم بشه یکاریش میکنم
مامان دوتاتوت فرنگی🍓 مامان دوتاتوت فرنگی🍓 ۱ سالگی
مامانا خیلییی ناراحتم
خیلی کلافم
بچه هارو هرسری می‌بریم بیرون میاریم همش بی قراری می‌کنند
دخترم حتی برا از خیابون رد شدن میگه بغلم نکن
با جیغ مه بذار خودم از خیابون رد شم خودشو با جیغ از بغلم میندازه پایین بزور میگیرمش.... بعدش هم اومد خونه ..مادرشوهرم از پله ها کمکش کرد رفت بالا داشت کفشش رو خودش درمی‌آورد دید دارم پسرم رو میارم از پله ها بالا برد بدو اومد سمت پله هافتم بریم خونه شروع کرد به گربه .... پسرم رو بردم خونه دخترم رفت نزدیک پله گربه و گریه که بره پایین .بدم بیا خونه گریه نکن اصلا داشت خودشو مینداخت پایین پسرمم هم دید خواهرش گریه می‌کنه شروع کرد ب گریه .... داشتم دیوونه میشدم رفتم با حرص کاستی دخترم رو درآوردم بیارمش خونه گریه هاش بدتر شد ...دلم سوخت همون‌جوری بردم حیاط سه دور از پله ها آوردم بردمش از اونور هم پسرم گربه میکرد که بیاد حیاط.... انقد بهم ریختم😭😭خب خسته بودم میخواستم بیام کاراشون رو کنم.... دخترم رو با حرص برداشتم آوردم خونه کلی عصبانی شدم سرشون گفتم آخرین باره از این در میرین بیرون.....اونا هم کلی گریه میکردن... گفتم کردم میرن بیرون حالشون خوب سه من هربار بعد هربار بیرون رفتن باید بچه هام گریه کنن و من بدتر اعصابم خورد شه... اصلا کادری نیستم که همش دعواشون کنم ولی بعد هربار بیرون بردن برنامشون همینه.... همسرمم نیست تو کاراشون کمکم کنه مادر شوهرم فقط قربون ص قشون می‌ره که گربه نکنن.... یعنی داشتم دیوونه میشدم 😭😭از به طرف هم بخاطر بدغدایی دخترم بهم ریخته بودم .... نزدیک منس هم هستم هورمونام بهم ریختن....یعنی غروب دیوونه خونه بود .... 😐😐😐❤️‍🩹