مامان های ک غریبین چه جوری روزگار میگذرونید من دیگ طاقت ندارم همش لحظه شماری میکنم برا آخر هفته ک برم پیش خانواده واقعااااا داره بهم دیر میگذره هیچ کاری هم نیست ک انجام بدم هوا هم گرمه بیرون هم نمیشه رفت کلافه شدم

وای خیلی سخته منم شهر غریب زندگی میکنم حامله ک شدم گفتم اخی از تنهایی در میام ولی الان با دخترم دوتایی تنهاییم😔

منم غریبم خیلی درکت میکنم منم از خانوادم از عزیزام دورم واقعا سخته دلم حتی یه چایی کناره خانوادم بخورم میخاد🥺🥺

منم از خانوادم دورم چاره نیس توخونه بابچه میگذرونم اون بهم میریزه من تمیز میکنم وغذا میذارم غروبم میرم تو کوچه ای پارکی دوری میزنم بابچه تمام اخرهفتع هام اکثرا خونه ایم

هر هفته میری پیش خانوادت؟خیلی خوبه که
ما هم از مادرشوهرم اینا دوریم هم از خانواده خودم
ماهی یه بار خونه هرکدوم میریم
دیگه باید ساخت چه میشه کرد
ما عصرا میریم بیرون.من از تهران اومدم یه شهر کوچیک من چی بگم عزیزم

حالا تو خوبه هر هفته میبینی خونه وادت رو
من خانوادم شیرازن
چند ماهی یکبار همو میبینیم

بهم سخت میگذره
بعد فکر کن یه شوهر دارم ک عین سگ واق واق میکنه کارش شده کتک زدن من تا تو زندگی کم میاره میاد سمت من در حد مرگ کتکم میزنه
فوش میده
بچم میترسه ازش آرامش نداریم

حداقل تو یه شهر خوبی هستی ...من افتادم تو منطقه محروم زابل ..طوفان و گثیفی شهرش ک اصلا نمیشه رفت بیرون و جایی تفریح نداره صب تا شب خونم ..دیونه شدم دیگ اعصابم کشش نداره والا